کرج؛ دومین کلانشهر بزرگ استان تهران و یکی از 10 ابرشهر ایران است که به دلیل رشد شتابناک آن در طول یک دههی اخیر، شاید بتوان آن را ناپایدارترین سکونتگاه کشور نامید؛ سکونتگاهی که به درستی از آن با عنوان «ایران کوچک» نام برده میشود. در کرج میشود ردپای هر قوم و نژاد ایرانی را یافت و پیروان هر مذهب و آیینی را مشاهده کرد که در کنار یکدیگر میزیند. کرج، شهرستانی است دیرینه با قدمتی چند هزارساله که اینک در آن اقلیتی با محل تولد کرج در شناسنامه روزگار میگذرانند (میگویند: هیچ زبانی در ایران وجود ندارد که نمایندهای از آن را نتوان در کرج یافت!).
و همین نکته، شاید یکی از کلیدهای بیتوجهی به این شهر مهم ایران باشد؛ شهری که با 162 کیلومتر مربع وسعت، به سرعت میرود تا ردپای بومشناختی (اکولوژیک) فربهاش، همهی کارمایههای پیدا و پنهان مخروط افکنهی پرآبترین رودخانهی البرز جنوبی را در خود ببلعد. با این وجود، ظاهراً آنچنان که باید شهروندان میلیونی کرج تعلق خاطر چندانی به حفظ موجودیت و شادابی شهرشان نشان نمیدهند!
واقعاً چه کسی فکر میکرد که ممکن است سرنوشت سکونتگاهی که در خوش آب و هواترین بخش از دامنههای جنوبی البرز واقع شده و در طول میلیونها سال، همواره از موهبت جاری رودخانهی کرج بهرهمند بوده، چنین تار و غمبار شود؟
رودخانهای که در آخرین هفتهی تیر 1388 دوباره از نفس افتاد و باز بستر خشک و تفتیدهاش را به رخ شهروندانی کشاند که گویا حفظ این آبادبوم در شمار اولویتهای اصلیشان قرار ندارد! و اینک مجبورند تا آب شرب خود را از اعماق 200 متری زمین و با املاحی بیش از استاندارد مورد استفاده قرار دهند.
جالب اینجاست که آب کرج را به تهرانی میبرند که خود حتا نمیتواند 5 درصد از روانآبهای حجیمش را مهار سازد و میزان هدررفت آب شربش، برابر است با گنجایش سد کرج!
یاد حرفهای دکتر جمال قدوسی عزیز افتادم که چندی پیش با نگرانی میگفت: دست کم 178 گونهی گياهي در کرج منقرض شده و بيش از 500 گونهی گياهي نيز در معرض خطر نابودي قرار دارند.
روزگار پژمان این روزهای کرج، بار دیگر یادمان میاندازد که خطر بیابانزایی تا چه اندازه میتواند متأثر از نگاهی تمامیتخواهانه به زیستبوم، شتاب گرفته و باغشهر پرشکوه دیروز را به بیابان غبارآلود و نفسگیر امروز بدل سازد.
یعنی آیا میشود بیابانشهر امروز کرج را دوباره به باغشهر بدل ساخت؟!
در همین باره و از همین نویسنده:
– آمارهای تکاندهندهی رسول زرگر را جدی بگیریم یا؟!
– رودخانهی کرج، بار دیگر از حرکت ایستاد!
– سدها، عامل افزایش میزان تبخیر در ایران و جهان
درود بر جناب درویش عزیز….
مطلب جدیدتان را هم بد نبود با خبر مربوط به استان البرز پیوند میدادید…
اگر چنین امری اتفاق بیفته به نظر صاحب نظران تهران دچار مشکل بسیار جدی خواهد شد…
چند سالی است که به کرج می آیم رودخانه را بدون جان می بینم…نمی دانم کی میشه مانند سابق آن نشاط و طراوت رو ببینیم…
پیروز باشید
سلام بر مرد خاکی عزیز … من گمان نبرم مشکلات و بحران بوم شناختی پیش آمده با استان شدن کرج حل شود. ما باید بر اساس ظرفیت پذیرش سرزمین به بازمهندسی اولویتهای خود در زمینه اقتصاد و صنعت و کشاورزی و مسکن مبادرت ورزیم.
چطورید جناب درویش
از این بهتر نمی شه! به قول آن ور آبی ها:
!couldn’t be better
امیدآنکه اروند ها ازفراز این بیابان شهر جاری شده وجان تازه ای به کرج از حرکت ایستاده بدهند.
دوستت دارم اروند نازنین
پیام سبزت را به اروند می رسانم رفیق شفیق.
سلام
عدم توجه به بهداشت محيط زيست را نيز علاوه بر گفته هاي جنابعالي مي توان اشاره كرد .
