در شامگاه سهشنبهای که گذشت – هفتم بهمن 1393 – یک ملاقات بیسابقه بین عالیترین مقام دولتی در حوزهی محیط زیست از یک سو و دو چهرهی سرشناس و محبوب طبیعت ایران – که در شمار نخستین کارشناسان سازمان حفاظت محیط زیست از نخستین روز تأسیس رسمی آن توسط اسکندر فیروز به شمار میآیند – صورت گرفت. در این ملاقات گرم، شفاف و صمیمانه که بیش از 80 دقیقه به طول انجامید، استاد بیژن فرهنگ درهشوری و استاد هوشنگ ضیایی از مهمترین دغدغهها و نگرانیهای خود برای پاسداری از آنچه که هنوز در طبیعت ایران وجود دارد، سخن گفتند و معصومه ابتکار هم ضمن تأیید آن نگرانیهای دلسوزانه، از این دو عزیز بزرگوار خواستند تا در هیبت نمایندگان ویژه رییس سازمان، از مناطق تحت مدیریت محیط زیست بازدید کرده و گزارشهای خویش را به او برسانند تا مورد توجه و اقدام قرار گیرد.
درهشوری تأکید کرد که فرصت اندکی داریم تا برخی از گوهرهای طبیعت ایران – از جمله سواحل مُکران – را در یک اقدام ضربتی از گزند توسعه ناپایدار محفوظ داریم و باید هرچه سریعتر، سازمان وارد عمل شده و اقدامی مؤثر انجام دهد. وی نسبت به بارگذاریهای بیرویه در بالادست رودخانههای منتهی به خلیج فارس در استان بوشهر – مانند دالکی و مُند – هشدار داد و تأکید کرد که اگر در برابر این شتاب آزمندانه نایستیم، فرصت جبران به سرعت از دست میرود. خانم ابتکار هم ضمن تأیید این واقعیت، از ایشان خواستند تا مهمترین مناطق و زیستمندان در خطر مد نظرشان که از ارزشهایی منحصربهفرد برخوردار هستند و هنوز نسبتاً سالم باقیماندهاند را طی گزارشی مستند به او اعلام کنند تا مورد بررسی و اقدامهای حفاظتی آنی قرار گیرد.
استاد درهشوری در این ملاقات به ذکر خاطرهای از مرحوم دکتر تقی ابتکار پرداختند که مربوط به نخستین روزهای پیروزی انقلاب میشد؛ آن زمان که پدر معصومه ابتکار همانجایی نشسته بود که اینک دخترش. وی گفت: به ما اطلاع دادند که آقای حسنی – امام جمعه وقت ارومیه – پیشنهاد داده تا در جزایر دریاچه ارومیه گلههای گوسفند را رها کنند تا به تولید کشور بیافزاید؛ پیشنهادی که ظاهراً مورد حمایت استاندار وقت آذربایجان غربی هم قرار گرفته بود. از این رو، مرحوم تقی ابتکار برای حل موضوع، تصمیم میگیرد با گروهی از کارشناسان سازمان، از جمله بیژن فرهنگ درهشوری به ملاقات ایتالله حسنی در ارومیه بروند تا بلکه ایشان را از این پیشنهاد منصرف کنند. سرانجام حاصل گفتگوی ایشان با امام جمعه ارومیه آن شد که استاندار حکمیت کند و چنانچه گروه بتوانند آقای استاندار را راضی کنند، جناب حسنی هم به رأی استاندار تمکین خواهد کرد و دیگر از ورود دام به جزایر دریاچه ارومیه حمایت نمیکند. مرحوم دکتر تقی ابتکار هم رو کرد به بیژن که آن زمان یک کارشناس جوان، پرانرژی و در عین حال باتجربه و میدانی بود و گفت: از اینجا به بعد وظیفهی توست! ببینم استاندار را چگونه مجاب میکنی!! درهشوری هم به همراه جناب استاندار به یکی از ارتفاعات جزیره کبودان میروند و در طول راه مدام از زیباییهای منحصربهفرد منطقه برای ایشان سخن میگویند … تا اینکه استاندار میگوید: مجاب شدم، مگر میشود این زیباییها را دید و بیتفاوت ماند؟ حالا تو برو پایین و اجازه بده من به تنهایی از این فراز مدتی منطقه را ببینم و لذت ببرم! مرحوم تقی ابتکار هم که در جزیره منتظر فرجام این گفتگو بود، وقتی که دید بیژن تنهایی برگشته، با حیرت گفت: پس استاندار کو؟ راضی شد؟! و درهشوری هم با لبخند به او اطمینان داد که دیگر خطری اکوسیستم جزایر دریاچه ارومیه را تهدید نمیکند! هرچند که سالها بعد با هجوم دیگر مظاهر کشاورزی بیرویه و ناپایدار به عرصهی 5.1 میلیون هکتاری آبخیز دریاچه ارومیه، سرانجام کاری که نباید صورت میگرفت، گرفت و دود از بستر دریاچهی سپید ارومیه به هوا برخاست.
