گفتگو کنید

8 نظر

  1. درها ” روی” آب اند، این است که این چنین در تلاطم اند
    اما ایکاش
    دل ها ” رو به ” آب بودند
    آن وقت بود که تلالو دل ات را در زلالی آب جاری زندگی میدیدی

  2. 1-خانه مادربزرگ در پيوه ژن … از وسط حيات رود آبي رد مي شد يعني كل حياط روي آب بود و در قسمتي از آن هم حوضچه اي بود كه صبحگاهان صورتمانرا در آن مي شستيم… روي بهارخواب كه مي آمدي روي حوضي بزرگتر بودي كه به آن تلخ آب مي گويند… آب ..آب…آب.. خانه مادربزگ هميشه زنده بود و زندگي…
    2-تلالو نداشتن دلتان من را هم غمگين كرد… البته فهميدنش سخت نبود… سالهاست كه از ژرفاي وجود مي فهمم و لمس مي كنم آنكه زندگي را مي فهمد… پرشور نغمه سرايي مي كند .. آ»كه همه او را شاد مي بينند و مي دانند .. دلي دارد پر از…

نظر دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *