آبان ماه 1389 بیشک یکی از سیاهترین ایام برای طرفداران محیط زیست در ایران است؛ ماهی که همچنان در آن جنگلهای بینظیر بلوط در مریوان برای پانصد و نود و سه بار در طول یک سال اخیر سوخت و هیچ نهاد مسئولی نخواست یا نتوانست تا دلایل این آتشسوزی پرتکرار را اعلام کرده و یا آن را مهار کند!
ماهی که در آن، مهمترین و بزرگترین پارک ملی کشور، یعنی پارک ملّی کویر هم به دست متولیانش در سازمان حفاظت محیط زیست (و برخلاف ماده 8 قانون بهسازی و حفاظت محیط زیست) مورد تجاوزی آشکار قرار گرفته و اجازه اکتشاف و استخراج نفت به سرمایهگذار چینی در آن صادر شد؛ آن هم فقط برای 100 میلیون دلار! در حالی که همه میدانیم مردم اشتوتگارت بیش از یک سال است که در برابر اجرای یک پروژه 7 میلیارد یورویی موسوم به “اشتوتگارت 21” مقاومت میکنند، زیرا بیم آن دارند که در اثر اجرای این پروژه، 300 اصله درخت نابود شود!!
و غمانگیزتر و حیرتآورتر از همه آن که در هشتمین روز از آبان ماه 1389، دیرینهترین باغ اکولوژی ایران و خاورمیانه در نوشهر به بهانهی احداث جادهی کمربندی برای بندرگاه نوشهر مورد تجاوزی نفرتانگیز قرار گرفت و در کمتر از 2 ساعت، 11292 اصله درختچه و درخت شامل گونههای با ارزشی از درختان سرو شیرازی، سرو گریان، افرا، شیردار، راش، دارتالاب، توسکا، انواع صنوبر، انواع اکالیپتوس، سفید پلت، زربین و لیلکی در محوطهای به وسعت نزدیک به 8 هکتار تخریب شدند؛ آن هم با مجوز و حمایت فرماندار شهر؛ کسی که باید از موجودیت سرمایههای بیبازگشت نوشهر دفاع کند؛ نه آن که آنها را به تاراج برد!
گفتنی است، باغ اکولوژی نوشهر را همواره با باغ فلورانس در ایتالیا و کیو در لندن مقایسه میکنند و از همین رو به عنوان یک میراث طبیعی ملی، دارای شماره ثبت 17795 در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور است، اما به جای آن که قدر چنین مجموعههای بینظیری را دانسته و آنها را از منظر توریسم علمی/ پژوهشی حرمت گذاریم، با دست خود، تیشه به ریشهی این مزیتهای ناهمتای وطن میزنیم! چرا؟
مگر ما چند پردیس دیگر در ایران داریم که دارای تنوع زیستی گیاهی به میزان 1400 گونه در سطحی به وسعت فقط 35 هکتار باشد؟
افزون بر این، پردیس نوشهر بيش از 450 گونه درختي و درختچهاي هم دارد که اغلب آنها سني بین 50 تا 90 سال دارند و به همین دلیل، از آن با عنوان گنجينهاي طبيعي متعلق به همه مردم ايران یاد میشود.
مهمتر آن که تاكنون هرباريوم باغ گياهشناسي نوشهر، ضمن شناسايي گونههاي جمعآوري شده، تعداد دو گونهی جديد با نامZare Spiraea sheikhii و Sorbus tiliaefolia Zare , Amini & Assadi , از خانواده Rosaceae را براي نخستین بار از ايران به جهان گياهي معرفی کرده است.
همچنین، دو گونهی دیگر به اساميOenothera senuatr L. از خانواده Onagraceae و Sida rhombifolia از خانواده Malvacaea را به عنوان گزارش جديد از ايران معرفي شدهاند.
از اینها گذشته، آیا واقعاً همهی دلیل بنبست شهر نوشهر و گرههای ترافیکی آن، باید به باغی با مساحت 35 هکتار ختم شود؟ آیا نمیشد با تخریب چند باب منزل مسکونی در محوطهی خارج از باغ و پرداخت هزینههای آن، راهی خردمندانهتر و کمهزینهتر یافت؟
چگونه است که مسئولین سازمان بنادر و کشتیرانی نوشهر به خود حق میدهند که به زور و تهدید و به پشتوانه 200 نیروی گارد ویژهی خویش و حتا برخلاف دانش پذیرفته شدهی حوزهی متبوع خویش، بخشی از ثمرهی پژوهشی بیش از نیم قرن تلاش دانشمندان و محققان ایرانی و بینالمللی را در ظرف چند ساعت نابود کنند؟ آیا اینگونه میخواهیم دانشبنیاد و دانایی محور حرکت کرده و نشان دهیم که برایمان “پژوهش” مقدس و ارزشمند است؟
تا کی باید نشان دهیم که اصل 50 قانون اساسی برای ما صرفاً یک اصل ویترینی بوده و هرگز حاضر نیستیم از منافع اقتصادی بخشی و کوتاه مدت خود برای حفظ حیات اجتماعی رو به رشد مردم ایران بگذریم!
یادمان باشد:
اگر این بار در برابر متجاوزین به باغ اکولوژی نوشهر کوتاه آمده و آنها را به مجازات نرسانیم؛ باید برای همیشه با خاطرهی این پردیسهای زیبا و پژوهش بنیاد در عرصه منابع طبیعی کشور خداحافظی کنیم.
وای جنگل را بیایان می کنند
از شقاوت خولی و چنگیز حیران می کنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه اینان با دد و با دام و انسان می کنند
هر مدبر مرد را سنگی زده این قوم شر
نا مدیران عاقبت مام زمین را خرد و ویران میکنند
من که (تنهایم) کجا کاری برآید از کفم
تا که (درویش) همدلی با جمله یاران می کنند
اگر واقعا روزی در ایران کسی که دستور قطع درختان نوشهر را داده است توسط یک دادگاه غیر فرمایشی محاکمه شود, آن روز را باید به عنوان روز جهانی ایران سبز و یا حتی روز جهانی مبارزه با تخریب محیط زیست نامگذاری کرد. امیدوارم که در چنین روزی به حرمت تنه درختان سبز طبیعت, سر سبز انسان ها نیز به خاطر زبان سرخشان بر باد نرود.
جناب مهندس درویش درنظرات مطلب قبلی این وبلاگ به خبری مبنی بر امضای تفاهم نامه با حوزه علمیه برای کاهش بلایای طبیعی از سوی معاون وزیر کشور و رئیس سازمان مدیریت بحران کشور،خبر دادم. در ذیل آدرس این خبر را اورده ام. جای بسی تعجب و حیرت است بخدا.اين آدمي با چه ها كه مواجه نميشود.آه و افسوس نثار …
http://aftabnews.ir/vdchqxnzz23nzqd.tft2.html
در ساير خبرگزاري ها هم انعكاس داشته
سلام. به ” مجازات ” برسانیم؟ چه جوری و با کدام دستگاه قانونی؟
جواد گرامی.
وقتی متن پست شما رو خوندم دقیقا دچار احساس شما شدم. بسی تعجب و حیرت آه و افسوس..اما با مشاهده متن خبر لینک ارسالی شما این احساس جای خودش رو به خوشحالی داد. فکر نمی کنم اقدام سازمان مدیریت بحران کشور در استفاده از تریبون نماز جمعه برای آگاه سازی جامعه اقدام نامناسب و نسنجیده ای باشه. اصل نیت سازمان مدیریت بحران کشور در خط آخر بود. مابقی تعارفات لازم.
البته این نظر بنده حقیره که با همه تلاش برای سبز بودن هنوز بی رنگم.
پاینده و سبز باشید.
سبز راستین.
به جواد و تنها:
.
.
اخیراً در نزديکي کرايستچرچ سومين شهر پر جمعيت واقع در جنوب نيوزلند یک زلزله مهیب رخ داد که بیش از 2 میلیارد دلار خسارت ببار آورد، اما هیچ تلفات جانی به همراه نداشت! چرا؟ چنین است وضعیت کشور زلزله خیز ژاپن. آیا دلیل عدم وجود خسارت جانی در این مناطق، معنویت قوی ایشان است و یا این که به کارگیری دانش روز در ساخت سازه ها؟ در عوض ببینید که خسارت سیل در کشور دوست و مسلمان – پاکستان – چه فاجعه ای را رقم زد! نزد؟
به نظرم ما راه را اشتباه می رویم و کاستن از سرعت در مسیر اشتباه دردی را دوا نمی کند! می کند؟
درود …
به خلیل:
تجربه ثابت کرده است که هر گاه گروهی بر سر بازپس گیری حقوق خویش جدی باشند، آن سوی ماجرا چاره ندارد جز آن که کرنش کند. فکر می کنید تا همین لحظه چه نیرویی آقای حمزه صورتی – دادستان نوشهر – را واداشته تا یک تنه در برابر فرماندار و امام جمعه شهر بایستد و اجازه تخریب بقیه باغ را ندهد؟
درود …
به آرش (RS232):
آمین!
