تنها درآمد طبیعت ایران در سال 90 ، پدرش بود!

    در سال 1390، طبیعت ایران همچنان یکی از سخت‌ترین دوران‌های خود، از زمانی که امکان پایش پراکنده یا ثبت داده‌های اقلیمی برایش فراهم شده است را گذراند. مهم‌ترین شناسه‌ی این دوران سخت، همانا تداوم روند اُفت نگران کننده‌ی آب در اغلب سفره‌های زیرزمینی کشور است؛ روندی که حتا در برخی از دشت‌های استان چهارمحال و بختیاری به بیش از 10 متر در سال رسید! آن هم استانی که تا همین دیروز، مردمانش به این می‌نازیدند که با 11 میلیارد مترمکعب آب قابل استحصال سالانه، دارای بیشترین سرانه‌ی آبی در کشور هستند. اما اینک در همه‌ی هفت دشت اصلی این استان، روند کاهنده‌ی سطح آب زیرزمینی ادامه دارد؛ به نحوی که حتا آب شرب در سال 1390 مانند سال قبل‌ترش، برای بسیاری از روستاهای بام ایران از طریق تانکر تأمین شد! این در حالی است که برخی از مدیران وزارت نیرو از استان چهارمحال و بختیاری با عنوان پرافتخار “کارگاه سدسازی” در طول دهه‌ی آینده یاد کرده‌اند! همان کارگاهی که ثمره‌اش در طول دهه‌‌ی گذشته برای حوضه‌ی آبخیز دریاچه ارومیه، ارمغانی جز پیدایش یک کویر 400 هزار هکتاری در محل جنازه‌ی مرحوم دریاچه ارومیه نبود! بود؟ رخدادی که از آن با عنوان: بزرگترین واقعه‌ی بیابان‌زایی قرن بیست و یکم در کره‌ی زمین یاد می‌شود. آن هم در جایی که معنایش به زبان آشوری، شهر آب است!!

    از این گذشته، نه‌تنها سطح آب در همه‌ی آبخوان‌های کشور به روند قهقرایی‌اش ادامه داد، بلکه نشانه‌هایی از نشست زمین در مناطقی گزارش شد که تاکنون، چنین فرآیندی در آنها مشاهده یا گزارش نشده بود. در حقیقت پدیده‌ی نشست زمین که از آن با عنوان خطرناک‌ترین و بی‌بازگشت‌ترین مرحله بیابان‌زایی یاد می‌شود، دیگر فقط از دشت توس و نیشابور و کاشمر در خراسان رضوی، یا رفسنجان و زرند در کرمان یا ورامین و ساوجبلاغ در تهران و یا بویین زهرا و شال در قزوین گزارش نشد؛ بلکه بسیاری از مناطق در حاصلخیزترین استان کشور، فارس؛ استانی که سالهاست رکوردار تولید کشاورزی در ایران است هم گزارش شد و حتا کار به خودسوزی زمین در قره‌داغ، سلطان‌آباد و پریشان در کازرون رسید. افزون بر آن، آثار نگران‌کننده‌ی نشست زمین از استان همدان و نواحی اطراف سهند و سبلان هم گزارش شد و در جنوب تهران این روند نگران‌کننده به بالاترین رقم، یعنی 36 سانتی‌متر در سال افزایش یافت. آن هم در حالی که می‌دانیم اگر میزان نشست زمین در منطقه‌ای از مرز 4 میلی‌متر در سال بگذرد، باید وضعیت بحرانی در آن منطقه اعلام کرد.

    از همین روست که وقتی در اواخر سال نتایج جدیدترین رتبه‌بندی EPI (شاخص عملکرد محیط زیست) اعلام شد، نام ایران در کنار سه کشور سوریه، قزاقستان و روسیه به عنوان چهار کشوری که با بیشترین سقوط در طول دو سال اخیر مواجه بودند، آمد و کسی از این سقوط شگفت زده نشد! شد؟ در حقیقت، محیط زیست ایران، در حالی یک سقوط 36 پله‌ای را نسبت به سال 2010 تجربه کرد و رتبه‌اش در بین 132 کشور مورد بررسی به 114 نزول یافت که در دو دوره‌ی پیش از آن هم همین روند را ادامه داده بود؛ یعنی: عملکرد مدیریت حاکم بر محیط زیست ایران از رتبه 53 در سال 2006 اینک با 61 پله سقوط در طول شش سال، رسیده بود به 114؛ سقوطی آزاد و بی‌رقیب در بین همه‌ی کشورهای موجود در همه‌ی قاره‌های جهان!

    برای همین است که در توصیف محیط زیست و وضعیت مزاجی طبیعت ایران، یاد جمله‌ی مشهور شادروان عمران صلاحی عزیز افتادم که طنازانه می‌گفت: مهم‌ترین درآمد ما در سال گذشته، پدرمان بود!

