آيا مشكل خوزستان را مي‌توان صرفاً با درختكاري حل كرد؟!

روز گذشته، ايميلي از سوي مدير عزيز تارنماي «گناهكار» به دستم رسيد با اين عبارات:
«من نویسنده‌ی وبلاگ گناهکار هستم٬ مطلبی در مورد وضعیت اخیر خوزستان نوشتم … الان می‌خواستم از شما راهنمایی بگیرم که اگه ما بخواهیم وضعیت این کمربند سبز و درخت‌کاری رو پیگیری کنیم٬ به‌نظر شما بهتره از کجا شروع به فشار آوردن کنیم؟ شورای شهر؟ نماینده‌های مجلس؟ یا بریم …؟ نامه بنویسیم به آقای خامنه‌ای یا آقای احمدی‌نژاد؟ رییس سازمان محیط زیست؟ چیکار کنیم؟ واقعن زنده‌گیمون مختل شده٬ تنفس سخت شده.

هل من ناصر ینصرنی

منتظر پاسخ شما هستم
بدرود.
»

      من هم به مانند ميليون‌ها ايراني ديگر، با اين هموطن دردمند خوزستاني همراه و همدل هستم و به سهم خود مي‌كوشم تا به انعكاس مجموعه مؤلفه‌هايي بپردازم كه شرايط امروز خوزستان را رقم زده است.
     امّا پيش از آن ناچارم كه حقيقتي را دوباره بازگو كنم؛ حقيقتي كه از ابتداي تولد اين خانه‌ي مجازي كوشيده‌ام تا آن را به بهانه‌هاي مختلف زنهار دهم، امّا ظاهراً هنوز آن گونه كه بايسته بوده، مورد عنايت قرار نگرفته است.

