افتضاح گتوند ۲ در راه است؟

افتضاح گتوند ۲ در راه است؟

گزارش میدانی قاسم رحمانی، خبرنگار «فرهیختگان» از سد چم‌شیر که می‌تواند به فاجعه محیط‌زیستی تبدیل شود

فرهیختگان: چند دقیقه به دقایق معطلی‌های ما اضافه شد و راننده هم مدام غر می‌زد که ساعت ۱۲ باید شهر باشد برای انجام کار دیگری، برای من مهم نبود، از دفتر خارج شدم تا نگاهی به اطراف بیندازم که هنوز به فنس‌های دور ساختمان که احتمالا نمایی از سد هم از پشت آن فنس‌ها قابل رویت بود نرسیده بودم که آقای مسئول روابط‌عمومی صدا کرد و برگشتم. گفت: «باعرض معذرت، من گوش‌به‌فرمان مدیران بالادستی هستم و واقعا عذرخواه و شرمنده‌ام. مدیرعامل از تهران گفتند به شما اجازه تهیه گزارش و بازدید از سد را ندهیم.» خب این هم ایرادی نداشت. آن آقایی که نمی‌شناختمش پشت تلفن می‌گفت شما ۲۵ گزارش علیه ما نوشته‌اید! ما چه کسی بود؟ نمی‌دانم. اما این حد و حجم از بغض و ناراحتی چه علتی داشت؟ چه ایرادی داشت من، با حکم ماموریت و مجوز، از پنجمین سد بزرگ کشور که به قول خودشان دستاوردی بود و به آن افتخار می‌کردند بازدید می‌کردم یا با آن همه مهندس و آدمی که از چپ و راست رژه می‌رفتند هم‌کلام می‌شدم؟

🔻به شهر برگشتیم. با رزوشن هتل تماس گرفتم، ماشین هماهنگ کردم برای نیم ساعت بعد جهت بازدید دوباره از سد. اصرار داشتم راننده بلد‌راهی بفرستند که هرطوری شده از آن گیت لعنتی عبور کنیم.

🔻نیم ساعت بعد لابی هتل منتظر ماشین بودم که یکی از خدماتی‌های هتل گفت: «اگر اجازه بدید من شما رو برسونم؟» گفتم اگر بلد‌راهید چراکه نه. لباس‌هایش را عوض کرد، پراید ۱۱۱ خسته و کف خوابش را روشن کرد و راه افتادیم.

🔻ماجرای صبح را برایش تعریف کردم و به همین خاطر، از مسیر دیگری رفتیم. می‌گفت جاده قدیمی‌تر دسترسی به منطقه است. جاده پر‌پیچ و خمی که هر چقدر جلوتر می‌رفتیم، من بیشتر نگران سلامتی پراید و در راه ماندن خودمان می‌شدم.

🔻در مسیر سوای وضعیت راه و سنگ‌هایی که از کوه در جاده ریخته شده بود و خبر از سستی زمین منطقه می‌داد (چطور در چنین منطقه‌ای سد ساخته بودند، بماند)، تابلوهای متعدد سفید‌رنگی که روی آنها پر بود از اعداد سه رقمی، لوله‌های زیاد و مبدا و مقصد نامعلوم و شعله‌های آتشی که از هر طرف به چشم می‌خورد، جلب توجه می‌کرد.

🔻آن تابلو‌ها شماره چاه‌های نفت بود، آن لوله‌ها، لوله‌های انتقال نفت و آن شعله‌ها هم محل چاه‌های نفت بود.

🔻 همه هم نزدیک و حتی در بستر مخزن سد. همه چیز مدام عجیب و عجیب‌تر می‌شد. نشت یکی از این چاه‌ها کافی بود برای آلودگی تمام آب پشت سد و اصلا به گفته کارشناس‌ها و محلی ها یکی از دلایل مخالفت نفتی‌ها با احداث این سد هم همین بود.

🔻تازه بعدتر و با کمی جست‌وجو و پرس‌و‌جو، فهمیدم سد را روی گسل هم ساخته‌اند و یک لرزه کوچک می‌توانست سوای به خطر انداختن خود سازه، باعث نشت نفت به داخل آب سد شود.

🔻چطور می‌شد با این همه عیب و ایراد روی زمین که یک نابلد هم می‌توانست ببیند و رای به عدم احداث سد بدهد، این‌طور چهارنعل در حال ساخت‌وساز و برنامه‌ریزی برای آبگیری سد بودند. مغز آدم سوت می‌کشید.

🔻این همه دستگاه عریض و طویل نظارتی، این همه شرکت مشاور و این همه کارشناس و تحصیل‌کرده، یک نفر نبود بگوید و مانع شود از هدر دادن حدود ۳۰۰ میلیون یورو از پول این مردم و مملکت! البته بود، اما خب، بگذریم.

🔻شنیده بودم به عشایر و کشاورزان و دامداران گفته بودند دست از منطقه بردارند که عن‌قریب همه جا را آب خواهد گرفت و چراگاه‌ها و زمین‌ها زیر آب خواهند رفت. آن هم زیر آب شور رودخانه زهره. جز یکی دو گروه از عشایر، بقیه را پیدا نکردم و هوا هم رو به تاریکی می‌رفت.

🔻زبان و لهجه‌شان را متوجه نمی‌شدم، آقای راننده زحمت گفت‌وگوها را می‌کشید اما خب چیز خاصی عایدم نشد جز یک نفر که گلایه داشت از این سازه غول‌پیکر بدقواره وسط این دشت و کوه‌های زیبا و چشم‌نواز.

🔻 سگ‌های گله امان نمی‌دادند از ماشین پیاده شوم اما بخشی از مسیر را مجبور بودیم پیاده طی کنیم تا از نمای دورتر هم چند تصویر از سد بگیرم. این طرف دسترسی‌ها راحت‌تر بود. یک گیت بیشتر از آن طرف هم داشت، اما برای حراست از سد نبودند، متعلق به شرکت‌های نفتی بودند که راننده با چند جمله رأی‌شان را می‌زد و رد می‌شدیم. از بالا و خیلی دورتر وارد محدوده سد شده بودیم.

🔻 محلی که اگر آنهایی که زورشان به پیمانکاران و به قول فعالان محیط‌زیست مافیای سد‌سازی می‌رسد کاری نکنند زیر آب می‌رود، آن هم نه آب به‌دردبخور شرب و کشاورزی، شوره‌آبی بی‌فایده پشت سدی که خیلی‌ها به جای چم‌شیر، گتوند ۲ خطابش می‌کنند.

http://fdn.ir/76548
@Farhikhteganonline

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.