عباس پالاش: تأثیرگذارترین یادداشت، رسوایی سد سیوند بود و فریادتان چقدر گرمی‌بخش

    یکی از خوانندگان فرزانه و صبور یادداشت‌های درویش، عباس پالاش است که به قول خودش گاهی در اینجا هم قلم می‌زند! پالاش را در ماجرای نقد مفصلی که بر یادداشت بحث‌برانگیز زنان کلاردشتی … نوشت، شناختم. اینک او به بهانه‌ی پنجمین سالگرد تولد مهار بیابان‌زایی، یادبرگ زیبایی به درویش هدیه داده که سخت به دل می‌نشیند.
    از او متشکرم و به خصوص تحت تأثیر آرزوی انتهایی‌اش قرار گرفتم …
    یادداشتش را که با سلام آغاز کرده، با هم می‌خوانیم:

    سلام
    نوشتن از شما، شعر گفتن در دامان طبیعت و نغمه خواندن در صدای آبشار است. راحت و ساده و غیر ارادی.
    برای من سوای پدر بودن و آغوش مادرانه‌ی طبیعت دوست‌تان، یکپارچگی و یکدستی‌تان تحسین‌برانگیز است.
    بی‌آلایشی ظاهری و پر راز بودن بیابان در جان‌تان نشسته و کودکی و سرزندگی‌تان و اتحادتان با طبیعت سرسبز، مرا به این خیال می‌اندازد که تصویرتان در بیابان و در جنگل، آنچنان نامریی می‌شود که باید بسیار چشم تنگ کرد تا تمایزی دید.
    اما در مورد نوشته‌ها
    برای یافتن بدترین یادداشت سرکار نمی‌روم و اما برایم تأثیرگذارترین یادداشت، رسوایی سد سیوند بود و فریادتان چقدر گرمی بخش.
    پیگیری‌های‌تان در موضوع سدسازی هم برایم بسیار آموزنده بود.
    از نقاط قوت نوشتارتان می‌توان به نثر ساده، تیترهای دقیق، روانی و طنز و شوخ طبعی و امید جاری در نوشته، پرهیز از شتاب‌زدگی، خودنمایی و به رخ کشیدن معلومات گسترده، نشان دادن راه و پرهیز هوشمندانه و روشمندانه از نصیحت و در عوض نشان دادن ثمره‌ی کار نادرست اشاره کرد.
    از نقاط قوت پس از نوشتن هم، سعی در همراهی و پاسخگویی و انرژی و وقت گذاشتن برای مخاطب است و تلاش برای بیرون کشیدن بهترین از هر فرد و اجازه پرورش ایده‌ها به وی دادن، که بسیار مؤدبانه، حرفه‌ای و انگیزاننده است.
    به روز بودن‌تان در زمینه وب هم مزیت بزرگی برای‌تان هست.
    نظری هست که می‌گوید: «روابط حسنه، دو سوم عقل است.» و پرهیز چهل ساله‌تان از نزاع، نشانه خردمندی فردی است که در عوض اتلاف وقت و انرژی به نزاع بی‌حاصل یا غر زدن و نق زدن، مانند آب به دنبال راه نفوذ دیگری است و سرگرم کار خویش است.
    روحیه‌ی افرادی مانند شما که با وجود اشکالات اساسی نظام موجود، دست از کار در گوشه خود و تلاش برای بهتر کردن دنیا و ادای سهم خویش بر نمی‌دارند، برایم درس‌آموز و تحسین برانگیز است.

آرزوی سال‌های بی خزان نمی‌کنم، اما آرزو می‌کنم همیشه سرسبزی بهار بعد آن را دریابید.
موفق باشید.

 

10 فکر می‌کنند “عباس پالاش: تأثیرگذارترین یادداشت، رسوایی سد سیوند بود و فریادتان چقدر گرمی‌بخش

  1. محمد کماسی

    خوب کسی که علم داشته باشد با داشتن اطلاعات و جمع بندی آن میتواند با یک مقاله علمی برای مسئولان یک هشدار بیافریند و افکار عمومی را با نظر خود همراه سازد، که این خصوصیت را درویش ما دارد و از او میخواهیم که همچنان علمی و دقیق بگوید و بر ما نیز واجب است حمایتش
    کنیم.

  2. roham

    بازم سلام
    بیشتر از این میخواستین بدونین
    متاسفانه هیچ کس حاضر نیست از یه شهر کوچیک چنین اخباری رو منتشر کنه
    همین اول سالی مسکن مهر در شهر ما فرو ریخت اما دریغ از یه خبر کوچیک
    همین تابستون قبل گردنه تالنگی دامنه کوه حدود بیست متر فرو کش کرد اما دریغ از یه خبر و بیان علت
    همین چند وقت قبل یه انفجار مهیب سه خونه رو به تلی از آوار تبدیل کرد و پنج نفر رو در شب یلدا به کام مرگ کشید اما دریغ از یه خبر کوچیک و بیان و توضیخح دلیل به مردم
    بازم بگم آقای درویش
    ازم خواسته بودی قطع سه هزار درخت رو توضیح بدم خودتون این لینک ها رو ببینین
    http://narmah.blogspot.com/2009/12/blog-post_162.html

    http://4abadeh.blogfa.com/post-6.aspx

    http://abadehnews.ir/1386/07/23/do-not-cut-the-trees/
    دوست عزیز اینا تنها خبرهای این فاجعه زیست محیطی آباده هست
    راستی این لینک رو هم ببینین که یه پارک که به پاغ کودک شهرت داره و درختهایی به سن پدر بزرگهای ما رو داشت رو تبدیل به یه پاساژ کردن و صدایی هم از کسی در نیومد و فکر کنم این تنها خبر باشه
    http://www.abadehe.blogfa.com/post-1409.aspx

  3. محمد درویش نویسنده

    واقعن متاسفم … ظاهراً ماجرا بر می گردد به مهر سال 1386 … حیرت آور است که هیچ خبری در مورد قطع آن سه هزار درخت منتشر نشد. و البته بیشتر از همه، مردم آباده مقصر هستند که واکنش درخور نشان ندادند. امیدوارم از این پس و با سرعت عملی بیشتر، در برابر چنین رخدادهایی عکس العمل مناسب نشان دهید و مرا هم خبر کنید.
    قول می دهم که پیگیری کنم.
    اگر امکان دارد عکسی از ورودی آباده قبل و بعد از قطع آ« 3 هزار درخت برایم ارسال کنید.
    متشکرم.

  4. شقایق

    باز هم تولد این دردانه ی پنج ساله وبلاگستان مبارک.

    آرزوی پایانی را من نیز در دل برایتان می کنم.
    موفق باشید و پاینده

  5. آرش

    سلام ممنونم ازاینکه تلاش در حفظ درختان دارید
    به خدا این حکومت به جای درخت کشی آدم کشی بکنه باز جای شکرش باقیه آخه درخت رو هزار سال باید صبر و تیمار کرد تا بشه درخت!!!
    من حاضرم تو یه جمعیتی یا گروهی که واسه حفظ درهتان تشکیل بشه عضو بشم و کمک کنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.