     دوستان من!
    نزديك به نيم قرن از آغاز نخستين تلاش‌هاي دولت براي آنچه كه از آن با عنوان «عمليات بيابان‌زدايي» ياد مي‌شود، گذشته است، هنوز آثار اين حركت را مي‌توان در بيابان‌هاي حارث‌آباد سبزوار مشاهده كرد، جايي كه برخي از تاغ‌هاي دست كاشت به مرز 50 سالگي رسيده‌اند. در اين مدّت، حقيقتاً تلاش‌هاي جانفرسايي از سوي گروهي از فرزندان عاشق و كم‌توقع اين خاك عزيز، به انجام رسيد و در شرايطي سخت كوشيدند تا به جنگ بيابان رفته و او را مقهور خود سازند.
با اين وجود و به رغم عمليات گسترده‌ي نهال‌كاري، بذرپاشي، استفاده از انواع خاكپوش‌هاي (مالچ) نفتي و غير نفتي و بادشكن‌هاي زنده و غيرزنده، حقيقت اين است كه نرخ بيابان‌زايي و شتاب پس‌رفت اراضي در اين بوم و بر مقدس، نه‌تنها كاهش نيافت كه به شهادت اغلب مطالعات و پژوهش‌هاي به انجام رسيده، روند بيابان‌زايي همچنان با شيبي نگران‌كننده، كارمايه‌ها را در سرزمين مادري به نيستي مي‌راند. و اينك نه فقط در حاشيه‌ي شهرهاي بياباني و كويري كشور چون يزد، كرمان، زاهدان، زابل، كاشان و … شاهد تشديد شناسه‌هاي بيابان‌زايي هستيم، بلكه در علي‌آباد گرگان، قهاوند همدان، حسين‌آباد شكري خنداب، مسيله قم، نايبند عسلويه، شهريار كرج، بورالان آذربايجان غربي، مقان اردبيل، ورامين تهران، سرزمين زرخيز خوزستان و … شاهد مؤلفه‌هاي انكارناپذير شتاب بيابان‌زايي در كشور هستيم.
چرا؟!
      بهتر است نخست مثالي آشنا را از وين دراير، روانشناس بزرگ معاصر در اينجا با هم مرور كنيم:
     تصور كنيد كه فردي در ساحلي آرام مشغول قدم زدن بوده و از مناظر زيبا و صداي امواج به خلسه‌اي شيرين فرو رفته ‌است. ناگهان، صداي «كمك» هم‌نوعي او را به خود مي‌آورد و با اندكي دقت درمي‌يابد كه انساني در ميان امواج گرفتار آمده و از بيم غرق شدن او را مي‌طلبد. چه خواهد كرد؟! مسلم است كه بسياري از ما، اگر به اصول شنا آشنايي داشته باشيم، كمك خواهيم كرد تا او را نجات دهيم. فرض كنيد، اين كار را انجام داده و بعد از آنكه فرد در معرض خطر را از غرق شدن نجات داد، قبل از آنكه نفسي تازه كند، دوباره صداي كمكي ديگر شنيد، باز هم فرض كنيد كه براي بار دوّم هم با هر زحمتي كه هست، چنين كرد و … اين موضوع براي بار سوّم و چهارم و … هم تكرار شد! چه خواهد شد؟ مسلم است كه اگر شخصيت فرضي داستان ما همچنان بخواهد به نداي وجدان خود عمل كرده و به كمك همنوعان خويش بشتابد، ديري نخواهد پاييد كه او نيز در اين دست و پا زدن‌ها، نفس تمام كرده و به همراه فرد غرق شده، به زير آب خواهد رفت. درصورتي كه اگر در همان واكنش اوّل، احساساتي عمل نمي‌كرد و خردمندانه‌تر و منطقي‌تر رفتار مي‌نمود، با اندكي دقت درمي‌يافت كه چند ده متر جلوتر، ديوانه‌اي دارد مردم را يكي يكي از روي اسكله به داخل دريا پرتاب مي‌كند و كسي هم به فريادهاي آن بي‌نوايان توجهي ندارد! بنابراين، راهكار منطقي و درمان قطعي اين معضل، مقابله و برخورد با آن ديوانه بود، هر چند اين امكان هم وجود داشت كه در اين بين، چند نفر نخست غرق شوند!
    اين داستان را گفتم تا به ياد آورم و تأكيد كنم كه در صحنه‌ي مديريتي كشور، بارها پيش آمده كه ما به جاي كشف علت واقعي درد يا بحران و سپس كمك به حل آن، به معلول‌ها پرداخته و نه‌تنها سرمايه‌‌ها را به هدر داده‌ايم، بلكه كماكان شاهد حضور پررنگ‌تر آن مسأله و بحران در محيط زيست‌مان بوده‌ايم.
     مثلاً مي‌خواهيم خيابان‌ها خلوت شود و ترافيك كاهش يابد، بنزين را كوپني مي‌كنيم! مي‌خواهيم مردم را صاحب خانه كنيم، وام مسكن را افزايش مي‌دهيم! مي‌خواهيم كشور را به خودكفايي برسانيم، قيمت خريد گندم را بالا مي‌بريم! مي‌خواهيم مشكل تأمين آب را حل كنيم، پي در پي و به هر قيمتي سدهاي بزرگ مخزني احداث مي‌كنيم! مي‌خواهيم به ارتقاي امنيت اجتماعي كمك كنيم، براي بدحجاب‌ها هم پرونده‌ي قضايي گشوده، از ابزار آفتابه استفاده كرده و با افزايش حضور آشكار پليس در سطح شهر، بر فضاي امنيتي و پرتنش زيست‌بوم‌ خويش مي‌افزاييم؛ مي‌خواهيم مناطق حفاظت شده و بكر خود را حفظ كنيم، آنها را قرق كرده و به دورشان سيم خاردار كشيده و گارد نظامي تشكيل مي‌دهيم! مي‌خواهيم به دنيا نشان دهيم كه از سياستي مستقل برخورداريم، از هولوكاست ياد مي‌كنيم و به حوزه‌هايي وارد مي‌شويم كه منافع ملّي ما را آشكارا به خطر مي‌اندازد و سرانجام، مي‌خواهيم بيابان‌زايي را ريشه كن ساخته و فرسايش بادي را مهار سازيم، آنگاه قرارگاه‌هاي بيابان‌زدايي در دل كوير به راه انداخته، كمربند سبز احداث كرده و بر طبل طرح‌هايي چون حرم تا حرم يا از فلاحت تا فراغت و طوبي و بوستان خانوادگي و نظاير آن مي‌كوبيم و فراموش كرده‌ايم كه آنچه كه خطرناك است، بوم‌سازگان (اكوسيستم) بيابان نيست. بيابان، خود بهترين پاسخ طبيعي به شرايط زيست‌بوم است؛ بل بايد از متأثر شدن مناطق غير بياباني و كاهش توان توليد در آنها جلوگيري كرد؛ بايد توسعه را بر بنياد توان بوم‌شناختي سرزمين هدايت نمود، بايد از حفر چاه‌هاي عميق و نيمه‌عميق در دشت‌هاي ممنوعه‌ي كشور خودداري كرد، بايد به كشاوري ناپايدار‌كننده و سنتي پايان داد، بايد وابستگي معيشتي به سرزمين را افسار زد؛ و بايد تكنيك‌هايي را ترويج داد كه راندمان آبياري را افزايش دهد و نه اينكه به بهانه‌ي احداث سد و كانال، بهترين زيستگاه‌ها و تالاب‌هاي خود را در هورالعظيم، اروميه، بختگان، طشك، ارژن، مسيله، طرق، باهوكلات، گاوخوني و … به مخاطره اندازيم و تجربه‌ي تلخ امپراطوري شوروي سابق را در مرگ درياچه‌ي آرال تكرار كنيم.

