دو روز پيش همايشي در آكسفورد برگزار شد با عنوان: کنفرانس فنآوری، سرگرمی، طراحی (TED) . همايشي كه ميتوانست مانند صدها همايش ديگري باشد كه اين روزها در اقصي نقاط جهان برگزار شده و ميشود. اما به سبب ايراد يك سخنراني، نه تنها نام اين همايش، بلكه موضوع بيابانزايي به صدر خبرهاي علمي اغلب محافل و رسانههاي مشهور جهان رسيد.
ماجرا از اين قرار است كه يك مهندس معمار و جوان سوئدي به نام مگنوس لارسن ادعا كرده است كه ميتواند ديواري به طول شش هزار كيلومتر در حاشيه جنوبي صحراي آفريقا (موسوم به ساحل) احداث كند. ديواري كه به باور لارسن قادر است جلوي پيشروي بيابان را گرفته و به اصطلاح حركت آن را مهار كند. لابد پشت آن ديوار هم جايي به نام بهشت خواهد بود و آدمبزرگها و آدمكوچكها سرخوش و شاد به بازي و تفريح خواهند پرداخت و تمام!
حيرت انگيزتر آن كه ظاهراً سخنان لارسن مورد توجه شركتكنندگان در همايش قرار گرفته (لابد به دليل بخش سرگرمياش) و بازتاب گستردهاي هم در رسانههاي بينالمللي از جمله بي بي سي يافته است.
سالها پيش در ايران هم ميخواستند با برپايي قرارگاههاي – به اصطلاح – بيابانزدايي، كمربند سبز به دور 32 ميليون هكتار بيابان كشور كشيده و بدين ترتيب اعلام كنند كه بيابانزايي تمام شد! غافل از اين كه بيابانزايي به معني پيشروي فيزيكي بيابانهاي طبيعي نيست. بيابانزايي؛ يعني تخريب سرزمين. و تخريب سرزمين در هر عرصهاي با هر فاصلهاي از دريا، هر اقليمي و هر ارتفاعي ممكن است رخ دهد. به همين دليل است كه اينك رگههاي بيابانزايي را ميشود در همدان، آذربايجان غربي، گلستان، تهران و … نيز مشاهده كرد.
آمارها هم نشان ميدهند كه سهم سرزمينهاي متأثر از بيابانزايي، دست كم 9 برابر سرزمينهايي است كه به دليل حركت شنهاي روان از حيز انتفاع خارج شدهاند. اينك حتا براي نخستين بار از دانشواژهي «بيابان سبز» يا Green Desert ياد ميشود كه زاييدهي جنگلتراشي در آمازون است.
با اين وجود، آيا شگفتانگيز نيست كه بخواهيم خطري بزرگتر و مهيبتر را رها كرده و از موريتاني تا جيبوتي با احداث ديوار، آفريقا را به دو پارهي شمالي و جنوبي تقسيم كنيم؟ آن هم با پول فقيرترين مردم جهان!
تنها نكتهي مثبت اين خبر آن است كه انگار، همه جا آسمان همين رنگ است و نابخردي و هفترنگي و ماكياولي در تمام دنيا دست بالا را دارد!
در همين باره:
روايت روزنامه همشهري را بخوانيد.
سلام آقاي درويش عزيز
احتمال فراوان اين آقاي لارسن، همكلاسي و همدوره استاد دكتر كردان بودند كه چنين نظرات مشعشعي به ذهنشان خطور كرده…
پاسخ:
خیلی داری کردان را تحویل می گیری پسر!
دولت چین در اوایل دهه 70 میلادی در کنفرانس بیابان زدایی شرکت کرده بود پیشرفت بیابان ها را نشانه امپریالیسم می دانست! و مدعی بود به کمک اراده رفیق مائو، تمام بیابان های چین را مهار می کند. اما حالا توفان شن از مغولستان داخلی چین تا سیول هم می رسد.
مقاله جالبی درباره بیابان های چین ترجمه کرده ام ؛ کی می توانم برایتان بیاورم؟
دولت های جنوب صحرا ثبات سیاسی ندارند. اینکار باید توسط دولت های اروپایی(با کمال تاسف)که در خیال ایجاد نیروگاه های خورشیدی هستند انجام شود.
پاسخ:
هر که بکوشد تا در برابر قوانین طبیعی گردنکشی کند، بر زمین خواهد خورد. خوشحال خواهم شد تا ترجمه شما را منتشر کنم. فردا بعداظهر خوبه؟
درود…
عجب!!!
تنیس بازو چیه به این کارا!؟
این مهندسین معماری و عمران فقط عشق به سازه دارند!
این وسط اگه احداث شه به نظرم یا شمال یا جنوب یکی ضرر می بینه…اینطور نیست؟
دیوار همیشه محدودیت میاره…
شب خوش
پاسخ:
من فكر كنم هم شمال و هم جنوب متصرر بشوند و پول فراواني هم نابود شود! درود …
بیابان زدایی در آذربایجان غربی در مرز با ترکیه یک فاجعه ملی است
البته دیکر همه می دانیم دلیل عدم جلو گیری تخریب مراتع و چرای دام به چه دلیل است گفتن ندارد
پاسخ:
بگو اشكار جان … هر چقدر هم بگوييم كم است. علت چيست؟
سلام
خدا لعنت كند كاشف و سازنده قرص اكس را!!!!!!!!!!
بدرود.
