لطفاً محیط بان‌ها را خلع سلاح کنید!

    حدود 130 محیط بان و جنگلبان در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در حین انجام وظیفه جان‌شان را از دست داده و به شهادت رسیده‌اند؛ اغلب آنها در درگیری مستقیم با متخلفان و عامداً کشته شده‌اند و سهم قابل توجهی از آنها، بدن پاک و مطهرشان را پذیرای گلوله‌ای کردند که قرار بوده سینه‌ی یک مرال، قوچ، میش و نظایر آن را بدراند و غرق خون سازد یا در برابر تبری ایستادند که می‌خواسته جنگلی را از اهالی بی آزار و سبزش تهی سازد. اما آن عزیزان جان برکف و آن سلحشوران طبیعت ایران، ترجیح دادند تا کل و بزها، گورخرها و یوزها و مرال‌ها و گوزن‌ها همچنان در این سرزمین بخرامند و بلندمازوها و افراها و راش‌ها و سرخدارها و … سر به آسمان بسایند تا این که خود باشند، اما آنها نباشند و فرزندان آنها فقط در کتاب‌های درسی، مجال آن را بیابند تا رد پای عکس ارزشمندترین زیستمندان وطن را رهگیری کنند …

آیا چنین فرجامی را می خواهیم؟!

    در این میان، رخداد غمبار دیگری که چند سالی است بر آلام طرفداران محیط زیست در ایران افزوده است، صدور حکم اعدام و زندان برای آن محیط‌بان‌هایی است که در درگیری با متخلفان، بدشانسی آورده! و به جای آن که شهید شوند، متخلف را زخمی یا کشته‌اند و در نتیجه به پرداخت دیه، تحمل زندان و کابوس آویختن از طناب دار محکوم شده‌اند. ماجرای اسعد تقی زاده، باقر زارع و غلامحسین خالدی در شمار همین رویدادهای تلخ و شگفت‌انگیز است که البته پیوسته دارد بر شمارشان به طرز نگران‌کننده‌ای هم افزوده می‌شود.

    رخدادی که به هر دلیلی؛ تأکید می‌کنم: به هر دلیلی که اتفاق افتاده و منجر به صدور چنین احکامی شده باشد، آشکارا موجودیت طبیعت ایران را بیش از پیش تهدید خواهد کرد و بر جو ناامیدی و بی‌انگیزگی پاسداران طبیعت ایران، خواهد افزود.

چیزی نمونده ها!

    چه، تصور کنید در چنین شرایط ناگوار معیشتی که اغلب محیط بان‌ها، جنگل‌بان‌ها و قرق‌بان‌ها با آن دست به گریبان هستند، این پیام هم برای آنها مخابره شود که اگر در درگیری با متخلفان و متجاوزان به منابع طبیعی و محیط زیست، متوسل به قوه‌ی قهریه به عنوان ضابط قضایی شده و خونی از دشمنان طبیعت بر زمین ریخته شد؛ باید هم پول جراحت و نقص عضو متخلف را بپردازند، هم سال‌ها درگیر رفت و آمد در محاکم قضایی و زندان باشند و هم کابوس لمس طناب را در نزدیک‌ترین فاصله با گردن، تحمل کنند.

    شما به من بگویید: به راستی در چنین شرایطی چند درصد از این پاسداران طبیعت، حاضرند در مسئولیت‌های خود بمانند و همچنان سلحشورانه و جان بر کف به انجام وظایف خود ادامه دهند؟

    آیا آنها در خوشبینانه‌ترین حالت، حق ندارند تا با متجاوز و شکارچی و درخت افکن ساخته و یا دست‌کم چشم بر روی تخلفات بربندند و بدین ترتیب، جان‌شان را بیمه کنند؟

    این، آن پیام خطرناکی است که رویه‌های قضایی اخیر، لکنت‌های آموزشی، ضعف فرهنگی، کم‌کاری واحدهای حقوقی و آموزشی سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور و یا هر عامل دیگری که سبب پیدایش آن شده، دارد به بدترین شکل ممکن منتشرش کرده و گسترش می‌دهد.

