سیاه‌ ترین کاخ سفید دنیا!

    هر روز که می‌گذرد، بیشتر مطمئن می‌شوم که یکی از طبیعت‌ستیزترین و جنگ‌محورترین کشورهای دنیا در طول یک قرن اخیر، بی‌شک ایالات متحده آمریکا بوده است؛ همان کشوری که شاید بیشتر از هر کشور دیگری در دنیا و به مدد غول رسانه‌ای پرقدرت و فراگیری که به خدمت گرفته است، ادعای پاسداری از ملاحظات محیط‌زیستی، صلح طلبی و دموکراسی‌خواهی‌اش گوش فلک را کر کرده است.
اما به راستی کدام کشور دیگری را در جهان سراغ دارید که در کسری از ثانیه صدها هزار غیرنظامی را در هیروشیما و ناکازاکی به خاک و خون کشد و تمامی اندوخته‌های آبی/خاکی و ژنتیکی این سرزمین را تا مدت‌ها از حیز انتفاع ساقط سازد؟ و چه دولت خون‌آشام دیگری را می‌توانید نام ببرید که به مدت یک دهه (بین سال‌های 1961 الی 1971) با فروریختن مهلک‌ترین سم‌های افیونی، میلیون‌ها زیستمند؛ اعم از انسان، گیاه و جانور را در رویشگاه‌های جنگلی متراکم و بسیار حاصلخیز سه کشور لائوس، کامبوج و ویتنام نابود کند؟ چرا کسی رهبران ساکن در این سیاه‌ترین کاخ سفید دنیا را در صدر کشورهای حامی بیوتروریست در جهان به محاکمه نکشید و چرا سازمان ملل متحد، مهر سکوت بر لب زد؟
امروز – 23 مرداد 1391 – و مطابق معمول دوشنبه‌ها تلاش کرده‌ام تا در ستون نگاه سبز روزنامه شرق، به این پرسش تلخ، پاسخی روشن دهم:

حقیقت سیاهی که عامل نارنجی فریاد می‌زند!

    بی‌شک یکی از مهیب‌ترین و احمقانه‌ترین جنگ‌هایی که بشریت در طول نیم قرن اخیر تجربه کرده است، جنگ ویتنام بود که سبب مرگ میلیون‌ها انسان، نابودی صدها هزار هکتار از مرغوب‌ترین اراضی کشاورزی، رویشگاه‌های جنگلی، محدوده‌های تالابی و تاراج بی‌برگشت برخی از مهم‌ترین گونه‌های گیاهی و جانوری در آسیای جنوب شرقی، به ویژه کشورهای ویتنام، لائوس و کامبوج شد.
از پایان این جنگ، حدود 40 سال می‌گذرد؛ اما اینک آشکار شده است که آثار یکی از مهم‌ترین جنایت‌های رخ داده در آن – موسوم به عامل نارنجی  یا Agent Orange – هنوز باقی مانده، آنگونه که دولت ایالات متحده آمریکا، برای نخستین بار پذیرفته است  تا هزینه مهار و جبران این بحران را در محدوده‌ی کوچکی از منطقه بپردازد. امّا به راستی مگر می‌شود یک نسخه‌ی ‌خطی از یک کتاب یگانه را که در آتش جهالت و آزمندی ما سوخته است، دوباره احیاء کرد؟ مگر می‌شود آن 400 هزار قربانی این جنایت را زنده کرد یا  آن 500 هزار نفری که برای همیشه معلول شدند را سالم ساخت یا آلام و درد نزدیک به دومیلیون انسان دیگری که همچنان از عقوبت‌های آن فرمان مرگ‌بار رنج می‌کشند را کاهش داد؟ و مگر می‌شود تاراج گسترده‌ی ژنتیکی، تخریب هزاران هکتار جنگل و نابودی بخش قابل توجهی از تنوع زیستی این منطقه را درمان کرد؟ مگر نمی‌بینیم که هنوز آثار ماده سمی و بسیار خطرناک دیوکسین در شیر مادران ویتنامی، در خون سربازان آن زمان آمریکایی و در منابع آب و خاک منطقه وجود دارد؟