استاد هوشنگ ضیایی هم ضمن تأیید سخنان درهشوری و ابراز نگرانی از وضعیت کنونی حاکم بر طبیعت ایران، از پیشنهاد دیگر ایشان در انتشار یک رسانه قوی محیط زیستی حمایت کردند. وی با اشاره به نخستین روزهای انتشار فصلنامه شکار و طبیعت، خواستار وجود رسانهای پویا و حرفهای برای محیط زیست ایران شدند؛ رسانهای که همهی محیط زیستیها آن را با رغبت بخوانند و از خودشان بدانند. خانم ابتکار هم قول دادند که در این مسیر حرکت کنند و مجله محیط زیست ایران، دوباره احیأ و با کیفیتی درخورتر و منظمتر منتشر شود. همچنین هوشنگ ضیایی با ذکر خاطرهای از حضور یگان حفاظت سازمان در ستاد جنگهای غیرمنظم به مسئولیت شهید مصطفی چمران و کارایی بالای آن زمان یگان، خواستار آن شدند تا دوباره به احیای آموزشهای حرفهای محیط بانها اقدام شود و آموزشهای کنونی که خوشبختانه دوباره شروع شده، با کیفیت بهتر ادامه یابد.
در مجموع به نظر میرسید دوطرف از حاصل این دیدار بسیار راضی بودند و به آیندهی همکاریهای مشترک و مؤثر به نفع طبیعت ایران، امیدوارتر.
راستش وقتی که استاد درهشوری گفت: تاکنون پایش را به پردیسان نگذاشته، برایم شگفتآور و البته غمانگیز بود که چرا این سرمایههای ارزشمند محیط زیست ایران، باید اینگونه با خانه و کاشانهی اصلیشان غریبه باشند؟ البته با استاد ضیایی چندی است که در هسته مشورتی آموزش محیطبانان همکاری میکنیم و از راهنماییهای ارزندهی این بزرگمرد فروتن برخوردارم … در مورد کمیت و کیفیت عشق هوشنگ ضیایی به محیط زیست همان بس که فقط یک سفر با او به دل طبیعت پانهید تا دریابید که چه عاشقانه همهی مظاهر این زیستبوم مقدس را دوست دارد و تا چه اندازه برایش مهم است که همچنان در زیستگاههای ارزشمند وطن، حال کل و بزها، قوچ و میشها، آهو و جبیرها، پلنگها و یوزها و خلاصه همهی زیستمندان وطن خوب باشد.
و البته این حس مقدس و این عشق پاک و بیآلایش را پیشتر در وجود بزرگانی دیگر چون اسکندر فیروز و هنریک مجنونیان هم میشود به راحتی رهگیری کرد؛ گفتنی آنکه در ملاقاتی که چندی پیش با استاد هنریک مجنونیان داشتم، در تلاشم تا مجموعه انتشارات ارزشمند ایشان را بتوانیم با بروزرسانیهای لازم در اختیار شمار علاقهمندان به طبیعت ایران قرار دهیم. خوشبختانه آخرین کتاب ایشان هم برندهی جایزهی نخست جشن کتاب سال محیط زیست در آبان ماه گذشته شد و امیدوارم این روال ادامه یافته و سازمان بتواند با همراهی همهی بزرگان طبیعت ایران، مسئولیت تاریخی خود را در این هنگامهی سرنوشتساز و حساس به درستی انجام دهد.
آمین …
حاشیهها:
– استاد درهشوری یادآور شد که وقتی برای رفتن به ارومیه سوار هواپیما شدند، دکتر تقی ابتکار، کنار پنجره نشستند و به من گفتند: بیا کنار من بنشین. اما من به او گفتم دوست دارم کنار پنجره بنشینم و بنابراین در ردیف پشت ایشان نشستم! خانم ابتکار هم گفتند: اتفاقاً من هم مانند پدر اگر در روز مسافرت کنم، حتماً صندلی کنار پنجره را ترجیح میدهم!