    و حقیقت این است که در سال 1390، ما پدر طبیعت ایران را درآوردیم! درنیاوردیم؟

    شما بگویید: خشک شدن بیش از 85 درصد از رویشگاه منحصر به فرد بلوط در دشت برم، تداوم خشکی اغلب تالاب‌‌ها و دریاچه‌های کشور در بختگان، گاوخونی، طشک، مهارلو، ارژن، کافتر، پریشان، گندمان, کم‌جان، آجی‌گل و ارومیه، طغیان ریزگردها در آسمان 22 استان کشور، به همراه روزگار غم‌انگیز دیار زنده‌رود در مرکز ایران، نشاندهنده‌ی چه چیز دیگری جز همان توصیف تلخ عمران صلاحی می‌تواند باشد؟!

این در حالی است که همزمان از ایران به عنوان یکی از هفت کشور اصلی آلوده‌کننده در جهان یاد شد؛ کشوری که از نظر ارزیابی اثرات توسعه بر محیط زیستش هم در بین 15 کشور انتهایی جهان قرار گرفت و شگفت‌آورتر آن که این شرایط ناگوار هیچ بازخورد و واکنش سزاوارانه‌ای را نه در بین برنامه‌ریزان و کلان‌نگران مملکت آفرید و نه حتا وزن شایسته‌ای در اغلب رسانه‌های کشور یافت! چرا؟

    چرا همچنان و کماکان نمی‌توان روزنامه‌ای را در این مملکت یافت که به صورت منظم و روزانه، دست‌کم یک صفحه از مطالب خود را به صورت روزانه به موضوع محیط زیست در کنار صفحه حوادث، ورزش، سینما و سیاست اختصاص دهد؟ چرا هنوز نمی‌توان ردی از یک برنامه منظم هفتگی در رسانه ملّی یافت که موضوع محیط زیست برایش جدی باشد؟ و چرا از بین آن همه بحث‌های آتشین و داغ در صحن بهارستان، سهم محیط زیست اینگونه ناچیز و حقیر بوده و هست؟

    اگر وضعیت کنونی در ایران زمین را نمی‌توان بحرانی محیط زیستی نامید، پس بحران چیست؟

و شاید به همین دلیل باشد که در سال 1390، طبیعت ایران شاهد مرگ زودهنگام و باورنکردنی دو تن از فعال‌ترین متخصصان و سلحشوران خود هم بود: شادروان یاسر انصاری (مدیر مسئول و بنیانگذار نخستین خبرگزاری محیط زیستی ایران؛ سبزپرس) و استاد کامبیز بهرام سلطانی؛ کسی که بیشتر از هر متخصص دیگری در چند سال اخیر نسبت به شرایط وخیم طبیعت ایران هشدار داد و آنقدر صدایش ناشنیده گرفته شد تا دق کرد و مرد …

    با این وجود، همه‌ی خبرها در طبیعت ایران بد نبود؛ دریافت سیمرغ بلورین برای فیلمی که دستمایه‌ای محیط زیستی داشت از جشنواره فیلم فجر، یکی از آن رخدادهای امیدبخش بود؛ زیرا برای نخستین بار بود که مستندی با موضوع محیط زیستی توانسته بود توجه داوران در مهم‌ترین فستیوال سینمایی کشور را جلب کند. از همین رو، جا دارد به سازنده فیلم تأمل‌برانگیز و زیبای “در جستجوی پلنگ ایرانی” آقای فتح‌الله امیری و همکاران سختکوشش در انجمن یوزپلنگ ایران صمیمانه تبریک گویم.

    همچنین، تأسیس و راه‌اندازی مرکز پایش محیط زیستی کشور، یکی دیگر از رخدادهای امیدبخش محیط زیستی بود که سبب می‌شود نظارت جدی‌تری بر روند و کیفیت طبیعت ایران صورت گیرد.

    و سرانجام آن که در سال 1390 بر خلاف سال 1389، میزان آتش‌سوزی در جنگل‌های کشور به طرز محسوسی کاهش یافت.

    امید که در سال 1391 دیگر پدر طبیعت ایران را درنیاوریم و برویم سراغ عموها و دایی‌هایش!

14 فکر می‌کنند “تنها درآمد طبیعت ایران در سال 90 ، پدرش بود!

  1. negar

    خبرهای ناگوار طبیعت ایران را یکجا خواندن و این همه بلایی که بر سر محیط زیست آمده همگی، آدم را متاسف می کند.
    ای کاش، ای کاش و باز هم ای کاش که برنامه ای مخصوص محیط زیست تدارک دیده بشه تا همیشه به اون پرداخته بشه.
    واقعا حیفه که طبق فرمایش شما هنوز یک صفحه اختصاصی محیط زیست نداریم.
    امیدوارم سال 91 سال سبزی باشد برای طبیعت و خبری از پدرآزاری طبیعت نباشد.

