فردا که بیاید، 42 سال از روزی میگذرد که به پیشنهاد یک سناتور آمریکایی – گیلورد نیلسون – جهانیان روزی را به نام زمین گرامی میدارند؛ مناسبتی که در نخستین سال وقوعش بیش از 20 میلیون آمریکایی خسته و ناراضی از جنگ ویتنام را به خیابانها ریخت تا فریاد برآورند که برای نجات زمین و کاهش خطرات تحمیل شده بر آن، بیاییم به زمین تنفس دهیم. این مسأله به ویژه از آنجا اهمیت داشت که گزارشهایی منتشر شده بود که نشان میداد، ابزارها و جنگافزارهای شیمیایی به کار رفته در جنگ ویتنام توسط ارتش آمریکا، اثراتی مرگبار بر همهی زیستمندان ساکن در کشورهای ویتنام، کامبوج و مناطق اطراف آن تا ده ها سال باقی خواهد نهاد؛ اثرات شومی که هنوز هم ادامه دارد و از آن با عنوان عامل نارنجی یاد میکنند.
به هر حال، کوششهای نیلسون، حاصل تلاشهای راشل کارسون، نویسنده کتاب مشهور بهار خاموش هم بود که حدود یک دهه پیش از آن منتشر شده بود و جهانیان را از وسعت تخریبی که بشر دارد بر سر این یگانه کره قابل زیستنش میآورد، شگفت زده کرد؛ موضوعی که سبب شد تا مک کانل در سال 1969، پیشنهاد هویت دادن به پرچمی به نام پرچم زمین را به سازمان ملل متحد ارایه دهد و البته امسال، نخستین سالی است که مک کانل، شاهد برافراشته شدن آن پرچم در روز زمین – بیست و دوم آوریل (دوم اردیبهشت) – نخواهد بود.
اینها را گفتم تا یادمان باشد که تلاشهایی که به هدف روشنگری برای نجات زمین رخ داده، قدمتی بیش از نیم قرن در جهان مدرن دارد و اینک زمان آن رسیده که میوه آن تلاشها درو شود.
در ایران، به نظرم سازمان حفاظت محیط زیست به عنواتن متولی پاسداری از طبیعت ایران به جای برگزاری مراسم تکراری و خسته کنندهای مانند اغلب سالهای پیش، بهتر است هنجارشکنی کرده و دست به چند اقدام تاریخی و ماندگار بزند. سازمان محیط زیست باید بکوشد تا سند ملی محیط زیست ایران را سرانجام به تصویب نهایی رسانده و از آن رونمایی کند. همچنین، این سازمان باید نهایت تلاش خود را انجام دهد تا وزارت آموزش و پرورش مجاب به راهاندازی درس محیط زیست در مقاطع ابتدایی و متوسطه گردد.
و دست آخر آن که سازمان محیط زیست باید با شجاعت کامل برائت خود را از مصوبههای طبیعتستیزانهای که این روزها متأسفانه دارد بر شمارشان هم افزوده میشود، اعلام کند.
این بهترین راه گرامی داشت روز زمین است! نیست؟