– درهشوری گفت: به اعتقاد من میراث طبیعی در شرایط امروز بیشتر از میراث فرهنگی و تاریخی کشور در معرض خطر و نابودی است؛ چرا که دستکم برخی از جلوههای میراث فرهنگی/تاریخی کشور دارد با بهترین کیفیت و بیشترین بازدیدکننده در بهترین موزههای جهان نگهداری میشوند! اما … در این لحظه خانم ابتکار گفتند: اصلاً کل موجودیت تمدن ایرانی اینک در معرض خطر قرار گرفته و باید همه به مسئولیتهای خود آگاه باشیم. در اینجا من هم یادآور شدم که مهمتر یا مقدمتر از آنها کیفیت منابع انسانی درون سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان مهمترین رکن حفاظت از محیط زیست کشور است که اینک به شدت از مشکلات معیشتی در رنج قرار دارند و باید به بهبود زندگی آنها بپردازیم.
– استاد درهشوری گفت: روزی از دکتر کیابی پرسیدم: تو چرا جذب محیط زیست شدی؟ گفت: مرا فصلنامه شکار و طبیعت به این روز درآورد!! و ایشان با ذکر این خاطره از خانم ابتکار خواست تا دوباره یک رسانه قدرتمند محیط زیستی را در کشور راه بیاندازند.
– استاد هوشنگ ضیایی خاطره جالبی از تجاوزهای متعدد به پارک طبیعت پردیسان نقل کردند که چه خون دلها خوردند تا پارک را از گزند طمعکاران در اوایل انقلاب نجات دهند و به سرعت در همان زمان جشن درختکاری برگزار کرده و آنجا را درخت کاشتند تا اجازه تصرف ندهند. وی گفت: اگر آن کارها را آن زمان انجام دادیم به دلیل برخورداری از یک یگان حفاظت قوی و باانگیزه بود که متأسفانه الان آن انگیزهها دیگر وجود ندارد. وگرنه نباید دستههای بزرگ قاچاق هوبره در گمرک کشور شناسایی شود! من هم تأکید کردم که مهمترین سرمایه سازمان حفاظت محیط زیست، همانا نیروی انسانی و به ویژه محیط بانان زحمتکش سازمان هستند که متأسفانه و به سرعت دارند بیانگیزه میشوند و باید هر چه زودتر برای بهبود وضعیت معیشتی آنها اقدامی عاجل انجام داد.
– خانم ابتکار پس از شنیدن چند خاطره جالب از اوایل پیروزی انقلاب از زبان استاد هوشنگ ضیایی و استاد درهشوری، از این دو عزیز خواستند تا تاریخ شفاهی شکلگیری سازمان حفاظت محیط زیست را به سرعت مستند کنند تا آیندگان بدانند که این سازمان به رغم چه مشکلاتی توانسته به حیات خود ادامه دهد.
– هنگامی که میخواستم از آن دو بزرگوار پیشکسوت جدا شوم، آقای درهشوری رو به من کرد و گفت: خانم ابتکار از خودمونه!
و این البته حقیقتی انکارناپذیر است. زیرا به جرأت میگویم: تمام وجود این بانوی سبزاندیش در اندیشهی کمک به ارتقای وضعیت محیط زیست ایران است. البته او بسیار تنهاست و همه باید کمکش کنیم. اگر امروز من و تو به بهانههای مختلف معصومه ابتکار را تنها بگذاریم، شاید هرگز خود را نبخشیم که چرا در برههای که همسوترین فرد در حاکمیت جمهوری اسلامی با گرایههای محیط زیستی در ساختمان پردیسان حضور داشت، قدر این فرصت را ندانسته و به کمک هم در برابر تفکرات طبیعتستیزانه، جانانه نایستادیم!
به امید فرارسیدن روزهایی سبزتر و شادتر برای زیستمندان سرزمینی که دوستشان داریم.
درود بر شما
تلاش شمابرای استفاده از سرمایه های ارزشمند محیط زیست کشور ستودنی است.آقایان دره شوری و ضیایی از بزرگترینهای محیط زیست ما هستند که عاشقانه و بی ادعا برای حفظ این مرزو بوم عمر صرف کرده اند.این خبر عالی بود.