مهندس درویش عزیز
درود
کاملا با شما موافق هستم. عامل مهم کنترل خسارت بلایای طبیعی استفاده از دانش روز در ساخت سازه هاست. اما بنظر بنده اقدام سازمان مدیریت بحران کشور در استفاده از تریبون نماز جمعه جهت آموزش و آگاهی مردم نیاز به آه و افسوس ندارد. (مگر اینکه منظور از معنویت توسل به دعا و نذر حوزه علمیه باشد که در این صورت من هم به رسایی همه فریاد وامصیبتا سرداده و به این طرح نه تنها نخندیده که گریه هم می کنم)
پیشاپیش از طولانی بودن مطلب پوزش می خواهم
پروژهای آلمانی برای نجات زایندهرود
Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:
وزارت علوم آلمان هزینه مدیریت یکپارچه زایندهرود را تأمین میکند. این پروژهبلندمدت توسط انجمن همکاریهای صنایع آب آلمان ارائه شده است. با رئیسبخش ایران این انجمن، شهروز مهاجری در مورد پروژه گفتگو کردهایم.
پروژه مدیریت یکپارچه رودخانه زایندهرود توسط دکتر شهروز مهاجری و همکاران وی در مناقصه وزارت علوم آلمان مطرح شد. وزارت علوم آلمان نیز با پذیرفتن این پروژه، هزینهای معادل سه میلیون یورو برای اجرای آن توسط انجمن همکاریهای صنایع آب آلمان و سازمان آبمنطقه اصفهان در نظر گرفته است. در گفتگویی با دکتر شهروز مهاجری از جزئیات این پروژه پرسیدیم.
دکتر مهاجری مدیریت یکپارچه رودخانه یعنی چه؟
مدیریت یکپارچه منابع آب، یک بحث علمی جدید درسطح دنیاست که از حدود هفت سال پیش به این معنا مطرح شد. در آلمان هم زمان زیادی نیست که ما در این زمینه فعال شدیم.
مثال مشخصی از آلمان در خاطر دارید؟
بله. نمونه موفق، مدیریت یکپارچه آب رودخانه راین است. آلودگی آب این رودخانه در دهههای هفتاد و هشتاد میلادی به دلیل پسابهای صنعتی بسیار بالا بود. مدیریت یکپارچه و صحیحی که برای این رودخانه در نظر گرفته شد در یک دهه به نتیجه رسید و در حال حاضر تا حدی است که در آن شنا هم میکنند.
البته در منطقهای که راین عبور میکند بارش خیلی بیشتر از مسیر زایندهرود است.
کمبود آب مسئلهای کیفی است که برنامهریزی را سختتر میکند. در عین باید بگوییم که در کشورهای خشک و کمآب، مدیریت منابع آبی اهمیت بیشتری دارد.
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: فکر میکنید تا رسیدن به اهداف پروژه به چه زمانی نیاز دارید؟
پاسخ مشخص به این سوال سخت است. کمبود بارش در مسیر زایندهرود که به دلیل تغییرات اقلیمی سالهای اخیر مشاهده میشود و از سوی دیگر افزایش مصرف آب در منطقه مرکزی ایران که تا حدی زیادی از آب زایندهرود تأمین میشود فاکتورهای مهمی هستند که خلاف جهت پروژه ما حرکت میکنند. من امیدوارم که ما در یک دهه به نتیجه برسیم.
تأثیرات زیستمحیطی پروژه شما چه خواهد بود؟
ببینید به نظر من رودخانه زایندهرود دیگر به صورت طبیعی وجود ندارد. بالادست این رودخانه سد زایندهرود درست شده که در فصلهای مختلف برای مصارف گوناگون مثل مصارف کشاورزی بسته میشود به صورتی که رودخانه تقریبأ خشک میشود. در این شرایط تمام موجودات زنده از میکروارگانیسمها گرفته تا ماهیها همه میمیرند.
