چیزی در حدود 400 میلیارد متر مکعب به صورت سالانه بر ایرانزمین میبارد. از این مقدار و در بهترین شرایط، تنها 140 میلیارد متر مکعب آن قابل استحصال است. یعنی در شرایط کنونی و برای جمعیت 75 میلیون نفری ایران، کمتر از 2 هزار مترمکعب آب در اختیار است. بنابراین، با توجه به میانگین سرانهی آب مردمان جهان که به 7 هزار و پانصد متر مکعب در سال میرسد، ایرانیان اندکی بیشتر از یک چهارم میانگین جهانی از موهبت آب شیرین برخوردار هستند. این در حالی است که در 30 سال پیش، نسبت مورد اشاره چیزی در حدود یک دوم بود. به دیگر سخن، اگر فرض را بر آن بگیریم که مدیریت آب در ایران شاهکار است و بتوانیم جلوی خندهی خودمان را از این فرض محال بگیریم! باز هم، رشد شتابناک جمعیت در ایران، به شدت بر ناپایداری سرزمین و افزایش ناامنی زیست در این کشور افزوده و میافزاید.
با چنین پیشینهای، آیا سزاوار نیست تا مراسم روز جهانی آب در ایران، دست کم 4 برابر بیشتر از بازخوردهای جهانیاش، اثرگذار بوده و با کمیت و کیفیت مناسبتری برگزار شود؟
شعار امسال روز جهانی آب، «آب پاک برای جهان سالم» است.
و من تا این لحظه، هنوز نخواستم در بارهی کیفیت آب قابل دسترس ایرانیان سخن بگویم!
تا این لحظه فقط هشدار دادم که کمیت آب قابل استفاده با شتابی دمادم افزاینده دارد کم و کم و کمتر میشود.
اما حال میخواهم بگویم:
کمیت را رها کنید! فاجعهای که دارد بر سر کیفیت آب رو و زیرزمینی ما میآید، آنقدر بزرگ و آنچنان مهیب است که به سادگی میتوان خطر اُفت کمی آب را در ایرانزمین نادیده گرفت و بیخیال نشستها و فروچالههای هولانگیز در خراسان و کرمان و یزد و همدان و تهران و فارس و … شد.
و اینک ما چه کردهایم؟
چند رودخانه از مجموع 180 رودخانه کشور را میتوان شمرد که آبش هنوز پاک و قابل شرب باشد؟
چند چاه عمیق و نیمه عمیق را میتوان شماره کرد که هنوز این امکان وجود دارد تا بدون بازبینی و تصفیه، آبش را نوشید؟
من به شما میگویم:
تقریباً هیچ!
به همین سادگی و به همین تلخی …
پس چرا در روز جهانی آب، همه ساکت هستیم؟ چرا نه در سایت وزارت نیرو، نه در سایت وزارت جهاد کشاورزی، نه در سایت سازمان حفاظت محیط زیست ، نه در سایت سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور، نه در سایت سازمان هواشناسی، نه در سایت کمیته ملی آبیاری و زهکشی و نه … خبری نیست که نیست؟ فقط در سایت وزارت نیرو، به پیام دبیرکل سازمان ملل به مناسبت این روز – آن هم آن زیرمیرا اشارکی شده است!
یادمان باشد، اگر اسپانیا توانست نیاز آبی مردم بارسلونا را در سال گذشته از طریق موناکو و با کشتی تأمین کند، ما نخواهیم توانست! زیرا درآمد سرانهی اسپانیا و موقعیت جغرافیایی آن کشور را نداریم.
ما دیگر پولی برای جبران ندانمکاریهای مدیریتی خود در حوزهی آب نداریم. باید هر چه سریعتر، راندمان آبیاری را در بخش کشاورزی به بالای 70 درصد برسانیم، باید از گسترش و افتتاح صنایع پرمصرف آبی ممانعت کنیم؛ باید شبکههای فرسودهی لولهکشی شهری خود را ترمیم سازیم و باید به جای انباشت آب در مخزنهای روزمینی (دریاچه سدها)، آن هم در کشوری که میانگین تبخیر سالانهی آن به 2 متر میرسد، آب را در مخازن زیرزمینی انباشته کنیم؛ مخازنی که در سطح 43 میلیون هکتار از وسعت ایران، شناسایی شده و میتوانند 10 برابر مجموع آبی را که قرار است در ناوگان بزرگ سدهای مخزنی انبار کنیم و به هدر دهیم، در آنجا ذخیرهسازی کرده و به مصرف درست برسانیم، آن هم با اعمال کمترین فشار ممکن به زیستبوم.