متاسفانه در اين خصوص عواملي همچون فقر فرهنگي – عدم توجه به اطلاع رساني – عدم آموزش صحيح و…. از عوامل موثر بر اين موضوع مي باشند كه متاسفانه در شهر كرج بيداد مي كند .
شما سري به آتشگاه و برغان بزنيد و بخصوص توجهي به رودخانه و حاشيه آنها بيندازيد تا …. .
بدرود.
نگران نباش ابوحنانه عزيز! كنار رودخانه آتشگاه كرج همانقدر زباله وجود دارد كه كنار رودخانه دركه در پلنگ چال تهران! انگار همه جا آسمان همين رنگ است!
متاسفانه از لحاظ امنیتی کرج در حکم پناهگاه جانیان و دزدان و…. در آمده است
آماري هم در اين خصوص داريد؟
سلام خدمت محمد درویش عزیز،
گاهی وبلاگ شما را می خوانم ولی خیلی از محیط زیست سر در نمی آورم. به هر حال گمان می کنم اوضاع کرج بسیار اسف بار تر از مسئله ای هست که به درستی اشاره فرمودید. من یکی از افرادی هستم که توی شناسنامه ام مهر کرج خورده و تقریبا همه عمر نه چندان طولانیم را هم همانجا زندگی کرده ام. گمان می کنم سرعت پیر شدن این شهر بزرگ از سرعت پیر شدن منِ کوچک هم بیشتر است. اگر همین طور پیش برود می ترسم قبل از اینکه من بمیرم، شهرم مرده باشد. از ریشه در آمدن درختان کهن سال و سبز شدن ساختمان های نو شاید بارز ترین گواه این پیری باشد. توی شهری که یک متر زمین اندازه حقوق چند ماه خیلی از ماها قیمت دارد، خیلی ها حاظرند به جای چند سال کار کردن چند تا درخت را بکنند. شهرداری هم گویا این امر را تقبیح نمی کند. نمونه اش باغ فاتح و باغ ترقی در جهانشهر و گوهردشت است. که خود شهرداری هم مشارکت کرده در تخریب. به هر حال اگر از کرج کمی به سمت غرب بروی، خصوصا در فصل بهار، روند این ویرانی را حس می کنی. می فهمی کرج هم زمانی برای خودش بهشتی بوده. زمانی که هنوز پای ما دیو های انسان نما به آنجا نرسیده بود.
درود بر محسن عزیز … متاسفانه حق با شماست. جاذبه اقتصادی در شهرهای بزرگ کشور یکی از مهمترین دلایل تغییر کاربری باغها و اراضی کشاورزی درون و اطراف شهرهاست. اما یادمان باشد این مشکل را در غرب با قرار دادن و اخذ مالیاتهای سنگین و وادار کردن مالکان زمین به کاشت و احیا درخت و محیط زیست جبران کرده اند. امید که روزی دوباره کرج، همان باغ شهر قدیمی شود …
سلام
من خبر نگارم روزنامه جام جم و خبرگزاری مهر.تصیم دارم یه گزارش کامل و جامع در باره تبدیل کرج از باغ شهر به روند فعلی بنویسم احتیاج به اطلاعات مهم و کاملی از گذشته کرج و باغشهر بودن اون دارم و می خوام با اجازه شما از بعضی مطالبتون هم استفاده کنم خصوصا از حرف های آقای محمد درویش. اگه خیلی زود جوابم و بدید ممنون می شم .
ممنون از همکاریتون
پاسخ:
موفق باشيد. مانعي نيست.