از طرف دیگر میبینیم که طبق کنوانسیونهای محیطزیستی زایندهرود باید در نهایت مقدار مشخصی آب به باتلاق گاوخونی برساند تا این باتلاق که منابع زیستی ارزشمندی دارد و محل زندگی پرندگان مهاجر است زنده بماند. اما در سالهای اخیر آب به حدی کم شده که حیات این محیط اکولوژیک هم با خطر جدی روبرست. هدف مشخص ما در این پروژه زنده کردن زایندهرود است. و مورد مشخصی که بایستی با آن شروع کنیم کم کردن مصرف آب است.
تکلیف کشاورزان خردهای که به آب رودخانه احتیاج دارند چه میشود؟
باید اشاره کنم که در زمینه کشاورزی ما پتاسیل بالایی برای صرفهجویی داریم. یعنی در بخشهای مختلفی میتوانیم با مدیریت صحیح، مصرف آب را کم کنیم. البته تنها مصارف کشاورزی نیست، مصارف شهری و برنامهها و پروژههای استانی و کشوری هم شامل این برنامه میشوند.
دکتر مهاجری، اجرای این پروژه به همکاری کامل مسئولان ایرانی نیاز دارد. از این همکاری چقدر مطمئن هستید؟
ما با پروژه اصفهان در مناقصه وزارت علوم آلمان شرکت کردیم که حدود چهار سال پیش برگزار شد. وزارت علوم آلمان آن زمان یک بخش علمی به نام مدیریت یکپارچه آب افتتاح کرد و مناقصهای با شرکت پروژههای مختلف برگزار کرد. ایده این پروژه از ما بود اما ما از روز نخست با سازمان آبمنطقه اصفهان همکاری داشتیم و طرح پروژه را با تمام جزییات آن با همکاری آبمنطقه اصفهان ریختیم. چون اگر طرف ایرانی از پروژه پشتیبانی نکند، کار معنا نخواهد داشت و تبدیل به یک کار علمی میشود که در نهایت شاید بتوان از آن یک کتاب نوشت.
شبنم نوریان
تحریریه: فرید وحیدی
لطفا به این قسمت بیشتر دقت بفرمایید
… چون اگر طرف ایرانی از پروژه پشتیبانی نکند، کار معنا نخواهد داشت و تبدیل به یک کار علمی میشود که در نهایت شاید بتوان از آن یک کتاب نوشت.
… دقت و تیزهوشی آلمانی بعنی این !!
خوب محققان ایرانی را شناخته اند ، معنب کار علمی در ایران را در این یک جمله باید خلاصه نمود
کودک که بودم واژه زاینده رود در خیالم رودی خروشان و پرآب بود که زندگی می بخشید. زاینده بود. بالنده بود… اولین بار که عکس کف سله بسته و قایق به خاک نشسته بر بستر تشنه زاینده رود رو دیدم یاد تمام خاطرات کودکی اصفهان افتادم.
پل خاجو..پا در آب گذاشتن ها..
کفش ها را بکنیم..
آب در یک قدمیست..
و ما همه چه سبز بودیم آن روزها..
(سال هاست ، هر روز وقت عبور از روی کارون به آب نگاه می کنم که کمتر شده و به جزیره ها که عریض تر شدن و به خاکریزی شهرداری در رود برای تعریض جاده ساحلی که بیشتر و بیشتر می شه. و با افسوس بیاد میارم روزگاری رو که کارون هم سبز بود و می ترسم ..می ترسم اگر کارون هم….اگر کارون هم…)
اشکار گرامی.. درود
یقین که تجربه و دانش سبز شما در زمینه طبیعت و محیط زیست این مرز و بوم همینطور شناخت حضرت عالی از محققان و پژوهشگران این عرصه به مراتب بیشتر و گرانتر از این حقیر بی رنگ است، اما گمان کنم مقصود جناب دکتر مهاجری مسئولان و مدیران ایرانی بود نه محققان وارسته و بی ادعای این مرز و بوم.
پاینده باشید.
سلام
قابل توجه دوستان طبق آخرین آمار 593منطقه اتش سوزی در مریوان به 631مورد رسید طی چند روز گذشته که همچنان در حال افزایش است. و از همه جالبتر سخنان متناقض مسئولین در تاریخ های 10 و 17 و 25 ابان است اول از 83 مورد بعد 126 مورد و آمار اخر برای کل استان کردستان5600 هکتار خیلی جالبه آمار منطقه به منطقه نمیدهند و یا اگه میدهند بیشتر سوتی است.
