دو بار ثبت ملّی دماوند به چه کار آمده است؟!

احتمالاً ثبت همزمان یک چشم‌انداز طبیعی توسط دو نهاد مستقل در کشور، هم می‌تواند بی‌سابقه باشد و هم می‌تواند نشان از اهمیت آن اثر طبیعی در نزد ثبت‌کنندگان والامقام دولتی در سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور داشته باشد. به ویژه آن که از عزم دولت برای ثبت جهانی دماوند آگاه شده و از قول، رحیم مشایی می‌خوانیم: “جهانيان به ملت ايران خواهند گفت، اين كوه به همه‌ي ما تعلق دارد و ما همه از آن نگهداري مي‌كنيم.”
اینک این پرسش پیش می‌آید که آیا معنی دوبار ثبت ملی و اقدام برای ثبت جهانی یک اثر این است؟!

چگونه اجازه می‌دهیم روزی 500 کامیون پوکه ساختمانی از قلب دماوند خراشیده و به تاراج رود؟ چگونه اجازه می‌دهیم تا در دسته‌های چندهزار نفری به چکاد دماوند صعود انجام شود؟ و چگونه فشار بیش از حد دام را در این منطقه تاب آورده و شاهد افزایش برهنگی سرزمین و پدیدار شدن سیمای بیابانی در دماوند هستیم؟ واقعاً دوبار ثبت ملّی دماوند به چه کارمان می‌آید؛ وقتی عشق به دماوند در وجودمان نهادینه نشده است؟

17 فکر می‌کنند “دو بار ثبت ملّی دماوند به چه کار آمده است؟!

  1. نيره

    واقعاً دوبار ثبت ملّی دماوند به چه کارمان می‌آید؛ وقتی عشق به دماوند در وجودمان نهادینه نشده است؟
    از عشق حرف می زنید؟!!! مگر هنوز از آن اثری هست؟!!!

  2. نيره

    ای دیو سپید پای در بند! ای گنبد گیتی ای دماوند…
    مثل خیالبافی می مونه…دماوند و گنبد گیتی و …
    همه چیز رو خراب می کنیم بعدش می شینیم عزا می گیریم.. اسممونم بهترین مخلوقات عالمه چون عقل داریم…عقلمونم می گه برو تو طبیعت کیف کن و آشغال بریز و هر کار دوست داشتی بکن … بقیه بیان درستش کنن…

  3. محمد درویش نویسنده

    به نیره:
    اگر اثری نبود که روستای سرخ چشمه نبود، که تالاب کانی برازان نبود، که چند هزار نفر در مراسم روز ملی دماوند از راه های دور و نزدیک خود را به رینه نمی رساندند …
    نه … باور ندارم که عشق رفته باشد از این سرزمین …
    .
    .
    به علیرضا:
    کاش می شد هم برای ما آب داشت و هم برای آنها نان! نمی شد؟
    درود …

  4. حسین عبیری گلپایگانی

    جناب درویش این نیم بند ثبت ملی دماوند نیز حاصل تلاش عمر سالها دوستانی است که از جان و مال سرمایه گذاشتند ولی سرمایه و فعالیت دولتهادر هر کاری مانند به ثبت رساندن کوه دماوند فقط تا مراسم خبری آن در رسانه ها پی گیری می کنند و بعد از آن دیگر کاری به این ندارند که چه می شود .

    با تشکر از نظر آقا علیرضا
    علیرضا گفته است :

    شنبه ۲۶م تیر ۱۳۸۹ در ۱۸:۴۵
    برای ما آب ندارد برای آقایان نان که دارد.

  5. محمد درویش نویسنده

    به نیره:
    هر چیزی که ارزشمندتر باشد، رسیدن به آن با درد و رنج بیشتری هم تؤام خواهد بود! نخواهد بود؟
    .
    .
    به حسین:
    دست مریزاد رفیق … از زحمات شما و دوستان تان آگاهم.

  6. مرتضي

    اينکه چرا دو سازمان به ثبت همزمان يک اثر طبيعي مي پردازند بحث اش متفاوت بوده، اين مورد يکي از صد ها مصاديق موازي کاري به جاي هم افزائي، نمونه بارز مصوبه قانوني صنف گرايانه به جاي مصوبه جامع نگر مي باشد. قصه اين است که سازمان ميراث فرهنگي… در تدوين آئين نامه مربوطه (حضور ذهن ندارم در ماده يا تبصره اي) اين موضوع را گنجانده بود که هر دو سازمان مجاز به ثبت آثار طبيعي مي باشند و مديريت اثر به عهده سازمان ثبت دهنده خواهد بود. حقير به عنوان نماينده سازمان جنگلها… در تدوين دستور العمل آئين نامه مزبور و همانطور همکاران ذيربط از محيط زيست شديداً با اين تبصره به اين دليل که سازمان ميراث فاقد تخصص در ارتباط با محيط زيست طبيعي ميباشد مخالف بوديم . دوستان ميراث در خواست داشتند راهنمائي چارچوب فني ارزشيابي اثر و فرآيند ثبت را تدوين نمائيم آن ها علاقه اي به مديريت در بخش مزبور ندارند و لذا مي شود جهت اصلاح آئين نامه جداگانه عمل کرد. حدود شش ماه در مسير بهارستان (حتي بعضي مواقع به خاطر طرح ترافيک موتور نشين مي شديم) در رفت و آمد بوديم که نهايتاً کتابچه تدوين و به تصويب شورايعالي گردشگري رسيد. روزي که جلدي از کتابچه نهائي شده را بهمراه دو لوح تقدير!! از طريق پست دريافت کردم با کمال تعجب ملاحظه نمودم آئين نامه بدون هيچگونه اصلاحي به عنوان سند به کتابچه ضميمه است. تماس با حضرات و تلاش درسازمان متبوع با اين توحيه که آئين نامه در هئيت دولت با حضور وزير مربوطه به تصويب رسيده حداقل در کوتاه زمان نمي توان پيشنهاد اصلاح داد ، تا امروز به نتيجه نرسيده، تا زمان پيشنهاد اصلاح فرا برسد فکر کنم تنها راه چاره اين باشد به سازمان ميراث فرهنگي … التماس کنيم که در مديريت محيط زيست طبيعي دخالت نکند چون سازمان مزبور وجاهت فني لازم را ندارد