سلام
ماه(مرداد 89) پیش که از باغ فاتح یا همان پارک خانواده کرج عبور میکردم چشمم به خانه ای افتاد که در ضلع جنوبی پارک قرار گرفته بود. دیدم عده ای مهندس در حال بررسی این بنای تارخی هستند یکی از آنها را شناختم خانم مهندس شهرداری بود ، بعدها از او سوال کردم چرا به این ملک نمیرسید تنها یادگار این منطقه است. گفت قرار است برای احیا کردن ملک اقدام شود اما هنوز پیمانکار مناسب پیدا نشده است.گفتم منظورت چیست . گفت این ملک احتیاج به باز سازی اساسی دارد و کمتر توانایی وجود دارد که بتواند تجربه فنی لازم را به اجرا بگذارد. خلاصه گفتیم و گفتیم . چند وقتی گذشت حدود یک دو ماهی شد. چند روز پیش که عبور میکردم دیدم برای بازسازی اقدام کرده اند. اگر ملک را قبلا ندیده بودم . نمیتوانستم باور کنم که این همه ظرافت انجام شده است. وای که چقدر ملک سر حال شده بود. رفتم و با مسئول پروژه صحبت کردم. مهندس جوان خوش ذوقی بود. کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که این روحیه کاری را داشته باشد .انگار در مورد یک شاهکار هنری توضیح میداد . خلاصه با اجازه ایشان وارد ساختمان شدم . وای نمیدانید . وارد دنیای گذشته شدم انگار ریشه من در این بنا قرار گرفته بود.مهندس که پشت سر من وارد شد شروع کرد به توضیح دادن.حسابی این کاره بود. انگار شهرداری برای اولین بار یه پیمانکار با پدر مادر انتخاب کرده بود. بگذریم . خلاصه حضی بردم که نگو و نپرس. اگه دلتون از این خونه های شهری و مدرن گرفته تا دیر نشده برید پارک خانواده کرج بلوار ماهان تقاطع فرمانداری. سراغ این ملک . اگه دوستدار معماری واقعی ایران هستید . اگه دوستدار هنر ایران زمین هستید و اگه خییلی خیلی باحالید. برای اونایی که ایران رو دوست دارند و این فرهنگ و هنر رو احیا و حفظ میکنند دعا کنید تا ایران پایدار بماند. از اداره فضای سبز و پارک شهرداری کرج که بانی این کار بوده هم ممنونیم.
دعا می کنم و سپاسگزارم.
درود بر تیرداد گرامی.
سلام سایت جالبی دارین و خیلی خوشحالم که در مورد کرج است. من فکر میکنم مشکلات کرج از نبود مدیریت یا بی تجربه بودن مدیران یا پیمانکارن خیلی فرا تر است اگر کمی به گذشته در خاطرات خودمان برگردیم(من از سال 1362کرج هستم) میبینیم که اگر دستور کار مدیران کرج تو این سی و اندی سال به طور کل خراب کردن و بیابان کردن این باغشهر زیبا بود انصافا نمیتونستن به این خوبی وظیفه شون رو انجام بدهند!! واقعا کجای کرج سالم مانده است؟؟ باغات فاتح خدا بیامورز؟ یا ترقی؟ یا باغستان که اسمش روش بود و فقط2تا باغ کوچولو توش مونده؟یا خیابان درختی که تنها چیزی که دیگه توش نیست درخته؟ یا باغات محله اصفهانیا؟یا کناره های رود خانه کرج؟ یا کردان؟یابرغان؟یاآتیشگاه؟؟بابا جون کم کاری نیست جنایته!همش از کم آبی حرف میزنن ولی نمیدونن شهر سازهای قدیم کرج اول آبشو ردیف میکردن بعد شهرو روش میساختن نمونه اش همین فاتح و ترقی !!اول قنات هارو ساختن بعد شهررو!!خدایش خیلی راحت به جهانشهر برین ببینین پر آب ترین قنات غرب استان تهران که تقریبا حجم یک رود کوچک را دارد چطور به فاضلاب ریخته میشه در صورتی آب شرب داره!!یا گوهردشت باغ ترقی که 1قنات پر آب و دایمی داره که اونم به جوب خیابان وصلش کردن و آبی مثل اشک چشم داره هرز میره!!! 2تا چاه عمیق تو باغستان که قطر لوله هاش 30 سانته و آب آشامیدنی آنها هم توی جوب ریخته میشه و مسافر کش ها باهاشون ماشین میشورن!! بابا جون خداییش اگر همین آبهایی که گفتم رو درست هدایت کنن و مدیریت کنن باور کنین آب زیاد هم میاره کرج حالا بقیه ابهای آشامیدنی که داره هرز میره رو بزان بره فقط همین ها رو مدیریت کنن به جاهای دیگه هم میتونن آب بفرستن.
حالا چطور من اینها رو میدونم؟چون وقتی شهرداری باغ ترقی گوهردشت رو بالا کشید و باغ رو خشک کرد و جاش باغ چراغ درست کرد! سازمان آب با شهرداری 1 دعوایی داشتن سر همون قنات باغ ترقی که تحویل سازمان آب بشه که ازش درست استفاده کنن که شهرداری نداد که نداد و الان داره هرز میره تو جوب !!من در جریان اون شکایت قرار گرفتم که زور سازمان آب به شهرداری نرسید چون باید هم قنات رو میداد هم 20متر مربع زمین که سر اون قنات 1منبع آب هوایی بزنن که بشه به لوله کشی شهری وصلش کرد ولی شهرداری 20متر زمین بده؟؟؟ مگه میشه؟؟
حالااگر کسی واقعا میتونه کاری انجام بده یا دوست داره تماس بگیره آدرس دقیق این آبهای ارزشمند رو بهش بدم
[email protected]