  2. سعيد

    وقتي پشت سر هم پروژه انتقال آب افتتاح ميكنن براي اصفهان و قم و … تازه يزد و كرمان و … هم دندون تيز كردن براي آب چهارمحال و كيهكيلويه ديگه چه انتظاري ميشه داشت؟
    من دق كردم به اين ملت بفهمونم آبي كه تو رودخونه جاري ميشه هدر نميره، حالا ميفهمم مسئولين ماهم بيشتر از اين نميفهمن!
    بعد از يه دوره 10-15 ساله خشكسالي آب و هوايي، حالا يه دوره 10-15 ساله هم خشكسالي روي زمين خواهيم داشت، وقتي كه زمينهاي كشاورزي و باغات يكي يكي خشك بشن.
    چي بگم استاد درويش عزيز!

  3. baran

    ایران دیگر برای زندگی هیچ موجودی اعم از انسانها حیوانات و گیاهان مکان مناسبی نیست!

  4. محمد درویش نویسنده

    دق کردن هم داره سعید خان! زیرا هنوز هم هستند بسیاری از کارشناسان و حتا چهره های ماندگار علمی چون دکتر کردوانی که فکر می کنند آبی که در رودخانه جاری می شه، هدر می ره و باید بر روی هر رودخانه ای ده ها سد احداث شود!
    .
    اما باران جان! هنوز وضع می تواند خیلی بدتر از این هم بشود؛ چرا که مطابق جدول شاخص سرزمین شاد، هنوز وضع طبیعت ایران از بیش از یکصد کشور جهان بهتر است.

  5. نرگس روحانی

    طبق امار سرانه مطالعه مردم ایران روزانه بیش از 3 دقیقه ومیزان تماشای تلویزیون بیش از 4تا 6 ساعت در روز نمی باشد اگر محیط زیست را به رسانه ها بکشیم توانستیم کاری انچنانی انجام دهیم من از 4 سال پیش که شروع کردم به موفقیت هایی رسیدم و خوشبین هستم هرچند چون کارمند دولت هستم اداره دولتی مرا یاری نکرد و سر ان مشقت بسیاری کشیده ام اما این که شما در رادیو صدا توانستید با این مشکلات برنامه را داشته باشید این خود یک موفقیت است هرچند بازخوردی کمی دارد اما اغازی برای یک شروع است امید در شبکه طبیعت همکار هم شویم!.راستی یادتون رفت از وضعیت حیات وحش بگین در سال 90 اونو فقط خدا حفظ کرده اگر (حفظ شده باشه). گستاخانه اجازه عبور جاده دادن در زیستگاه تنها باقیمانده یوز در دنیا و روی کره زمین را برای کرسی مجلس که چند سالی به انها وفا نمیکند تا بخشیدن عرصه های چندین ساله پارکهای ملی و حفاظت شده به پالایشگاه و مسکن مهر حالا اون محیطبانان ان منطقه با چه خون دلی زحمت کشیدند تا مثلا اون 3 راس گور را به گله تبدیل کنند (پارک ملی بمو)بماند تا تغییر مدیریت های کیلویی در مدیریت حیات وحش مناطق مختلف مثل منطقه ورجین در شمال شرق تهران که از ان زمان تا بحال امار حیات وحش انجا کاهش 50 درصدی را نشان میدهد(کشف یک گور در منطقه بوجان که باقیمانده لاشه 28 قوچ و میش وحشی که بدست شکارچیان بی رحم کشته شده بودندکه مقاله ای برای اقای محمدیزاده نوشتم که هیچ کدام از روزنامه ها چاپ نکرد) تا وقاحت شکارچیان که گردهم ایی میگذارند علیه سازمان که چرا مجوز نمیدین ما بکشیم؟؟؟ ویا اینکه با بوق و کرنا 2 قلاده ببر باغ وحشی را با 2 قلاده پلنگ قراضه (به علت جراحتی که داشتند)طاق زدن که میانکاله داغون و از بین رفته را مثلا راه بیندازن بدون کنترل انواع بیماری که در هوای ازاد اطرافشان هست بدون مدیریت مناسب لااقل زیر نظر همان دامپزشکان روسی که انها را در باغ وحش روسیه سرویس میدادند تاوان این بی لیلقتی را 12 قلاده شیر اسیر بیمار که در همسایگی ببر ها قرار داشتند که بدون رعایت قوانین سایتیس انها را به رگبار بستند و سریع به خاطر مخفی کردن گناهشان انها را به اتش کشیدند( در حالی که انها فقط به بیماری اسهال ناشی از غذای بد دچار بودند و در حال مداوا بودند) فارغ از این که ان بالا خدایی ناظر تمام این جنایت هاست که انسان 2پا به جانورانی که او خلق کرده اجهاف میکنه این وقاحت ها انقدر وسعت پیدا میکنه که در فروردین 90 شکارچیان سمیرم بعد از ان همه شنیعی و مثله مثله کردن خرس های مادر و توله خرسها فیلم انرا میگیرند و با غرور فتحعلی شاهی که از حماقت و سرکشی ددمنشانه شان این وقاحت را به همه دنیا نشان میدهد (چرا نشان ندهد با چند ملیون ناقابل پول سیاه ازادانه در اجتماع راه میرود و به ریش من که نه به ریش خودش می خندد غافل از اینکعه نمیتوان سر خدا را شیره مالید !تا وضعیت پرنده های مهاجر که سال 90 از سرمای زمستان به طبیعت ایران پناه اورده بودند بعد از 30 سال هنوز یک سایت پرنده نگری سازمان نداره که لاقل در امدی باشد برای کرایهدوماهایی که با بیرحمی حتی فرصت جوجه اوری به اانها نمیدهدمن در سرخرود شاهد بودم جلوی ما 4000 قوی مهاجر گرسنه و پشت سر من به فاصله 10تا 20 متر کلی مرغابی در دوما و انواع دامگاه ها ودیگر اینکه همچنان تعداد محیط بانان افزایش پیدا نکرد با حقوق کم با عشقی که به طبیعت ایران دارند سینه ستبر میکنند و در سرما و گرما این میراث بیزبان را حفظ میکنند اری به قول زنده یاد کامبیز بهرام سلطانی چیزی از حیات وحش ما باقی نمانده مانده؟؟؟؟؟!!