چرا؟!

    به نظرم، در چنین شرایطی بهترین، مؤثرترین و سریع‌ترین راهکار، گرفتن حق استفاده از سلاح از مأمورین منابع طبیعی و محیط زیست است؛ زیرا در آن صورت، گمان نکنم حاصل رؤیارویی ایشان و متخلفان از جهنم خونین کنونی که منجر به مرگ بیش از 500 نفر از دو طرف و مجروح و معلول شدن هزاران نفر دیگر شده، فاجعه‌بارتر شود! چه بسا شکارچیان هم، وقتی دریابند که بازدارندگان‌شان سلاح ندارند، از کشتن آنها صرف‌نظر کنند. همچنین، محیط بان‌ها و جنگل‌بان‌ها هم با گزارش ماوقع به مأمورین نیروی انتظامی، پیگیری مسلحانه‌ی ماجرا و درگیری‌های احتمالی را به ایشان می‌سپارند و خلاص.

    همین و تمام!

 

 

 

9 فکر می‌کنند “لطفاً محیط بان‌ها را خلع سلاح کنید!

  1. امیر

    مسلح کردن و یا خلع سلاح کردن محیط بانان هیچکدام درمان قطعی این بیماری نیست. چیزی که باید تغییر کند نگرش مردم ماست. بقول سهراب” چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید”. تا وقتی که کسی حفاظت از محیط زیست را چون حفاظت از جان و مال و ناموس خودش نداند، این داستانهای تلخی همچون ریختن زباله در طبیعت، قطع درختان، تخریب مراتع، قتل حیوانات، قتل محیط بانان و صدها معضل اجتماعی دیگر، ادامه خواهد داشت. چرا کسی به فکر تغییر اندیشه ها نیست؟!!

  2. محمد درویش نویسنده

    برای این که تغییر اندیشه ها کار دشواری است امیر جان و نیاز به صرف وقت و انرژی فراوان دارد و معمولا در 4 سال عمر هیچ مدیری هم جواب نمی دهد. در نتیجه کمتر مدیری هم حاضر می شود برایش سرمایه گذاری کند!
    درود …

  3. سلام

    آقای درویش معلوم هست چی میگید!!!!. هیچ جای دنیا در هیچ کشوری محیط بانها خلع سلاح نمیشوند. شما چه تضمینی میدید که اگر یک محیط بان سلاح دستش نبود مورد الطفات شکارچی ها و متخلف ها قرار نگیره. بیش از نیمی از تسلیم شدن و یا عدم درگیری با محیط بانها به دلیل این هست که این عزیزات ضابط قوه قضاییه هستند و مجهز به سلاح… . شکارچی غیر مجاز، شکارچی غیر مجازه براش فرقی نداره که کی با چی جلوش واستاده…
    در پیشنهاداتتون تامل بیشتری کنید. چون ممکنه تبدیل به یک موج بی حاصل بشه… موفق باشید

  4. م. زهرائی

    با سلام
    دوستانی که با قانون بکارگیری سلاح ایران آشنایی داشته باشند فرمایش شما را کاملا تصدیق می کنند. متاسفانه سلاح محیطبانان چندان جنبه بازدارندگی ندارد چرا که قانون در اجازه استفاده از سلاح محدودیتهای بسیار سختگیرانه ای قائل شده است، بنابراین همان بهتر که محیطبانان خلع سلاح شوند تا دستکم جان خودشان حفظ شود، جان گونه های زنده جانوری را که نتوانسته ایم از شکارچیان در امان بداریم!!!

  5. بابک

    سلام خلع سلاح محیط بان مساوی با از بین رفتن طبیعت و گونه های جانوری چون شکارچی سلاح داره پس محیط بان هم باید مسلح باشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.