نگاه کنید به قاب زیبایی که حسین اسماعیلی، عکاس خوش ذوق خبرگزاری مهر برای ما انتخاب کرده و لذت ببرید از زندگی در سرزمینی که نامش ایران است و به رغم همهی زخمها و دشواریهایی که میدانید و میدانیم که بر آن تحمیل شده، مردمانی دارد که مترصد یافتن بهانهای برای پایکوبی هستند.
حسین اسماعیلی بی شک نمرهاش ۲۰ است و چه خوب که این نمرهی ۲۰ حاصل شکار شادیآورش در بیستمین روز از دومین ماه بهار ۱۳۹۲ در امیریه دامغان بوده است؛ جایی که در آن، خالهها، عمهها، مادربزرگها و دختران تازه بختشان به استقبال گلهای خوش عطر محمدی رفته و به بهانهی درک نخستین بهارِ جوانترین ایرانیان روی زمین، با هم در آیینی موسوم به گل غلتان، میخوانند:
همه کوه و کمر بوی تو داره یا محمد ؛ کدوم گل قامت روی تو داره یا محمد
همون ماهی که از کوه می زنه سر ؛ نشان طاق ابروی تو داره یا محمد
آخ خ خ خ که نمی دونم الان بیشتر دلم از این گل غلتان ها خواست یا از این نی نی های قلمبه !
مسعود جان:
تو نخست مادر بچه ها را پیدا کن، بقیه اش به امید خدا جور می شه! نمی شه؟
🙂
هی می گم آستینتون رو بالا بزنید ، روتون رو می کنید اونوری !
نه به خدا … بحث تغییر جهت دادن به “رو” نیست!
نخست باید ببینم زاویه تو با کاندیدای اصلح در جمهور یازدهم چگونه است تا بر همان اساس، تصمیم بگیریم که آیا اصولا از صلاحیت لازم برای عقد پیمان تأهل در دوره یازدهم جمهور برخوردار هستی یا بهتره بمونی تو آب نمک برای دوره دوازدهم!!
نه استاد اگر از آن “رو” حساب فرمایید ، من باید رجعت کنم به دوره هشتم !
با این حال و روز بهتره برای سرکه برنامه ریزی کنید تا آب نمک ! 🙂
آخی … دلم سوخت …
هرچند که سرکه هم یک ماده ضروری و کاتالیزوری مفید به شمار می آید که برای کیفیت دادن به زندگی لازم است! نیست؟
بهله !
ولی من از جهت ترشی انداختن گفتم 🙂
می دانم از چه جهت گفتید … منتها مهم این است که از هر جهتی که نگاه کنیم به یک رخداد غم انگیز! بتوانیم یک پیام دل انگیز و امیدوارکننده از آن برباییم! نه؟
بله راست گفتید . ممنون که روشنی ها را می بینید و پررنگش می کنید .
salam
ostad ma taze in miasesa ro rah andazi kardim dar khosos mohit zist dar shahrestan bahar hamedan
montaha aslan ro manategh bekre in mantaghe tahghighi sorat nagerfte va ma ashnaei ba in mana tegh nadarim khastam age mitonid yerahnamei be ma baray shenasandan in manateghbokonid
mamnon misham az lotfeton
دلم گل خواست ، عطر گل خواست ، طراوت و تازگی گل را خواست به همراه بکری و بی گناهی کودکی که غلتان است در این همه عطر و جذابیت
دلم شادی خواست ، بی خیالی و بی غمی … چیزی که مدتها از انها به دورم
ممنون استاااد عالی بود!ا صبح اول وقت خنده برلبانمان نشاندید. همیشه لبتون خندان و دلتون شاد باد.
درود بر فیروزی، لیدا و نیما عزیز …
خوشحالم که تماشای این آیین ایرانی حال تان را خوش کرده است. دقت کنید که سازمان میراث فرهنگی ما به جای شناسایی و ثبت معنوی چنین آیین های شادی آور و دلپذیری، می کوشد تا رسم غیر انسانی شکار را ثبت ملی کند!!
سردر_دلنوشتهها زیباتر شده محمدجان . . . مخصوصن که چکادی از دیار بختیاریاست.
با سلام
کاشکی چند تا از این ادم به دورهائی را که تا خرخره توی فساد گیر کردهاند را درا ین گلها بغلتانند شاید رنگ و بوی ادمیزاد بگیرند.
جناب درویش عزیز
با سلام و احترام
پس از پایان کار در شیفت شب و خستگی مفرط به خانه رسیدم . عادتی است که هنگام خواب تلویزیون جلوی چشمانم باشد . کانال ها رو بالا و پایین کردم و رسیدم به ۴ .
برنامه ای بود ردباره طبیعت که حضرتعالی و جناب اینانلوی دوست داشتنی مهمان برنامه بودید .بی نهایت از آن برنامه لذت بردم و علی رغم خستگی کار تا انتها تماشا کردم . از آن پس برنا مه هایتان را دنبال میکنم . برایتان آرزوی سلامتی دارم .
درود بر سلیمان بهرامی، مه لقا و هومان عزیز …
خوشحالم که برنامه هایم مورد توجه تان قرار گرفته جناب بهرامی گرامی.
پیشنهاد خوبی است خانم کاشفی! هر چند فکر نکنم برایشان کارگر بیافتد!
بردبلند را دوست دارم و خاطراتی شیرین از آنجا را همواره با خود حمل می کنم هومان جان.
اقای درویش در این روزهای شلوغ هرشب سری می زنم تا شاید دل نوشته ای تازه برای چند دقیقه افکارمو ،اهدافمو در ذهنم یاد اوری کنه ولی… منتظریم.ممنون
سلام جناب مهندس.حتما مطلع شدید که در جریان ساخت فیلم رالی ایرانی،نگهبان چادر هنرپیشه های عزیز ،یک گراز را به بهانه اینکه قصد حمله به چادر این عزیزان را داشته،با شلیک گلوله،در نیمه های شب کشته.بعد هم این خبر با آب و تاب تمام در فضای مجازی در حال انتشار است که حمله گراز به چادر هنرمندان فیلم رالی.کاش یکی به این عزیزان یادآوری کند که گراز هرگز به انسان حمله نمیکند مگر اینکه یا توسط انسان زخمی شده باشد و یا به صورت اتفاقی در سر راهش قرار گرفته باشیم و گراز نگون بخت راهی برای فرار نداشته باشد. وگرنه چه دلیلی دارد گرازی در نیمه شب به یک چادر حمله کند.آن هم در این فصل که اگر گراز ماده باشد لابد بچه های کوچکی هم داشته.ضمنا جناب مهندس، لطفا اس ام اس دیروز بنده را حمل بر بی ادبی نگذارید.و در ضمن جی میل بنده مختل شده به خاطر همین از طریق جی میل نتوانستم مراتب را معروض دارم.سپاس و درود
پاسخ:
درود بر شما جناب جباری عزیز و ممنون از بیان این نکته آموزشی در مورد گرازها …
کاش مردم بدانند که گرازها، باغبان بی جیره و مواجب طبیعت هستند.
استاد یادم رفت این را تعریف کنم !
پریروز پشت فر مان بودم و رادیو روشن بود ، رادیو فرهنگ داشت در مورد گل غلتان دامغان حرف می زد و
یکی از شنونده ها که تماس گرفت در مورد این که این رسم را تازه از وبلاگ شما به جا آورده است ، صحبت کرد 🙂
چه نکته جالبی …
خوشحالم که در اطلاع رسانی این حوزه مؤثر بوده ام.
درود بر مسعود عزیز …
و همچنین متشکر از توجه و لطف فرشاد گرامی.