هموطن عزيز خوزستاني من!
به فرض كه تمام اطراف اهواز و آبادان و خرمشهر و دزفول و ديگر آباد‌بوم‌هاي ديار دردمند و سرخ‌گون خوزستان را هم با كمربند سبز مسلح كرديد، آيا منشأ شن‌ها و گرد و غباري كه مدتي است بر سر و روي شهر و ديارتان مي‌بارد، تماماً در استان خوزستان يا حتا در داخل خاك ايران قرار دارد؟! چرا راه دور برويم؟ مگر تجربه زابل و هامون و 40 سال درختكاري و احداث بادشكن و مالچ‌پاشي را نمي‌بينيم؟ آيا مشكل اهالي مظلوم سيستان حل شد يا هنوز اين ماسه‌هاي بادي است كه ريشخندزنان آبادي‌ها و خانه‌ها را با خود مدفون مي‌كنند؟!

     فرازناي كلام آنكه
    براي مهار فرسايش بادي و كاهش رخداد گرد و غبار در خوزستان، بايد كوشيد تا قوانين طبيعي حاكم بر سرزمين را در جلگه‌ي دجله و فرات، بيابان عربستان، سواحل درياي سرخ، حاشيه‌هاي خليج فارس و تالاب هورالعظيم شناخته و بكوشيم تا شرايط طبيعي اين سرزمين را به كمك تمامي دولت‌هاي درگير به حالت كليماكس (مطلوب) پيشين بازگردانيم.
آرزويي كه مي‌دانم – دست كم – در شرايط كنوني اجابتش به محال و رؤيا نزديك‌تر است تا به واقعيت. چرا كه كشورهاي منطقه، همه درگير موضوعات بسيار مهمتري براي خريد جنگ‌افزارهاي فرامدرن‌تر، كشف روش‌هاي جديد عمليات انتحاري، تقويت اختلافات فرقه‌اي و قومي و مذهبي، فروش و رونق تجارت و بيزينس خود، تكرار زنده باد و مرده باد‌ها و البته دوام و پايداري خط لوله‌هاي نفت به اروپا و آمريكا هستند و ديگر وقت ندارند تا به موضوعات كم‌اهميتي چون كيفيت زندگي و جان شهروندان مظلوم‌شان بپردازند!

16 فکر می‌کنند “آيا مشكل خوزستان را مي‌توان صرفاً با درختكاري حل كرد؟!

  1. سیامک

    کاملا با نظر شما موافقم.محیط زیست زمین یک سیستم یکپارچه است که مردم فکر می کنند از خطوط مرزی نقشه ها پیروی می کنه. در صورتیکه دقیقا برعکسه و برای مثال راه حل انقراض نسل پرندگان مهاجر سوئدی به تقویت تالاب زمستانگذرانی اونها در هند ختم میشه. تنها راه پایدار آموزش و آگاه سازی مردم هست تا اثر نحوه ی زندگی رو روی محیط زیست درک کنند.
    موفق باشی

  2. رادمنش

    تاريخ: 1387/02/09 زمان: 11:18
    كميته سازش با خشكي در سازمان نظام مهندسي كشاورزي تشكيل شد

    خبرگزاري موج –
    رئيس سازمان نظام مهندسي كشاورزي و منابع طبيعي استان تهران از تشکیل کميته سازش با خشكي در سازمان نظام مهندسي خبر داد.

    به گزارش موج ، مهندس شاهرخ رمضان نژاد، رئيس سازمان نظام مهندسي كشاورزي و منابع طبيعي استان تهران- در حاشيه اولين نشست شوراي نظام مهندسي در سال جديد خبر از تشكيل كميته اي متشكل از اعضاي خبره و ممتاز گرايشهاي مختلف كشاورزي و منابع طبيعي به منظور بررسي و يافتن راهكارهاي مناسب جهت سازش با معضل خشكسالي در سال جاري داد.
    وي در ادامه افزود: به دنبال طرح موضوع در شوراي استان مهندس محمد رضا شريعتي عضو ممتاز سازمان در رشته آب و خاك مسئول پيگيري و تعيين اعضاء كميته مذكور و تشكيل جلسات آن گرديده و مقرر شد گزارشان اين كميته به طور مستمر در اختيار نهادها و ارگانها و سازمان هاي متولي امور قرار گيرد تا به ياري نهادهاي موثر اجرايي و همكاري ساير دستگاهها، صدمات ناشي از خشكسالي با مديريت بحران اصولي و علمي، مهار گردد.