  6. محمد درویش نویسنده

    ممنون خانم روحانی عزیز …
    البته اگر بخواهیم از همه رویدادهای ناگوار محیط زیست ایران در سال 90 بگوییم، فکر نکنم یک گزارش 50 صفحه ای هم کفایت کند.
    امیدوارم وزن برنامه های محیط زیستی در رسانه ها افزایش یابد و هم در محتوای کتاب های درسی دانش آموزان.

  7. آیدا

    به نظر من دیگه نمی توان به مسئولان امیداوار بود که قدمی برای محیط زیسیت حداقل در استان چهارمحال بختیاری بردارند . تنها راه موجود تقویت نهادهای مردمی و اطلاع رسانی به مردم و آگاه کردن مردم و اعتراضات اجتماعی است . مثل اعتراض مردم در آذربایجان غربی و شرقی در مورد دریاچه ارومیه اتفاق افتاد فقط اعتراضات مردمی

  8. علی محمد

    آقای مهندس درویش سلام
    بنده از فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد کشاورزی هستم و ساکن شهر یزد
    در حال جستجوی مطالبی برای مهار بیابان زدایی یا به قول پروقسور پسرک لی combating desertification هستم
    چون یکی از مشکلات ما در شهر یزد گردو خاک های فصلی که از اواخر زمستان شروع می شود و تا چند ماهی هم ادامه دارد می باشد که خسارات زیادی در پی دارد
    ما فعلا در حال شناسایی نمامی گونه های مقاوم به شوری و خشکی هستیم تا با تکثیر آنها با این پدیده مقابله کنیم
    اگرچه با مشکلات کم آبی روبرو هستیم ولی ما در خیلی از مناطق آب های باEC بالا داریم که در بیابان ها رها شده که میتوانیم با شناسایی این قبیل گیاهان مقاوم و استفاده از این آب ها بیابان ها را سبز کنیم
    صحبت های پروفسور در فروردین امسال در دانشگاه اصفهان برایم جالب بود
    در ایالت آریزونای آمریکا کارهای تحقیقاتی که خود ایشان انجام داداند گیاهانی با تحمل شوری دو برابر آب دریا و یا برخی از گیاهان مقاوم به خشکی که تا 9 ماه خشکی را تحمل میکنند پرورش داده اند

    خیلی خوشحال میشیم از تجربیات شما هم بهره مند شویم
    با تشکر

  9. مریم کمالی

    دیروزدرجاده قم حوالی حسن آباد شاهدنیم ساعت باران تندبودم. چهقدر فطرات باران بر زمین های تشنه شادابی بخشید. قدرقطرات آب را بدانیم که درعصر ما آب گوهر است وثروت.

  10. معصوم

    جمعه رفته بودیم ساحل آستارا انقده آشغال رو ساحل دریا ریخته بود که آدم از طبیعتش بدش می اومد, خیلی ناراحت شدم گفتم کاشکی می تونستم یه 20 تا سطل آشغال بزارم اینجا, آخه حتی یه سطل آشغال هم اونجا نبود, ای کاش تک تک افراد جامعه نسبت به طبیعت ایران احساس مسئولیت میکردند تا باعث نابودی طبیعت زیبامون نمی شدیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.