به نظر می رسد در این جلسه جای آقای مهندس هنریک مجنونیان هم خالی بوده است.فکر می کنم در بحث مناطق حفاظت شده یکی شایسته ترین فرد برای ارزیابی شرایط وارائه راهکارهای عملی ایشان باشند.
دو صد درود
بسیار خوب و امیدبخش
امیدوارم این دیدار و دیدارهای مشابه تکرار شوند و با استمرار خود منجر به نتیجه ای بشوند.
درود
محمد عزیز، می دانم که سبب ساز این ملاقات تو بوده ای! سپاس بر تو به خاطر این کار ارزنده.
کاملا درست گفته ای که اگر خود را کنار بکشیم “شاید هرگز خود را نبخشیم که چرا در برههای که همسوترین فرد در حاکمیت جمهوری اسلامی با گرایههای محیط زیستی در ساختمان پردیسان حضور داشت، قدر این فرصت را ندانسته و به کمک هم در برابر تفکرات طبیعتستیزانه، جانانه نایستادیم!”
گزارش خيلي جامع و كامل و البته شيرين بود .
آن پيشنهاد ايجاد تاريخ شفاهي براي محيط زيست ايران بسيار عالي مي تواند باشد .
اميدوارم حال کل و بزها، قوچ و میشها، آهو و جبیرها، پلنگها و یوزها و خلاصه همهی زیستمندان وطن خوب باشد
:)
به مسعود: ممنون از توجه و آرزوی قشنگت. ارادتمندم رفیق.
به عباس محمدی: ممنون عباس جان. امیدوارم همه دست به دست هم بتوانیم از این فرصت تاریخی به نفع طبیعت ایران بهره بریم. آمین.
به زهرا: بله حق با شماست، جای استاد هنریک مجنونیان سخت خالی بود. البته برادرشان – باریس – به من گفتند که ایشان بیمار هستند و نمی توانند در این جلسه شرکت کنند. انشاالله در فرصت هایی دیگر.
به محمد قائم پناه: سپاس از همراهی و حمایت تان.
همانطور که می دانید بحران زیست محیطی ایران از نجات کبک و هوبره و فلان پارک و دریاچه گذشته و ما با پدیده خشکسالی مدام مواجه هستیم که کل اقلیم ایران رو به سمت بیابانی شدن برده. مشخص است که با همین روند ایران ۳۰ سال آینده چیزی شبیه سومالی امروز خواهد بود البته با ۱۰۰ میلیون جمعیت. این هم روشن است که بخش مهمی از این خشکسالی به خاطر گرمایش زمین ناشی از مصرف سوخت های فسیلی است که بارش رو در ناحیه گرم و خشک زمین از کالیفرنیا تا ایران و چین کاهش داده. بنابراین از شما به عنوان یکی از نادر عاقلان داخل سیستم اتظار میره چشم اندازتان را گسترده تر کنید و مشکل تغییرات اقلیمی رو در مشکل فلان پارک جنگلی و فلان دریاچه خلاصه نکنید. بلکه روی اصل مشکل انگشت بگذارید و مبارزه با این مشکل رو به راس ملاحظات سازمان تون در بیاورید. ایران به خاطر سوزاندن نابخردانه سوخت های فسیلی در رده دهم جهانی الوده کننده های آتمسفر است (بالاتر از فرانسه!). این درحالی است که برای انرژی های جایگزین و بهینه سازی مصرف آب و انرژی عملا هیچ کار مفید و زیربنایی صورت نگرفته و مبارزه با تغییر اقلیمی برای کسی اولیتی نداره. اگر تلاش مان را برای زمینه سازی برای این بحران جهان گستر نکنیم آیندگان زمین ما را نخواهند بخشید.
برای آگاهی بیشتر درباره تغییرات اقلیمی این کتاب را ببینید:
http://giahkhari.com/%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%B1-%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%82%D9%84%DB%8C%D9%85%DB%8C
با تقدیم سلام خدمت شما آقای مهندس درویش
به خودم افتخار میکنم برای کسی دارم پیام میزارم که دلسوزانه داره برای محیط زیست کشورمون تلاش میکنه.