پاسخ:
حرف حساب كه جواب ندارد، دارد؟! درود بر ابوحنانه عزيز.
با درود به آقای درویش گرامی
مطلب جالبی را عنوان کردید اما به نظرم مشکل از اطلاع رسانی است به طوری که تمام مطلب به درستی منتشر نشده است و یا دست کم استدلالهای فنی و علمی مستور مانده است برای مخاطبانٍ مثلا بیبیسی.
به هر حال اگر تمام موضوع آن باشد که بدان اشاره شده است نکته خوش بینانه درست همان است که گفتید.
علاوه کنم با دیوار کشیدن خیلی کارهای دیگر هم می کنند و دست کم کردهاند از جمله دور یک کشور دیوار میکشند که اخبار بیرون و درون منتشر نشود آن وقت شما انتظار دارید این دیوار ناقابل نتواند جلوی مقادیر شن را بگیرد؟؟؟!!؟!
پاسخ:
سام عزيز:
نخست آن كه اگر اطلاعات بيشتري از اين پروژه داري، خوشحال مي شوم كه بدانم.
دوم اين كه موافقم! با ديوار كشيدن هر كاري را به جز آن كار مي توان كرد!
زنده باشي رفيق داناي من.
سلام آقای درویش
من متوجه نشدم که ایراد استفاده از این روش در کنار راهکارهایی مثل استفاده از مالچ و کاشت درخت چیست؟ منظور شما این است که باید مانع از تخریب شد تا کار به تثبیت شن نکشد؟
با سپاس
نفیسه
پاسخ:
سلام بر نفيسه عزيز: ماجرا اين است كه اگر واقعا چنين پول هنگفتي براي مهار بيابان زايي و مقابله با روند تخريب سرزمين وجود دارد، راه هاي بسيار خردمندانه تر و باصرفه تري وجود دارد. اين كار درست مانند آن است كه براي تأمين كمبود آب در بيرجند، اقدام به خريد و جابه جايي كوه هاي يخ از جنوبگان كنيم! آيا واقعاً راه ساده تر و ارزان تري وجود ندارد؟!
جایگاهی که غربیها برای خود در اذهان جهانیان توسط تبلیغات ساخته اند آنچنان خودباوری را از ما ربوده که حتی سخنان احمقانه انها و اشتباهات و کمبودها و جنایات آنها را به شکل غیر قابل باوری به گونه ای دیگر تعبیر می کنیم و یا به سرعت به فراموشی می سپاریم. تا جایی که تجربه شخصی من نشان داده ضریب هوشی ایرانی از حد متوسط مردم اروپا بالاتر است ولی چرا اوضاع ما اینطور و آنها …..
پاسخ:
نكته حقي را اشاره كرده ايد. ظاهراً مرغ همسايه هميشه غاز است! بخصوص اگر رنگ مويش بور باشد!
احسنت برشما. کمتر وبلاگ حرفه ای می توان یافت که در حیطه ی فعالیت خود اینچنین دلسوزانه مطلب بنویسد و جمع آوری کند. درود بر شما
زنده باشي حميد جان. لطف داري. همراهي هايت را قدر مي دانم.
وقت بخیر
ممنونم. راستش من هم مثل آقای خسروی فرد فکر می کردم دلایل دیگری هم پشت این ایده باشد. شاید هم همان طور که گاهنامه طبیعت ایران گفتند غرب زده شده ام. به هر حال تهاجم فرهنگیه دیگه!چه میشه کرد :)
سپاسگزارم
نفیسه
درودی دوباره بر خواننده باوفای مهار بیابان زایی: حقیقت این است که پول و شهرت وسوسه غریبی است! چه در این سوی آب و چه در آن سوی آب! منتها در آن سوی آب معمولا نهادهای علمی و ارزیابی کننده فعال تر از این سو هستند …
خداحافظ محیط زیست ناپایدار
سلام بر هومان پايدار و مشتاق ديدار!
با سلام. چند پرسش دارم ولی پیش از آن بگویم که من دانشی در زمینهٔ محیط زیست ندارم، و تنها یک ایران دوست هستم. ۱. آیا میتوان از “بیابان زدایی” هم حرف زد؟ ۲. آیا انحراف مسیر بیابان زایی امکان پذیر هست؟ ۳. آیا شهر سازی در بیابانهای کشورمان نمیتواند کمک کننده باشد؟ ۴. آیا میتوان از انرژی شن و ماسهٔ متحرک استفاده کرد (یعنی مهار انرژی نهفته)؟ ۵. میزان شوری بیابان به چه چیزهایی بستگی دارد و در کشورمان وضعیت چگونه است؟ بسیار سپاسگزار خواهم بود از پاسختان!
سلام بر ايران دوست عزيز: 1- تنها زماني مي توان از بيابان زدايي سخن گفت كه بخواهيم آن گروه از بيابان هايي را بزداييم كه منشاء انساني داشته اند (بيابان هاي انسان ساز). 2- منظورتان را نفهميدم از انحراف! 3- اصولا حضور انسان در مناطق بياباني هم مي تواند شتاب دهنده به روند تخريب سرزمين و بيابان زايي باشد و هم مي تواند مهاركننده اين روند باشد. بايد ديد كه نوع استفاده او از سرزمين چگونه است. 4- بله مي توان. هرچند هنوز در اولويت نيست. 5- به نوع خاك، زمين شناسي و سطح آب زيرزميني. زنده باشيد.