آیا حقارت فضاپیمای غول پیکر آتلانتیس را در برابر عظمت خورشید میتوان نسبت داد به حقارت دانایی انسان امروز در برابر آنچه که هنوز نمیداند؟
پاسخ من این است که این حقارت به مراتب بزرگتر از این تصویر ناب است که نشنال جیوگرافیک به عنوان یکی از 10 عکس برتر فضایی سال 2009 انتخاب کرده است!
نظر شما چیست؟
مؤخره:
برای مشاهدهی عظمت فضاپیمای آتلانتیس، این عکسها را نگاه کنید!
واقعا” زیبا و حیرت انگیز است …
پاسخ:
یک لحظه جادویی که شاید دیگر هرگز نتوان آن را تکرار کرد.
زیبا بود ..
تامل برانگیز
پاسخ:
سلام بر خواننده جدید!
فقط باید گفت تبارک الله احسن الخالقین
پاسخ:
نه! چیزهای دیگر هم می توان گفت! نمی توان؟
درود خدا بر درویش گرامی!
امید که ولادت دلنشین عیسی مسیح بر قلب های خواهران و برادران ایمانی مسیحی و تمام مومنین جهان دلپذیر بنشیند!
و بر قلب تو دوست عزیز قدیم!
و این پستت: چه قیاس عجیب و درستی کرده ای دو واقعیت دور را درویش جان!
پاسخ:
زنده باشی ژرژ عزیز … میلاد مسیح مبارک …
ممنون از توجهت. خوبم.. این قالب همینطوری دوست داشتم.. یه جور تمثیل بود که با اسم وبلاگم خیلی هماهنگ بود:دی
معذرت اگه حس بدی داشت
مثل انتخاب پیراهن سیاه در این روزها … نه؟ رخدادی که برای من هرگز عادی نمی شود!
فکر می کنم حقارت انسان خیلی خیلی بیشتر باشد . شما هم برای خودتان فیلسوف هستیدها !
پاسخ:
همه ی ما برای خودمان فیلسوف هستیم! نیستیم؟ مهم اینه که در جهان بیرونی چه می کنیم و چه نقشی از خود به یادگار می نهیم سروی جان!
راستی از این تشبیه تان خیلی خوشم آمد.
خوشحالم که سبب ساز خوشتان آمدنتان را فراهم کرده ام! درست کاری که خواندن نظر شما در باره کودکان گلپرآباد برای من انجام داد.
زنده باشید آقای درویش و به قول یکی از وبلاگ نویس های خوب : صفای قلمتان.
بازتاب: www.baang.ir
من هم از داشتن چنین خوانندگان و همرهان دریادلی به خود می بالم … درود بر شما.
خیلی مقیاس جالبی است ،همین قدر که کوچکیم می دانیم و همین قدر که مانده تا بزرگ شویم ؛ نمی دانیم… .
بله … این وسط معلوم نیست اصلاً ما چه می دانیم؟ و آیا آنچه که می دانیم را می دانیم یا نمی دانیم؟! درود …
سلام.من امروز توسط لینکی که برایم فرستاده شده بود به اینجا آمدم و این عکس خیلی متحیر کننده است.ممنون از شریک کردن ما در این تصویر زیبا و عجیب.
زنده باشید جناب لیلاز عزیز. خوشحالم که دوستان بیشتری را در احساسم شریک می بینم.
حقارت در دهخدا:
حقارت . [ ح َ رَ ] (ع اِمص ) ذلت . خواری . (از اقرب الموارد). زبونی . پستی . فرومایگی . کوچکی . || (مص ) خرد شدن . حقیر شدن . (زوزنی ). خوار شدن . زبون شدن . || خرد شمردن . کوچک شمردن
دانایی به هر اندازه هم که باشد، حقیر نیست. در واقع اندازه دانش چیست؟
اطمینان دارم آنکه این فضاپیما را ساخته و یا آنکه آن زمان در آن حضور دارد، از حقیر دانستن دانشش بدین فتح نرسیده است.
از تقارن زیبای این تصویر لذت ببریم و برای هر چیز فلسفه نسازیم. چیزهایی را می دانیم و چیزهایی را نمی دانیم. ساده و سازنده.
با تشکر
درود بر جناب آریا:
ضمن احترام به نظر جنابعالی، یادآور می شوم که نکته در همان جمله ساده انتهایی شماست!
این که آن چیزهایی که می دانیم، در برابر آن چیزهایی که نمی دانیم، در کجا قرار می گیرد؟!
سرفراز باشید.