هفته ای که سپری کردم، مملو از خاطرات و لحظههای شاد، ماندگار و غرورآفرین بود …
یک هفته پیش در آدینهی چهاردهمین روز از تیرماه 1392، این توفیق را داشتم تا هم رکاب انسانهایی نازنین چون اسماعیل کهرم، جمال معینی، عباس محمدی و اروند درویش راهی رینه در پناه دماوند بزرگ شوم. آنجا در آیینی پرشکوه که 9 سال است از نظر شمار شرکت کنندگان در آن مابین همهی مناسبتهای محیط زیستی کشور، بی رقیب مانده است، هم سخنرانی کردم که متنش را میتوانید در این نشانی بخوانید و هم مفتخر به دریافت یک لوح سپاس از مردمی شدم که بسیار دوستشان دارم؛ بی شک دریافت لوح سپاس از نمایندگان مستقل جامعه مدنی چون انجمن کوهنوردان ایران و انجمن دوستداران دماوند کوه تا این لحظه در شمار ارزشمندترین تقدیرهایی است که از نگارنده شده و قدرش را بسیار میداند. در آن روز شیرین، یک حادثه تلخ هم البته میرفت که اتفاق افتد که مهارش کردیم و بر شیرینی آن روز اضافه شد. تازه! یک اتفاق جالب دیگر هم افتاد … آن هم در زمانی که عباس محمدی میرفت تا با چند خانم مسافری که مشغول چیدن گلهای وحشی دامنهی دماوندکوه بودند، درگیر شود! که البته با پادرمیانی استاد اسماعیل کهرم که آنجا دریافتم به راستی لقب استادی برازنده ایشان است، ماجرا ختم به خیر شد!! ماجرایی که شرح جالبش بماند برای یکی از پستهای دلنوشتههایم.
متن ارزشمند و متفاوت لوح سپاسی که دریافت کردم را میتوانید در این نشانی ببینید و بخوانید.
افتخار دوّم اما به روز سه شنبه – 18 تیر 1392 – بازمیگردد؛ جایی که به بهانهی پایان کار شش ساله کمیته محیط زیست شورای اسلامی شهر تهران، قرار بود از فعالین محیط زیستی قدردانی شود و نگارنده هم لوح یادبود و تقدیرنامه خود را که از سوی رییس کمیته محیط زیست شورا، سرکار خانم دکتر معصومه ابتکار نوشته و امضاء شده بود، از دستان دکتر محمّدرضا تابش، رییس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی دریافت کرد.
دست آخر آن که روز چهارشنبه – 19 تیرماه – به دفتر دکتر زکریا یازرلو رفتم؛ مدیر توانمندی که به رغم حضور اندکش در معاونت آموزش و پژوهش سازمان حفاظت محیط زیست کشور، گامهای بلندی برای اعتلای این نهاد برداشت و من امیدوارم خدمات او به محیط زیست کشور و به ویژه ارتقای آموزشها و دانایی مردمان ایرانی همچنان دوام یابد. وی نیز به پاس تلاشم در راهاندازی ایدهی مدارس دوستدار محیط زیست که از چهار سال پیش با کمک چند تن از دوستانم در انجمن یوزپلنگ و مساعدت محمد حسین قاسمپور – مدیر جوان و علاقهمند آن – در دبستان فرهنگ سعادت اجرایی شد و در حقیقت در خردادماه سال جاری شاهد فارغ التحصیلی نخستین دانشآموزان درس محیط زیست در مقطع ابتدایی بودیم؛ یک لوح سپاس و تقدیرنامه به نگارنده داد.
ادبیات به کار رفته در این لوح سپاس هم گویای دانش درخور اعتنای زکریا یازرلو در حوزه تخصصیاش است! دانشی که آشکارا با زبان رایج و مشهور رییس دولت دهم، ناسازهای حیرتانگیز را مینمایاند! نه؟
در نهایت آن که در آخرین روز هفته، به همراه جمعی از فعالان محیط زیستی کشور ملاقات صمیمانه و بسیار خوبی با دکتر محمدرضا عارف داشتیم که گزارش آن را هم خواهم نوشت.
نکته جالب ماجراهای هفته گذشته آن است که تقریباً از نمایندگان همهی حلقههای اثرگذار در مدیریت جامعه، یعنی: نهادهای مردمنهاد و غیر دولتی؛ نهادهای حدواسط و منتخب (شورای شهر) و نهاد دولتی (سازمان حفاظت محیط زیست) مورد تقدیر قرار گرفتم که خود گویای آن است که عملکردم به نحوی بوده که توانسته چنین بازخوردی را به همراه داشته باشد.
به زودی البته یک خبر خوش دیگر را اعلام خواهم کرد که بیش از شش ماه است در تدارک آن هستم و میدانم که همهی شما خوبان و دوستداران محیط زیست و خوانندگان عزیز مهار بیابانزایی هم از شنیدنش خوشحال خواهید شد.
باشد که محمّد درویش قدر این بخت یاریهای غیر قابل ارزشگذاری را بداند و نشان دهد که شایستهاش بوده و خواهد بود.
درود …
ما زيست محيطي ها و كوهنوردان خراسان شمالي نيز 6 توفيق افتخار آفرين دو هفته اخير محمد درويش را تبرك مي گوييم.
اروند چرا دا؟ره خوابش می بره
درود
فقط میتونم بگم :خوشحالم
سلام جناب مهندس بی صبرانه انتظار خبرهای خوش شما را می کشم. منتظر امیدهای دلگرم کننده شما استاد عزیز هستم.
چه روزهاي خوشي :)
مستدام باد .
آن عكس اروند كه اتفاقا اصلا هم در حال خواب آلودگي نيست ! خيلي محشر است و اين نوشته را جلا مي دهد .
درود بر درویش “توانگر” محیط زیست ایران (که درویشی اش در مادیات است، و توانگری اش در دانش و عمل زیست محیطی)!
همیشه شاد باشی.
ويوا آقاي عباس محمدي …
واقعا انگار که امسال حرفهای تازه و دلنشینی برای گغتن دارد. از وقایع انتحابات تا پیروزیهای ورزشی تا حالا که قدر شناسی از یک هنرمند هنر شناس دلسوز محیط ریست همچون درویش عزیز تبدیل به نقطه اتصال قاعده و راس مدیریت جامعه در حیطه محیط ریست شده است.
به روایت نگاه خود محمد عزیز، این اتصال، ارزش بسیار بالاتری به لوح های تقدیر داده است.
تبریک به آنها باید گفت که فرد شایسته تقدیر را درست انتحاب کردهاند..
همیشه باید غم ناک می شدیم از اینکه پاداش دلسوزان واقعی را طور دیکری «کف دستشان میگذاشتند» اما یک بار هم که شده داستان دارد شیرین میشود.
اگر همواره امید زنده بماند گریزی نیست جز اینکه راهی گشوده میشود..
ای کاش بهاری سر بزند که در آن فقط یک گل نروییده باشد…ای خدا یعنی میشه؟!
سلام
از رویدادهای خوبی که برایتان اتفاق افتاده بسیار خوشحالم.امیدوارم همیشه شادو سلامت باشید.
روحاني مچكريم !
شـادباش بر شما
یعنی اگر بر فرض محال ! آقای “زکریا یازرلو” موفق به روخوانیِ آن -متنِ غیرقابل هضم- بشود، باز هم هرگز موفق به تفسیرش نخواهد شد!