خدا قوت…
اقای درویش من سید احمد حسینی در رادیو قم کار میکنم و قصد دارم یک مستند رادیویی درباره دریاچه حوض سلطان تهیه کنم.مدیران صنعتی استان میخوان از منابع معدنی این دریاچه برداشت کنن/گردشگری میخواد دریاچه را بهره برداری های خودشو ازش بکنه/بعضی ها دارن جاده بین دریاچه میزنن/اما بعضی از سازمان های غیر دولتی تلاش میکنن برای حفظ این دریاچه و نگرانند که مسیری که بعضی از دریاچه ها تو کشور رفتند را این دریاچه نره.
حالا این سوال را دارم با کاهش بارندگی ها در کشور خاصه مکان جغرافیایی مورد بحث از طرفی و بهره برداری های سازمان های مختلف از این دریاچه آیا این دریاچه از ایک فرصت به سمت تبدیل شدن به یک تهدید نمیره برای منطقه و استان قم و یا اینکه خود دریاچه مورد تهدید قرار نمیگیره.
اگر امکانش هست منو در ساخت این مستند رادیویی کمک کنید.
اگر بتونین تلفن همراهتون رو در اختیارم قرار بدین ممنون میشم
با تجدید احترام
حسینی رادیو قم.
09137039813
[email protected]
با سلام
متاسفانه ملاحظات محیط زیستی از حد حرف فراتر نمی رود .با همه مشکلاتی که وجود دارد و اینده نگری ها سازمان هنوز پا در جائی می گذارد که نباید بگذارد .بحث اشوراده و پارک ملی خبر و مناطق دیگر-همچنین برداشت چوب از مناطق جنگلی چه به صورت به اصطلاح مجاز و یا قاچاق -تغییر کار بری اندک باقیمانده مناطق با ارزش طبیعی به بهانه اشتغال و یا معیشت چه بر سر تغییرات اقلیمی خواهد اورد ؟؟؟؟حالا تب گردشگری کشور را فرا گرفته است !!!!!هفته گذشته وقتی برای شرکت در تجمع اشوراده با قطار می رفتیم و با مردم محلی صحبت می کردیم می گفتند بیایید ببینید چگونه کامیون های چوب از جنگل بیرون برده می شود و متعلق به چه کسانی است ؟؟؟اساتید محترم میهمان خانم ابتکار سالها است خون دل می خورند و راه به جائی نبردهاند . هنوز بودجه انرزی های نو فقط یک در صد افزایش یافته در حالیکه همه خوب می دانند افزایش مصرف سوخت فسیلی یعنی چه؟؟اقای معاون اول هنوز سد افتتاح می کنند چرا؟؟؟چون حتما سد سازان بی کار می شوند!!!
با سلام. پرسشی دارم
همانطور که میدانیم سطح آبهای زیر زمینی در جلگه خوزستان پایین است. حتی قدیما میگفتن با یک متر کندن میتوان به آب رسید حالا نمیدانم وضع چطور است. به هر حال. میخواستم بدانم که آیا میشود در نوار مرزی خوزستان با عراق کانال با عمق مناسب تا حدی که به آبهای زیر زمینی برسد ایجاد کرد برای افزایش رطوبت هوا و کم شدن تاثیر ریزگردهای که از غرب وارد استان میشوند؟
و اگر میشود برای چه مدت کاربردی است؟ یا اگر نیاز به تامین حداقل آبی برای ماندگاری دارد میتوان آنرا مثلا از رودخانه دز تامین کرد؟
پاسخ منفی است آقا مجید گرامی. اگر قرار بر ایجاد رطوبت ناشی از حفر یک کانال برای مهار ریزگردهاست، پس چرا وجود خلیج فارس و کارون و اروندرود و دجله و فرات و … نمیتوانند چنین کاری را انجام دهند؟!
سپاسگذارم از پاسخ. ما همچون کسانی که در چاه افتادهایم هر ایدهای که به ذهنمان میرسد با اهل فن درمیان میگذاریم بلکه راه نجاتی در آن باشد.
شهر باستانی ساوه در مسیر اصلی جاده ابریشم
ماخذ راه ابریشم از شهر لویانگ (Loyang ) در جنوب رود هوانگ هو (Hwang Ho ) آغاز می شده است و به ترتیب از سیان (Sian )، چانگ یه (Changyeh ) در استان کانسو (Kanso ) می گذشته و به توان هوانگ می رسی
ده است. از اینجا راه به دو شاخه شمالی و جنوبی تقسیم می شد. راه شمالی از میان کوه های تیان شان (Tien Shan ) می گذشت و راه جنوبی از میان کوه های نان شان، آلتین تاغ و کونلن (Kunlun ) می گذشت (شاخه های فرعی راه ابریشم بسوی هندوستان و افغانستان از راه جنوبی جدامی شدند.)
