زنانی که اگر مقاوم تر از مردهاشان نباشند؛ چیزی هم از آنها کمتر ندارند …
این را می شود از لبخندشان تشخیص داد …
تالاب شادگان – روستای سراخیه
آبان 1389
Capturing Iran through the lens
زنانی که اگر مقاوم تر از مردهاشان نباشند؛ چیزی هم از آنها کمتر ندارند …
این را می شود از لبخندشان تشخیص داد …
تالاب شادگان – روستای سراخیه
آبان 1389
اما هستند …
وجودشان پرتوان باد
دهنم آب افتاد… همیشه برای نون های سنتی گرسنمه… وقتی دارن نون درست میکنن ،اینقدر سبکبارن که آدم بهشون حسادت میکنه… اما اونها هم دلهای پرغصه ای دارن… من البته هیچوقت شادگان نبودم… ممنونم از به اشتراک گذاشتن این عکس
به مسعود:
آمین.
.
به فلورا:
امیدوارم روزی بتوانی یک ایرانگردی با دل خوش و در کنار آنهایی که دوستشان داری، به کارنامه زندگیت بیافزایی.
شادگان که شادگانه مهندس
مام خودمون نونمونو میپزیم
یعنی علیا حضرت ملکه مادر میپزه !
خوش به حالت با داشتن چنين ملكه مادري
واقعنی خوش به حال خودم
🙂
بعضی وقتها……خود عکس گویاست واحتیاجی به نوشتن هم نیست
….
مثل لبخند این خانوم
خودت یک عالمه حرف می شنوی؟
گوش کن
!!
دستها هم گویاست
بله حرف هاي زيادي براي شنيدن وجود دارد …
درود
این نان ها خوردن دارد انگار شادی انسانی این زن را مثل جادوئی ظریف با خود داشته باشد
درود بر زنان نانوا
درود بر مردان نانوا
عکس بسیار زیبایی است.
sepas
عکس های فوق العاده ای بود. لذت بردم.
سلام
مثل اینکه از ان لحظه هایست ..که ادم اصلا دلش نمی خواهد…چیزی بنویسه..یا عکسی بگذارد
!!!
می دونم که این دیدگاهی رو که دارم می نویسم خیلی دیره ولی چه کنم . لازم شد بنویسم.
حقیقتشو بخوای من ساکن شادگان هستم و از اینکه می بینم مسائل مختلفی همچون پرداختن به مشکلات شادگان ، طبیعت ، بیابان و سایر …رو در وبلاگت گنجوندی خوشحال میشم .
من تازه امشب وبلاگ شما رو دیدم .
ضمنا ممنون هستم که عکس های شادگان رو گذاشتی . من با اینکه تمام عمرم تو شادگان بودم اما یکبار هم فرصت نکردم به دیدن تالابی برم که مردمی از اون سر دنیا برای دیدنش میان .
راستی یادم رفت بگن . sarrakhiyeh رو با صاد مینویسن نه با سین . یعنی صراخیه بجای سراخیه.
بای