رشت یک سر و گردن بالاتر است، امّا …

     جمعه به اتفاق اروند سری به نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران زدم و البته آن چه که بیش از همه جلب نظر می‌کرد، ازدحام غیرقابل تصور زباله در محوطه‌های عمومی نمایشگاه بود! به قول اروند: این همه پروفسور آمده‌اند کتاب بخرند، پس چرا نمی‌دانند که زباله‌ها را نباید پخش و پلا کنند؟!
     و وقتی جماعت کتابخوان ما این گونه به ملاحظات ابتدایی محیط زیستی می‌نگرد و عمل می‌کند، دیگر چه جای انتظار و گله از دیگر طبقات عام اجتماعی کشور؟
بگذریم …
     یکی از کتاب‌هایی که در نمایشگاه خریداری کردم، مجموعه‌ای از تازه‌ترین تحلیل‌های آماری کشور بود که همه ساله توسط مرکز آمار ایران  و با عنوان «سالنامه آماری کشور» منتشر می‌شود (هر چند که مدتی است انتشار این سالنامه به جای یک سال، با دوسال تأخیر محقق می‌شود).

میانگین سالانه بارندگی 30 مرکز استان کشور در سال 1386

     این نمودار هم یکی از نمودارهای متعددی است که در این سالنامه وجود دارد. همان طور که می‌بینید، میزان میانگین ریزش‌های آسمانی رشت از نزدیک‌ترین رقیبش (یاسوج) هم یک سر و گردن بالاتر است. اتفاقاً یزد در آخرین پله قرار گرفته است. با این وجود، استان گیلان همواره در شمار فقیرترین و محروم‌ترین استان‌های کشور طبقه‌بندی شده‌اند؛ در حالی که یزد همواره زبانزد بوده و یکی از ثروتمندترین استان‌های ایران محسوب می‌شود!
     چرا؟
    واقعاً چگونه است که مواهب آسمانی نمی‌توانند از شدت فقر یک سرزمین بکاهند و یا برعکس بر سرخوشی‌های مردمانش بیافزایند؟
   این نمودار را آوردم تا بار دیگر تأکید کنم در تحلیل رخدادهای پیرامون – چه در حوزه‌ی محیط زیست و یا غیر آن – بهتر است کمتر جوگیر تظاهرات بیرونی داستان شوید!
 

     به قول مولانا:
از درون خویش این آوازها
دور کن  تا کشف گردد رازها
رنگ‌ها بینی به جز این رنگ‌ها
گوهران بینی به جای سنگ‌ها

13 فکر می‌کنند “رشت یک سر و گردن بالاتر است، امّا …

  1. پطرس

    “ترس خداوند مودی به حیات است ،و هر که آن را دارد در سیری ساکن می ماند ،و به هیچ بلا گرفتار نخواهد شد”امثال 23:19

  2. محمد درویش نویسنده

    پطرس جان! خیلی سعی کردم ارتباطی بین جمله زنهاردهنده شما و محتوای این یادداشت برقرار کنم … اما ذهن یاری نکرد! آیا می توانید کمک کنید؟

  3. رسول کریمی

    سلام آقای درویش

    ممنون که آمار روز گذاشتید.
    ولی حیف که مربوط به سال 86 است.
    همدان دومین مرکز استان
    اهواز اواخر است.

    خوش به حال رشتی ها

  4. فرزان اسدي(ابوحنانه)

    سلام
    فردا رشتم و بعد مي رم ماسوله ( براي اين بود كه اسم رشتي رو آورده بوديد) .
    دوم اينكه در نمايشگاه كتاب بسيار حسرت خوردم از جنس همان حسرت هاي ارزشمند شما
    سوم اينكه در اين نمايشگاه يك ناشر كتابي را چاپ كرده بود كه براي برگه هاي آن هيچ درختي قطع نشده بود – سبك تر بود و از ني ساخته شده بود به راستي كه جالب بود اين حركت ناشر.
    بدرود.

  5. اشکار

    گیلانی ها شیک پوش و خوشخوراک و شیرین زبان هستند اما تنبل و ترسو بده و از پشت خنجر می زنند اما مازندرانی ها خشن و جنگجوبوده و از نظر ظاهر جالب نمی باشند امه بسیار مردمان کاری هستند در گیلان همه زمین های کشاورزی را فروخته و در حال تبدیل به سرایدار هستند اما در مازندران از زمین در سال دربار محصول برداشت می کنند اما یزدی ها…. به نظرم نچسب ومتعصب و مادی مستند من با یزدی ها راحت نیستم

  6. اشکار

    اما باید انصاف داد که یزدی ها بسیار کاری هستند که آنهم برمیگردد به شرایط دشوار زیستگاه انان که از دل کویر بها کاریز اب می کشند(هرچند که این شاهکار معماری اکنون به جایگاه پساب تبدیل شده)باید در گیلان و خوزستان کوچ نشین های یزدی تشکیل داد

  7. محمد درویش نویسنده

    اشكار جان! به نظر مي رسه كسي كه بايد براي زير آب زدنش نگران بود، درويش نيست! خودت هستي!! بدجوري داري چهار نعل مي تازي مرد! دوستان فرزانه فراواني در خطه گيلان مي شناسم كه بسيار شرافتمندانه زيست مي كنند و هرگز در برابر هيچ زورگويي عقب ننشسته اند … بيا پيمان بنديم كه قضاوت در مورد انسانها را به جايگاه جغرافيايي شان ربط ندهيم. زنده باشي دوست من.

  8. فئزه درویش

    با سلام مطالب جالبی داشت ولی ای کاش در باره ی بارندگی در تهران هم نوشته بودید

    این یک کار تحقیقی اجباری برای مدرسه ام است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.