با گذشتن از مرزهای چین جاده ابریشم وارد قرقیزستان می شود که نخستین منزل آن اوزکند (Ozkand ) و سپس اوش (Osh) از جمله کانونهای مهم تولید ابریشم بود و هم اکنون بزرگترین کارخانه، ابریشم بافی را در خود دارد.
پس از آن به کوکند (Kokand ) و خجند ( Khojend ) در سرزمین فرغانه وارد می شده است و سپس به سرخس کنونی می رسیده است. از سرخس تا نیشابور منازل رباط شرف، رباط ماهی، رباط چاهک، توس نوغان، طرق، شریف آباد، الحمراء و دیزباد قرار داشت منازل نیشابور تا ری عبارت بودند از دشت جوین، پل ابریشم، بسطام (شاهرود)، دامغان و خوار .
راه ابریشم پس از گذشتن از “شهر ساوه”، مزدقان، همدان، گردنه اسد آباد، کنگاور، بیستون، فرمیس ( کرمانشاه )، مازورستان، حلوان، قصر شیرین، جلولا ء، دسکره الملک (دستگرد ساسانی) و نهروان وارد بغداد می شده است و در کرانه رود فرات ادامه می یافت و به حدیثه می رسید و سپس در ساحل دریای مدیترانه به شهر انطاکیه می انجامید که آخرین منزل راه زمینی بود.
ساوه -ایران – جهان
ساوه
ساوه يكی از شهرها و مناطق باستانی بازمانده از دوران ساسانی است. تپه باستانی ساسانی آسياباد (سير آباد) در مجاورت شهر، هم چنين تپه ها و محوطه های تاريخی هريسان، خرم آباد، آوه نشان گر قدمت اين است. ساوه منطقهاي است كه با نام شهرك اسلامي در قرون اوليه اسلامي به متون جغرافي نويسان اسلامي و ايراني راه يافته است . ساوه يكی از شهرستان های استان مركزی از خاور به شهرستان تهران و قم، از شمال به شهرستان كرج، از باختر به بخش های خرقان و نوپران از توابع شهرستان ساوه و از جنوب به شهرستان تفرش محدود میشود. اساس اقتصاد شهرستان ساوه بر پايه كشاورزی و دامداری استوار است. سيستم كشاورزی منطقه در سال های اخير از حالت سنتی به صورت نيمه مكانيزه در آمده به طوری كه حدود 80 درصد درآمد مردم از راه كشاورزی و 20 درصد از راه صنعت تامين میشود. صنايع دستی اين شهرستان را قالیبافی، جاجيم بافی و گيوهدوزی تشكيلميدهد. باغ هاي سرسبز و پررون
ادامه مطلب
ای منهدس سید احمد نبوی مدیر کل بازرسی وعضویت شورای راهبردی توسعه سازمان محیط زیست کشور به عضویت دوستدران اوای طبیعت در امد خوش امدید
دوستداران اوای طبیعت
منتشر شده در چهارشنبه, 06 اسفند 1393 16:24 | پرینت | ایمیل | بازدید: 0
بنابر اعلام دفتر اجتماعی سارمان مردم نهاد استانداری استان تهران موافقت با مجوز قانونی سازمان مردم نهاد با نام (دوستداران اوای طبیعت) انشا الله با همت کلیه دوستدان که موفق به عضویت در این سازمان مردم نهاد (دوستداران اوای طبیعت ) بتوان به شاخص های جهانی محیط زست EPI و شاخص سازمان جهانی بهداشت WHO درسطح استان تهران – کشوز – جهان برسیم
دوستداران اوای طبیعت http://www.ngo22.ir
سلام درویش جان
متاسفانه هموطنان من در خوزستان، با گردوغبار دست و پنجه نرم میکنند که یکی از دلایل آن، همین آب نه چندان شیرین زهرآگین شهر ماست(قم). آبی که در کمتر از شش ماه شیرینی خود را از دست داد و تنها تلخی ریزگردهایش برای هموطنان من در خوزستان مانده است. ما در اینجا، سالهاست با آب شور خو کرده ایم، الان هم وضع به همان منوال است، پس بگذارید کارون نفس بکشد.
بازتاب: مهار بیابان زایی » بایگانی » برای بانویی که هنوز میتواند محیط زیست ایران را نجات دهد!