امروز یک گروه کارشناسی که در جمع آنها، استاد علی اصغر معصومی، چهرهی نامدار گیاهشناسی کشور هم حضور داشت، به نوشهر رفتند تا از نزدیک عمق خسارتهای واردآمده را ارزیابی کرده و با مسئولین منطقه به رایزنی بپردازند.
خوشبختانه آخرین خبر حکایت از آن دارد که اعضای شورای شهر نوشهر پس از بازدید از صحنهی تجاوز، ضمن اعلام انزجار از چنین اقدامی، قول دادهاند که نخواهند گذاشت تا حریم این باغ بینظیر ایران شکسته شود و تلاش میکنند تا طبیعتستیزان عقب رانده شوند.
از سوی دیگر، به همت گروهی از فعالان و نویسندگان سبزنویس، قرار شده است تا از 11 آبان به مدت یک هفته، همهی اهالی وبلاگستان سبز به بهانهی این تجاوز آشکار به موزه تاریخ طبیعی ایران، در پنجمین موج سبز دنیای مجازی شرکت کنند و دیدگاههای خویش را در این خصوص با خوانندگان خود به اشتراک نهند.
امید که همه بتوانیم در مؤثرترین شکل ممکن از این حرکت فرهنگی حمایت کرده و بدینترتیب، هزینهی خطاهای محیط زیستی را در نزد طبیعتستیزان افزایش دهیم.
در همین باره:
– تخریب قدیمیترین باغ گیاه شناسی کشور
– باغ گیاهشناسی نوشهر در آستانه تخریب
– چماق داران و ماموران گارد مسلح به باغ گیاه شناسی نوشهر حمله بردند
– تفاوت ایران و تایلند به روایت تصویر !
– برای نابودی باغ گیاه شناسی نوشهر ، به قوه قهریه متوصل شدند!
– برای حفظ منابع طبیعی ایران ( 1 )
– برای حفظ منابع طبیعی ایران ( 2 ) / 11 لغایت 18 آبان ماه
محمد جان موج ششم را پيش بيني بكنم؟
آقای درویش عزیز،
شاید برای شما نیز جالب باشد که بدانید دامنه آگاه سازیهای دوستداران محیط زیست و علاقه مندان به بوم زیستهای ایران صدای محیط زیست دوستان را بگوش خبرگزاریهای خارجی هم رسانده است.
لینک زیر در مورد دریاچه ارومیه میباشد:
http://www.daserste.de/weltspiegel/beitrag_dyn~uid,kf1ziv4qc1p0s70t~cm.asp
موفق و پیروز باشید.
درود بر فرهاد عزیز …
به نظر می رسد صدای فعالین و دلسوزان محیط زیست وطن راحت تر در آن سوی آب شنیده می شود تا در پشت در مدیران طبیعت ستیز قدرقدرت دولتی!
به دایی جان ناپلئون وبلاگستان سبز:
بکن امیر جان … بکن!
اطاعت شد رفیق …
ای کاش دادستان و مقامات قضایی و اعضای شورای شهر نوشهر خود را به خواب نمی زدند و قبل از آنکه کمی دیر شده باشد چکم صادر می کردند و یا اظهار انزجار می کردند، انشاءالله که شریکان و دوستان نباشند …
درود محمد جان
انشاالله!
ممنون از حمایتت.
ماهی هایی که …
ماهی گیرها که تورهایشان را برداشتند و رفتند ما رسیدیم به ساحل. صداهایی از تپه ی سفید رنگ کوچک روی ماسه ها می آمد. صدا نزدیکتر که می شد به ناله ی کودک می ماند. تپه ی سفید رنگ بالا و پایین می پرید. نزدیک که شدیم ماهی های سفید کوچک تندتر بالا و پایین پریدند و صدایشان بلندتر شد. به ماهی گیرها نگاه کردیم که از ساحل دور می شدند…
باید به محل وقوع جرم آمد همانند کاری که در گلستان انجام گردید .
در هیچ کشوری حتی در بین آفریقاییان هم یک نهاد دولتی به نهاد دولتی دیگر حمله نمی کند .
همین فردا است که قشون سلم و تور الباقی پارک کویر را اشغال نمایند و این درحالی است که جناب آقای دکتر در آزمایشگاه در حال تجزیه سرگین گربه شنی است که بداند سوسک نر بیشتر می خورد و یا ماده و در آخر هم روشن می شود که اصلا نمونه سرگین شغال بوده است !!!!
بر همگان ثابت گردید ثبات و پایداری داکتر آل سلجوق چند خردل می باشد . خوب است منبعد به ایشان ریچارد شیردل و یا بقول اعراب اسد القلب نام نهیم
بابا تو دیگه کی هستی…. دست فرود رو بستی !!!
توجه …توجه شاهکار داکار سلطان ملکشاه سلجوقی
ايرن: رئيس سازمان جنگلهاي کشور در واکنش به موضوع واگذاري حفاظت از جنگلهاي شمال به سازمان محيط زيست با بيان اينکه با هر گونه جداسازي، تفکيک و واگذاري در سازمان جنگلها مخالفم گفت: اگر جنگلها را از اين سازمان بگيريم ديگر قرار است ما از چه چيزي محافظت کنيم.
علي سلاجقه در گفتگو با مهر با تاکيد بر اينکه اجازه تفکيک هيچ بخشي از وظايف سازمان تحت مديريتش را به هيچ دستگاهي نمي دهد افزود: اولين کلمه سازمان ما جنگلها است و اگر جنگلها را از اين سازمان بگيريم ديگر قرار است ما از چه چيزي محافظت کنيم.
