در یازدهمین قسمت از برنامه گفتگوی داغ سبز، امروز نوبت به رامین عرفانیان سلیم، معاون فنی سازمان پارکها و فضای سبز شهرداری تهران میرسد تا برای بینندگان و شنوندگان رادیو اینترنتی ایران صدا بگوید که چرا نرخ سرانهی فضای سبز شهر تهران را از 2 متر (رییس شورای شهر تهران) تا 12 متر مربع (سازمان متبوع ایشان) برای هر تهرانی اعلام میکنند؟ و چرا حتا اگر همان 12 متر را هم قبول کنیم، باز این رقم تا استاندارد جهانیاش که حدود 25 متر مربع است، فاصلهای بسیار دارد؟
امروز از جناب عرفانیان خواهیم پرسید که چرا در سال 1335 متجاوز از 70 درصد محدودهی تهران کنونی در قلمرو فضای سبز بود، اما 20 سال بعد این رقم به 55 درصد کاهش یافت و در سال 1386 تنها 15 درصد از آن باقی مانده است؟
اگر این بیابانزایی نیست، پس چیست؟
گفتگوی داغ سبز را مطابق معمول از حدود ساعت 15 امروز و به صورت زنده میتوانید در صفحهی نخست ایران صدا ببینید و بشنوید و اگر موفق به تماشای زندهی برنامه نشدید، ندا ناصری و احمد پازوکی، ماجراهای این برنامه به همراه فایل شنیداریاش را بر روی تارنمای گفتگوی داغ سبز قرار خواهند داد. همچنین اگر وقت یاری کند، میخواهیم از یک متخصص خاکشناس نیز به صورت تلفنی در بارهی چالشهای فضای سبز تهران پرسش کنیم.
دوستان عزیز اگر پرسش یا نقطه نظری در باره موضوع امروز دارند، می توانند در همین جا مطرح کنند تا با مسئولین شهرداری تهران در میان نهاده شود.
پخش زنده برنامه تارنمای ایرانی از ساعت 13 الی 16 در این نشانی قابل دریافت است.
با سلام
با عضویت در سایت ما هر تعداد آگهی رایگان که دوست داشته باشید می توانید ارسال کنید
موفق باشی رفیق …
درود بر دیده بان عزیز طبیعت بختیاری …
آقای درویش عزیز،
قیمت زمین را در شهرها پایین بیاورید تا بزرگترین و اصلی ترین مانع در سر راه ایجاد فضای سبز برداشته شود.
شاید مطلب زیر هم برایتان جالب باشد.
http://farhangi-sanati.blogspot.com/2010/08/schrebergarten.html
موفق و پیروز باشید.
اما اگر این بزرگترین مانع بود، چرا وضعیت فضای سبز در شهرهای کوچک هم اغلب کمتر از استاندارد است؟!
درود و ممنون.
سلام درویش عزیز نسخه آرشیوی برنامه تارنمای ایرانی در این نشانی وجود دارد.http://local.iranseda.ir/Fulllive/?g=796929
با تشکر از زحمات شما
پاسخ:
سپاسگزارم. قرار بود تلفن و پیامک برنامه هم اعلام شده و مسابقه ای محیط زیستی برای آن طراحی شود! نه؟
آقای درویش عزیز،
آیا شهرهای کوچک ما از شهرهای بزرگتر الگو نمیگیرند؟ مردمانشان چه؟
موفق و پیروز باشید.
بله می گیرند … و همین نکته نشان می دهد که موضوع بیشتر فرهنگی است تا مادی و ریشه در نادانی دارد تا اقتصاد.
درود بر فرهاد عزیز.
جناب مهندس درويش عزيز، سلام
يكي از اصلي ترين مشكلات مرتبط بادانش معماري فضاي سبز در ايران ،فقدان درك درست از مفهوم سرانه است . در ايران رسم بر اين است كه هرچه بر روي زمين مي رويد و سبز است ، به نحوي از انحاءفضاي سبز ناميده شده و بر مبناي همين برداشت نادرست ، سرانه فضاي سبز هم محاسبه مي شود .هنوز اسنادي كه مركز مطالعات و برنامه ريزي شهر تهران انتشار داده بود و بر مبناي آن سرانه فضاي سبز را بيست و پنج متر مربع اعلام كرده بود وجود دارد . بارها و بارها نوشته ( از جمله در كتاب مباني معماري فضاي سبز شهري ) از جمله گفته شده است كه نمي توان ميدان هاي سبز ، رفيوژ، لچكي ، سطوح چمن بي خاصيت ، درختكاري هاي حاشيه خيابان ، باغچه هاي زينتي و پارك هاي شهري را جمع زد و سپس از اين طريق به سرانه فضاي سبز رسيد . كاربري هاي سبز ، البته هرگاه به درستي مكان يابي ، جانمايي ، طراحي و احداث گرديده باشند ، هريك داراي كاركرد خاص خود مي باشند .دقيقا” به همان شيوه كه طراحان شهري نمي توانند كاربري تجاري ، بهداشتي ، خدماتي ، آموزشي ، مسكوني و غيره را با يكديگر جمع كرده و به سرانه برسند ، در معماري فضاي سبز هم وضعيت به همين منوال است . حال اگر به تفكيك درباره هر يك از كاربري هاي سبز بينديشيم ، به بي منطقي تعريف فضاي سبز در ايران و به ويژه سازمان پارك هاي شهر تهران كه متأسفانه براي ديگر شهرها نيز نقش الگو را ايفا مي نمايد ، پي مي بريم .براي مثال آيا مي توان از سرانه رفيوژ يا ميدان سبز يا درختكاري حاشيه بزرگراه و خيابان صحبت كرد؟ آيا حاصل چنين صحبت و محاسبه مبتني بر آن جز بي منطقي چيز ديگري مي توان باشد ؟در هيچ منبع معتبر معماري فضاي سبز ، اين قبيل كاربري هاي سبز را در قالب سرانه محاسبه نمي نمايند . تنها كاربري هاي مي توانند در تعيين سرانه دخالت داده شوند كه داراي كاركرد اجتماعي – رواني يا به بيان ديگر گذران اوقات فراغت مي باشند؛انواع پارك هااز جنگلي گرفته تا پارك كودك محلي از اين جمله اند .در اين شرايط هم ، بدون توجه به نحوه توزيع كاربري هاي سبز برخوردار از كاركردهاي اجتماعي ، نمي توان به محاسبه سرانه فضاي سبز مبادرت نمود . براي مثال پارك خزانه ،ملت ، جمشيديه ، پارك شهر و غيره هريك داراي حوزه نفوذ خاص خود مي باشند و اين همه را نمي توان براي كل شهر تهران تعميم داد .
در مجموع صورت مسئله بسيار ساده و درك آن آسان است ، ولي مسئولين فضاي سبز تهران هر گز تمايلي به درك علمي واقعيت ها نشان نداده اند . جالب اينجاست كه حتا كتاب هايي كه خود انتشار داده اند ، مطالعه نكرده و همچنان به همان نگاه سنتي و جاافتاده در ايران به دانش معماري فضاي سبز مي نگرند .
با تشكر و تقديم احترام
ارادتمند ، كامبيز بهرام سلطاني
درود بر استاد عزيزم و ممنون از درج توضيحات روشنگرانه تان. جالب اين كه اگر به فايل صوتي برنامه هم رجوع كنيد، متوجه مي شويد كه همين پرسش را از جناب عرفانيان طرح كرده ام و البته ايشان هم معترف هستند كه به ارقام اعلام شده اعتقادي ندارند!