خوب خدا را شکر اگر مسئولین بلند مرتبه و فعالان محیط زیست هم دقت کنند میفهمند که آمارها کیلوی است و کارشناسی نشده. ای کاش یک کارشناس با سواد به این دوستان میگفت که از تصاویر ماهواره ای و عکسهای هوایی و مقایسه آنها میتونید برآورد داشته باشید. که احتمالا جواب میدادند پول و هزینه ان کار را نداریم.
اما من همچنان پیگیری میکنم و از تمامی دوستانی که میتونند مرا راهنمایی و یا همکاری کنند میخواهم که از طریق ایمیلم با من تماس بگیرید.
درود بر تنها
…نخیر ، در ایران محققان و مدیران از نظر بی قیدی و بی توجهی و بسیاری از نکات منفی با هم اشتراک نظر دارند .
در بر هم زدن تعمدی رژیم آبی زاینده رود و ناگهان خشک شدن رود پر آب در نزدیکی شهر چرا صدای بیشتر مخققان بدر نیامد ؟
خیلی ساده است ف بیشتر حضرات سهمیه های داخلی و یا هند و مالزی و جدیدا استرالیا هستند و از سواد و دانش بی بهره و به دلیل این مشکلات از قدرت مقابله و نه گفتن برخوردار نیستند .آیا باند ارزیابان از پژوهشگران دانشگاهی تشکیل نشده است ؟
چه تعداد از… محققان وارسته و بی ادعای این مرز و بوم…. در برابر اخبار اتش سوزی ان نقطه از جنگل های غرب عکس العملی نشان دادند ؟
مگر جز این است که بهانه گرمایش زمبن و خشکسالی را محققانی از قماش دکتر استرنجلاوی بنام کردوانی به حظور مدیران پیشکش نمودند تا پیراهن عثمانی برای خشکاندن ارومیه و آتش سوزی گردد ؟
با سلام
خبر شما در سايت خبري تحليلي شمال امروز درج گرديد
http://shomaleemrooz.com
ممنون از حمایت و همراهی تان.
درود بر شما …
درود بر اشکار عزیز
حقیقت داستان این است که تعداد افرادی که از سر اتفاق به رشته های منابع طبیعی و کشاورزی گرویده اند و نه از سر عشق و علاقه، کم نیستند! ما به راحتی می توانیم کارمندانی مواجب بگیر را در بخش های اجرایی، پژوهشی و آموزشی منابع طبیعی و محیط زیست ببینیم که برایشان کسری 10 درصد از حقوق ماهانه به مراتب دردناک تر از خشک شدن دریاچه ارومیه یا آتش سوزی در جنگل های زاگرس یا تصرف باغ اکولوژی نوشهر و یا تخریب پارک ملی کویر است! نیست؟
با این وجود، نباید همه را با یک چوب راند! درست می گویم؟
به محمد سوزنچی عزیز:
امیدوارم امروز در برنامه گفتگوی داغ سبز بتوانی این پارادوکس ها و سوتی ها را بیشتر باز کنی.
درود و خسته نباشی.
به تنها:
ترس شما در باره کارون مدتهاست که به واقعیت بدل شده است. کافی است پساب ها و فاضلاب های شهری و صنعتی و کشاورزی را از آب کارون حذف کرده و به صورت کمکی از کرخه ، آبی وارد کارون نشود؛ آنگاه برایتان خواهم گفت که کارون مدتهاست که مرده است! نمرده است:
http://mohammaddarvish.com/desert/archives/998
عكسهاي از تخريب جنگلهاي نوشهر ونامه ملك در سايت شمال امروز درج گرديد
http://shomaleemrooz.com/
خوشحالم که واکنش سزاوارانه امید ملک را شما هم بازتاب داده اید.
درود بر همت والای تان.
سلام من رشته ی مهندسی جنگل می خونم.واقعا برای مسئولین حفاظت جنگل متهسفم.اکولوژی ایران رو بهم زدن ولی فقط به فکر سیاست و مجلس هستیم
ایران به بیابون تبدیل داره میشه
تورو خدا قیام کنین
فاجعه باغ اکولوژی نوشهر یکی از صدها فاجعه هست جنگلهای هیرکانی را قطع می کنن جاش کاج می کارندکه رفع تکلیف کنن دامداران سنتی را از جنگل بیرون می کنند به بهانه تخریب جنگل اونوقت خودشون همونجا درخت ها رو قطع کردند شهرک صنعتی ساختند حالا دامدارهامخرب جنگل هستند یا شهرک صنعتی