  7. محمد درویش نویسنده

    درود بر دکتر مرتضی شریفی عزیز
    فردا ساعت15:36 دقیقه یک یادداشت در باره شما در مهار بیابان زایی انتشار خواهد یافت.
    سرفراز باشید و ممنون از اطلاعات ارزشمندی که در اختیار قرار دادید.

  8. مسعود

    همین مانده بود که این آقای خوش نام در مورد دماوند ما نظر دهد!

  9. فرید

    سلام
    من ازوبلاگ شما بسیار خوشم آمد و میخواهم که من هم در این وبلاگ به عنوان نویسنده اضافه کنی چون من خبرهای بسیاری را میتوانم (چه مصاحبه ی تصویری وچه تلفنی ) پیدا کنم اگر موافقی به من ایمیل بده .
    فرید

  10. محمد درویش نویسنده

    شما لطف دارید برادر من. مهار بیابان زایی، تلاش های همه دوستان علاقه مند به محیط زیست را ارج نهاده و در حد توانش انتشار می دهد.
    درود.

  11. عاطفه بنایی

    با سلام ای کاش شما که به عنوان دوستدار محیط زیست دستی بر آتش دارید و هم صاحبنظر هستید کاری کنید تا آن برنامه صعود در نیمه مرداد اتفاق نیفتد .

  12. محمد درویش نویسنده

    خوشبختانه امروز مطلع شدم که آن برنامه صعود به دلیل مخالفت مردم محلی و اداره کل تربیت بدنی مازندران انجام نخواهد شد. حتی پیک بامدادی رادیو هم خبرش را پخش کرد.
    درود بر شما.

  13. فرهنگی‌ - تاریخی‌ - صنعتی

    آقای درویش عزیز،
    گمان نبرم که مشکل دماوند تنها از یک چشمه آبشخور داشته باشد.
    دماوند را مجموعه ای از مشکلات دارند از پای می اندازند و بیشتر و پیشتر از همه نادانی انسانها.

    کاملا درست میگویید زمانیکه از زدن درختها برای کشیدن جاده صحبت میکنید ولی هیچگاه از خود پرسیده اید که چرا اینکار را در ایران میتوان براحتی انجام داد و مثلا در آمریکا نه؟

    آیا علت آن نمیباشد که مردم ما از پیش انجام چنین کارهایی را با چشمک زدن ترغیب میکنند؟ به بطریهای پلاستیکی رها شده در میان طبیعت دماوند که توسط کوهنوردان ورزشکار ما رها شده اند نظری بیفکنید. این همان چشمک زدن و ترغیب نمودنها و علامت دادنها نیست که میگوید برای منهم مهم نیست؟

    فکر کنم اندیشیدن به مسائل محیط زیست و کوشش در جلوگیری از آسیب رسانی و اشاعه این مطالب در میان مردم، مسئله فرهنگی باشد. چیزی که در میان ما و در اندیشه های ما بصورت گسترده نهادینه نشده است. یکی داردش و انبوهی نه، وگرنه فلان مسئول محیط زیست بهمان شهر را از کره ماه نیاورده اند، فردی است از میان ما.
    این را بمعنای برائت عمل مجرم ندانید.

    موفق و پیروز باشید.
    فرهنگی – تاریخی – صنعتی

  14. مهلقا كاشفي

    با سلام
    با همت مردم محلی و سازمانهای مردم نهاد سال گذشته از ساخت جاده جلوگیری شد و امسال از صعود چند هزار نفری. با این امید که به زودی از برداشت پوکه جلوگیری شود.
    فرهنگسازی کار بسیار سختی است .برای مردمی که باخرید یک اتومبیل بی محابا بهطبیعت می روند .مردمی که از شهرهای شمالی کشور امده بودندرفتارشان نگران کننده تر بود.کنترل رستوران ها که زباله هایشان را درون دره ها می ریزندو بسیار ضروری است.

  15. محمد درویش نویسنده

    بله برای فرهنگ سازی باید پول خرج کرد و بسیار صبور بود و از دانایی محوری به عنوان راهبرد اصلی مدیریت جامعه سود برد.
    درود بر خانم کاشفی عزیز.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.