  3. رادمنش

    سلام آقای درویش

    در رابطه با خبر بالا بنده شما رو به عنوان یکی از اعضاء پیشنهاد دادم، لطفاً با شماره 88529481 تماس بگیرید و اطلاعات ارتباطی خودتان شامل تلفن، فکس، نشانی محل کار و تلفن همراه تان را اعلام نمایید.
    متشکرم
    رادمان رادمنش
    مدیر روابط عمومی سازمان

  4. وحید کاظمی

    با سلام وخسته نباشید من وحید کاظمی دانشجوی ارشد آبخیزداری در یزد می باشم و یکی دو روز پیش یک وبلاگ بنا به درخواست دکتر اختصای برای انجمن بیابان ایران درست کردم(انجمنی که چند وقت پیش با حضور شما ودیگر اساتید تولد یافت) حال از شما درخواست می شود تا با لینک دادن این وبلاگ به سایتتون در معرفی این وبلاگ به دوستداران آن کمک نمائید هر چند این وبلاگ تازه شروع به کار کرده است ولی با کمک شما وخیلی دیگر از دوستان امیدوارم در آینده ای نه چندان دور شاهد مطالب مفید برای دوستداران این وبلاگ باشیم در حال حاضر وبلاگ شما را به این وب سایت لینک داده ام . درضمن به استحضار می رسانم که وبلاگ شما را نیز به وبلاگ خودم(مهندسی آبخیزداری به آدرس http://www.vahidvaka.blogfa.com ) مدتهاست که لینک داده ام لطفا اگه امکان دارد از این وبلاگ دیدن نمایند ودر صورت لزوم آن را به وب خود لینک بدهید با تشکر وحید کاظمی

  5. وحید کاظمی

    با سلام وخسته نباشید من وحید کاظمی دانشجوی ارشد آبخیزداری در یزد می باشم و یکی دو روز پیش یک وبلاگ بنا به درخواست دکتر اختصاصی برای انجمن بیابان ایران درست کردم(انجمنی که چند وقت پیش با حضور شما ودیگر اساتید تولد یافت) حال از شما درخواست می شود تا با لینک دادن این وبلاگ به سایتتون در معرفی این وبلاگ به دوستداران آن کمک نمائید هر چند این وبلاگ تازه شروع به کار کرده است ولی با کمک شما وخیلی دیگر از دوستان امیدوارم در آینده ای نه چندان دور شاهد مطالب مفید برای دوستداران این وبلاگ باشیم در حال حاضر وبلاگ شما را به این وب سایت لینک داده ام . درضمن به استحضار می رسانم که وبلاگ شما را نیز به وبلاگ خودم(مهندسی آبخیزداری به آدرس http://www.vahidvaka.blogfa.com ) مدتهاست که لینک داده ام لطفا اگه امکان دارد از این وبلاگ دیدن نمایند ودر صورت لزوم آن را به وب خود لینک بدهید با تشکر وحید کاظمی

  6. سید علیرضا موسوی

    سلام خدمت استاد درویش عزیز. امیدوارم روبه راه و سر به راه باشید! مدتی ایادی استکبار جهانی دست من را از محیط مجازی قطع کردند اما بازآمدم با فضایی جدید در محیط بلاگفا. استدعا اینکه با توجه به بازدید محیرالعقول از وبلاگ شما، بنویسید که فلانی برگشته تا دوستان لطف کنند و لینک مرا عوض کرده و ضمناً احوالی هم از ما جویا شوند. تلاش می کنم به روز بمانم، اگر روزمرگی اجازه بدهد. پایدار باشید.

  7. مهران

    در شمال شرقي شهر اهواز و در مسير جاده اهواز به شوشتر محوطه يي 40هکتاري وجود دارد که پس از خاکبرداري و تسطيح اراضي به محوطه يي ظاهراً هفت هکتاري منتهي مي شود که بقاياي يک شهر تاريخي پيش از اسلام است. کشف مقاديري سفال، سنگ هاي صيقل يافته، ديوار هاي خشتي، آثاري از معماري و تپه هايي که تسطيح شده اند گواه از وجود شهري مي دهد که در دل زمين وجود دارد. به رغم اينکه در سال 1380گمانه زني هايي انجام گرفته و باستاني بودن محوطه محرز شده است اما تاکنون اقدام جدي براي نجات بخشي آن و شناسايي هرچه بيشتر اين محوطه صورت نگرفته است. با آنکه برخي از باستان شناسان از وجود شهري مدفون و تاريخي در اطراف شهر اهواز خبر مي دهند، اما اداره ميراث فرهنگي و گردشگري خوزستان از بررسي هاي بيشتر در اين باره خودداري مي کند.

    گزارشی در این خصوص را در وبلاگ تاریخ و فرهنگ ایران بخوانید.
    http://www.shahrestani.blogfa.com

  8. دهقان

    با سلام و خسته نباشید
    خیر اصلاابتدااز فرهنگ مردم منطقه شروع کنید ابتداروی مسایل آموزشی و ترویجی کار کنید مردم بایدمحیط خود را درک کنند بعد به سازمانهای مسئول باید فشار آورد
    موفق باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.