باشد که در نوزدهمین سالگرد روز جهانی آب – در 2 فروردین 1390 – بتوانیم حرفهای شیرینتری در بارهی اندوختهگاههای آب شیرین وطن بزنیم و دیگر از کابوس جنگ آب و آلودگی جانفرسایش و نشستهای دهشتناکش بیم به دل راه ندهیم!
در همین باره یک گزارش زنهار دهنده را در ایرن بخوانید.
گذشت آن زمانی که “دست درویشی شاید نان خشکیده فروبرده در آب”…
این روزها مردمان سر رود! آب را نمی فهمند…
:(
چه جالب! تشابه اسمی شما و لغت به کار برده در شعر اتفاقی بود:)
و شوربختانه این روزها نه تنها مردمان سر رود که مردمان میان رودان و پایاب نشینان هم آب را نمی فهمند!
می دانی چرا محبوبه؟
برای این که مردمان امروز وقت ندارند تا برای فهمیدن درنگ کنند … حتا وقت ندارند که خودشان را بفهمند و درک کنند که آنقدر عزیز هستند که نباید در حق عزیزترین های طبیعت جفا پیشه کنند …
در ضمن از آن اتفاق خرسندم … زیرا من هم اتفاقی درویش شدم! ماجرایش را پیش ترها در دل نوشته هایم نوشته ام.
خوش ترین نوروز ارزانی تان باد …
درود …
راست می گویی محبوبه جان ،
این روزها مردم یادشان رفته که :
“آب را گل نكنيم:
روي زيبا دو برابر شده است ”
این روزها خیلی چیزها یادمان رفته … افسوس …
پاسخ:
دلخوشی ها اما کم نیست! مثلن وجود یک سروی که یادش هست که مردم خیلی چیزها را یادشان رفته …
این خودش می تواند امیدوار کننده باشد.
محمد عزیز
مطلب زیبا و تکان دهنده ای نوشته ای. به این مطلب خواندنی این را اضافه کنم که ایران تنها کشور دنیا محسوب میشود که در آن از رودخانه ها رسما به عنوان سیستم اگو و دفع فاضلاب خدادادی! استفاده می شود. ببینید وضعیت کارون را در اهواز و همه رودخانه هایی را که از شهرهای شمال میگذرند.
دقیقن درسته ناصر جان … هنوز حرفهای جمشیدی – فرماندار سواد کوه در گوشم هست که می گفت: مردم این شهر به مدت 33 سال زباله ها و پساب خود را مستقیمن وارد رودخانه اصلی شهر می کردند تا به دریا بریزد!
وای برما …
در کشور مصر تقریبا تمامی جمعیت در حاشیه نیل و دلتا متمرکز شده اند .با توجه به جمعیت زیاد و تراکم زمین های کشاورزی که تقریبا تنها در دو سوی نیل هستند وضعیت آلودگی نیل چگونه است؟
باید توجه داشت که نیل از قاهره نیز می گذرد
دجله و فرات میانرودان چطور؟
گوش شیطان کر کسی این اطراف نامحرم نباشد ولی در آئین ایرانیان باستان آلودن آب به هر شکل از لحاظ آئینی حرام بود
وضعیت آلودگی و به خصوص تخریب و عقب نشینی ساحل و تغییر مسیر نیل که در حد فاجعه است و حتا بسیاری از کارشناسان پیشنهاد تخریب سد آسوان را مطرح کرده اند. در مورد عراق که کار از این حرفها گذشته است!
در آیین ایرانیان باستان، طبیعت واقعن حرمت داشت.
اصلن مگر مردمانی که پیرو “گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک” بودند، می تونستند به طبیعت آسیب رسانند؟
انچه البته به جایی نرسد فریاد است. چون اقایان نه میخواند ببینند و نه میخواهند بشنوند. انها تنها میخواهند بمانند.
———-
راستی من متولد ابان روز از ابان ماه هستم (روز بزرگداشت الهه ابهای روان در ایران باستان)
درود بر فرزند آبهای روان … سالی پر آب و با برکت برایت آرزو دارم عباس عزیز …
چی بگم…
چیزی نمی تونی بگی! می دونم!!
من از وقتی وارد موضوع محیط زیست شدم، به جای اینکه از طبیعت، و این سوژه، سرزندگی بگیرم، دارم روز به روز به حال افسردگی می افتم! واقعا به کجا داریم میرویم؟!