معاون وزير جهاد و کشاورزي تاکيد کرد: سازمان جنگلها ابتدا با نام بنگاه جنگل و براي حفظ و صيانت از جنگلهاي شمال ايران در سالهاي دهه 30 تشکيل شد و تمام دستورالعملها و کارکردهاي اين سازمان مبتني بر صيانت از جنگل است و بي شک نمي توان جنگل را از اين سازمان گرفت.
راست می گوید بنده خدا اگر جنگل را ازآقایان بگیرند پس چطور ما در دهه هفتاد پنجمین صادر کننده چوب خام جهان شدیم؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!11
پس پول چایی و نهار آقایان مهندسان ناظر طرح های جنگل داری چه می شود؟
اصلا خوب است جنگل را بدهند ممحیط زیست چه اشکالی دارد از این جیب به آن جیب است .باور کنید !!
محیط زیست هم دیگر جمگل را با چوب و درخت سرپا و زمینش واگذار می کند می گویید نه بروید از معاونت محترم طبیعی سازمان سوال کنید !
اصلا مگر جنگل ناموس است که بخواهیم حفظش کنیم !!!
حالا هم برای دست گرمی این زمین پوشیده از علف به چه بلندی !! را دادیم برادران بندری برای مجتمع سازی
آخ چه کیفی دارد کباب درست کردن در بالکن در حالیکه یک پیژامه راه راه آبی مامان دور پوشیدی با زیر پیراهن رکابی و دمپایی و یک عدد خانواده !! با سینه های آویزان مانند گاو هولشتاین با یک خروار النگو و سینه ریز یقور طلا با عیار 24 کنار سفره نشسنه
در دوران قدیم در دربار عثمانی رسم پسندیده ای بود که به شاهزادگان حرف و مشاغل یدی مانند نجاری و ساعت سازی و حکاکی و حتی سراجی و آهن گری یاد می دادند و فلسفه این بود که اگر روزگاری بر حسب گردش چرخ گردون افندی از دربار بدور افتد کاری بلد باشد تا حداقل بتواند شکم خود را سیر کند . بسیاری از سلاطین عثمانی نگارگر بودند و برای نمونه سلطان عبدالحمید خان دوم که همزمان با ناصرالدین شاه بود درودگر چیره دستی بود ….
افسوس که در این دوره دیگر حوضی نمانده که من نوعی بتوانم آب خوضی خالی کنم چون صد البته دست ما که بر دم گاو بند نیست
نمی دانم چرا در این هوای بارانی دوست دارم به اطراف باغ اکولوژی نوشهر بروم و فریاد بزنم :….
… هیچی بابا جدی نگیرید فقط می خواهم بگویم نمکیه ! نون خشکیه !! کت ، شلوار ، نیمدار ، دکترای پاره ، سامسونت کهنه می خریم !!!!
در دوره احمد شاه یکی از خواجه سرایان درباری را به عنوان رئیس نظمیه به شهر کرمان فرستادند . آن بزرگوار هم به دلیل خوی نرم خود و هم شاید به واسطه اختگی بر خلاف مرحوم آقا محمد خان قاجار برندگی نداشت و بچه ها برایش شعری ساخته بودند :
درخت پشپشو سایه نداره
رئیس نظمیه خ…یه نداره !!
در کرمان به درخت بید پشپشو می گفتند .
خوب دیگر ختم دارم ارتباط درخت پشپشو و عضو شریف سرکار خواجه باشی را با باغ سابقا جنگلی نوشهر درک نموده باشید
در موج پنجم سبز پرتوان باشید …
امیدوارم پیش بینی دایی جان ناپلئونمان درست نباشد
و موج آخرین باشد !
و البته آرزو بر جوانان عیب نیست !
ممنون و انشالله که درست نباشد!
به دوستداران محیط زیست آهید:
خیلی زیباست …
دیکتاتورها و قلدرها و جنایت کارها و شکارچی ها هم که جامعه و زیستمندانش را رها کنند؛ همه نفس راحتی کشیده و جشن خواهند گرفت! نخواهند گرفت؟
درود …
به اشکار:
من درک کردم! آن ارتباط بین درخت پشپشو که سایه نداره با باقی ماجرا را در کرمان می گویم!
.
درود …
ببین محمد جان بیا و حرفهای اشکار را بپذیر و برویم شمال پیژامه ای بپوشیم و کبابی به راه کنیم بر سر باقیمانده درخت امامزاده شیرود و خشک شدن دریاچه ارومیه و مهارلو و تخریب باغ نوشهر و سربریدن مرکز تحقیقات آبخیزداری و …… به جای شیون و زاری، رقص (ببخشید حرکات موزون) مرگ سرخپوستی کنیم. بهتر نیست حداقل در حرکات موزون به جای حرص خوردن شاد می شویم. به قول خودت نمی شویم؟
پیشنهاد خوبیه! شما بروید بساطش را فراهم کنید! من هم می روم سراغ فرماندار نوشهر با هم خدمت می رسیم!!
درود بر بندر نوشهر
نوشهر را همه دوست دارند! ندارند؟
آقای درويش، فكر ميكنم با سيستم جديد لايك ديسلايكتان دل آقای عبادی عزيز را شكستهايد كه در مورد جريانهای اسف بار اخير، كامنتی از ايشان ديده نمیشود؛ هر چند ايشان بارها و بارها اين رخدادهای تلخ را پيشبينی كرده بودند. البته متأسفانه الان ديگر در مملكت ما پيشبينی موج ان ام هم زياد كار سختی نيست در هر زمينهای كه فكرش را بكنيد.
فكر كنم شما آقاي عبادي را خوب نمي شناسيد سهند جان!
لطيف خيلي سخت تر از آن چيزي است كه به لايك و ديس لايك دلش بشكند!
درود …