اين پرسشي بود كه سهشنبهي گذشته – 22 خردادماه – در آخرين نشست هماهنگي مراسم روز جهاني مقابله با بيابانزايي با حاضرين طرح كردم!
همان طور كه ميدانيد، امسال، سيزدهمين دورهي برگزاري “آيينهاي روز جهاني مقابله با بيابانزايي و كاهش اثرات خشكسالي» است كه همهساله در هفدهم ژوئن و با پيام دبيركل سازمان ملل متحد، برپاشده، مشتي حرف زده ميشود؛ تعدادي مقاله در اينجا و آنجا خوانده ميشود؛ چند تا عكس و فيلم متأثركننده و هشداردهنده از پيشروي ماسههاي بياباني تا دم در منازل به تصوير كشيده ميشود! و با آروزي ريشهكني اين پديدهي شوم ميرويم تا يكي دو هفته مانده به مراسم سال آينده، خود را براي برپايي آيينهايي آنچنانيتر آماده كنيم!!
امسال امّا يك فرق ديگر هم وجود دارد و آن اين است كه دولتهاي عضو پيمان كه برنامهي اقدام ملّي براي مقابله با بيابانزايي را نيز ارايه و تصويب كردهاند (از جمله ايران)، بايد بگويند: چه كارهايي انجام داده و چه دستاوردهاي بارزي را در «سال جهاني بيابان و بيابانزايي» به دست آوردهاند!
براي همين است كه به جناب مقدّسي، معاون سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور در مناطق خشك و نيمهخشك و عاليترين مسئول برگزاري اين مراسم – كه قرار است در سالن شهداي هفتم تير وزارت متبوع برگزار شود – و ديگر حاضرين، از جمله عبدينژاد (مديركل دفتر امور بيابان)، دكتر تقي فرور، مهندس قندهاري، مهندس خلدبرين و … خاطر نشان كردم: مبادا با برگزاري كليشهاي و تكراري اين مراسم، بازخوردي عقوبتآميز را در سيزدهمين سال برگزاري تجربه كنيم!
هشداري كه به نظر ميرسد با چاپ اشتباه پوستر مراسم و كاربرد مجدد اصطلاح «بيابانزدايي» به جاي «مقابله با بيابانزايي» در مسير تحققش نخستين گام را برداشتهايم! اشتباهي كه متأسفانه هر ساله تذكر ميدهيم و باز در اغلب موارد، در بر همان پاشنه كه نبايد، ميچرخد!
به قول مهندس خلدبرين عزيز: همين شناسه، نشان ميدهد كه كار ما به عنوان متولّيان پايداري بومسازگان بيابان و مهار جريان ويرانگر بيابانزايي، تا چه اندازه ناكافي بوده! به نحوي كه حتا نتوانستهايم اغلب همكاران و مديران اين حوزه را روشن كنيم، چه رسد به مردم كوچه و بازار و دولتمردان گرفتار وطن!
در همين ارتباط:
– نگاه كنيد به مقالهي نگارنده با عنوان: « چرا بايد در انديشهي مهار بيابانزايي بود؟ امّا حرمت بيابانها را نيز حفظ كرد؟» كه در صفحهي 22 روزنامهي شرق (21 خردادماه 86) به چاپ رسيده است (البته با عنوان اشتباه «چرا بايد بيابانزدايي كرد؟!!»). همچنين ويژهنامهي روز يكشنبهي آينده روزنامه اعتماد (27 خرداد ماه 86) را نيز دريابيد!
با عرض سلام خدمت اقای درویش عزیز
از حضور شما در وبلاگ علیه ابگیری سیوند ممنونیم .
در ضمن به اتفاق دوستان از پیگیری پیشنهاد اقای کرمی برای هماهنگی بیشتر و تشکیل نهادی قوی تر به منظور حفاظت از میراث طبیعی و فرهنگی ایران عزیز حمایت می کنیم و اماده ی همه گونه مساعدت می باشیم . ضمناادرس جدید شما را هم به پیوند های خود اضافه می کنیم . منتظر حضورهای بعدی شما هستیم .
خب دیگه حضرات سازمان می گن بیابون بیابون است !حالا چه زایی باشه چه زدایی! نه شایدم منظورشون اینه که ما از اصلا بیابان زایی در کشورمان نداریم ! فقط فقط می خواهیم همون که داریم رو بزداییم!