    تأسف‌برانگیزتر و حیرت‌بارتر آن که فرمان این قتل عام گسترده در زمان برخی از رؤسای جمهوری آمریکا صادر شد که از قضا به محبوبیت و شهرت بیشتر خویش در تاریخ آمریکا فخر می‌فروشند؛ رهبرانی چون آیزنهاور و جان اف کندی که شوربختانه، نام برخی از خیابان‌های اصلی پایتخت هم تا پیش از پیروزی انقلاب به نام ننگین‌شان سند خورده بود!
درصورتی که آنها بی شک در شمار بزرگ‌ترین جنایتکارهای جنگی و عاملان نسل‌کشی بشری هستند؛ ددمنشانی که  دستور دادند تا متجاوز از 75 میلیون و هفتصد هزار لیتر علف‌کش شیمیایی و برگ‌زدا بر روی جنگل‌های ویتنام، شرق لائوس و بخش‌هایی از کامبوج فروریخته شود و این عمل جنایتکارانه را در بین سال‌های 1961 الی 1971 میلادی ادامه دادند. آیا به راستی بین آنها با خون‌ریزانی چون صدام حسین یا پل پت یا قصاب بالکان – راتکو ملادیچ –  فرق چندانی وجود دارد؟

    آری هموطن عزیز من!
حقیقت تلخ و سیاهی که این رخداد ننگین موسوم به عامل نارنجی فریاد می‌زند، آن است که تنها آن بخش از حقیقت را باید بدانیم، تنها آن تکه‌ای از ددمنشی‌ها را باید به خاطر بسپاریم و تنها آن جنایت‌هایی را باید به عنوان جنایت محیط زیستی یاد کنیم که گرانیگاه صاحبان قدرت را در جهان امروز نلرزاند و متأسفانه آن چیزی که به عنوان جریان آزاد اطلاع‌رسانی از آن یاد می‌شود، با واقعیتی که باید وجود داشته باشد، فرسنگ‌ها فاصله دارد. به نظرم، نمایندگان رسمی ایران، زمانی که در مجامع بین‌المللی مرتبط با محیط زیست شرکت می‌کنند، باید همواره به یاد جهانیان بیاندازند: آنهایی که بیشتر لاف زده و دم از محیط زیست در جهان امروز می‌زنند، خود کارنامه‌ای سخت ننگین و طبیعت‌ستیزانه دارند.

منابعی برای مطالعه بیشتر: (توضیح آن که برخی از لینک‌های معرفی شده، حاوی تصاویری بسیار دلخراش است)

http://www.commondreams.org/headlines06/0401-07.htm

http://www.dominionpaper.ca/images/1307
http://de.wikipedia.org/wiki/Agent_Orange

http://oraclesyndicate.twoday.net/stories/compensate-victims-of-us-chemical-warfare-in-vietnam/

http://www.hynekglos.cz/fotogalerie_en.asp?pg=13

http://warlegacies.org/FilmsBooks.htm

http://www.spiegel.de/politik/ausland/agent-orange-opfer-in-vietnam-frau-truongs-endloser-krieg-a-674630.html

http://www.documentingreality.com/forum/f10/agent-orange-26035/

http://en.wikipedia.org/wiki/File:Agent-orange-dead-deformed-babies.jpg

http://knowngallery.com/blog/post/the-effects-of-agent-orange-in-vietnam-kc-ortiz/

http://www.drs.ch/www/de/drs/nachrichten/international/198488.uno-saeubert-vietnams-agent-orange-gebiete.html

http://www.agentorangejustice.org.au/dreams.html

http://www.sodi.de/kampagnen_bildung/

aktionen/unterstuetzung_fuer_agent_orange_opfer_berlin_august_2009/

7 فکر می‌کنند “سیاه‌ ترین کاخ سفید دنیا!

  1. فاطمه

    با سلام
    جنایات مربوط به سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی در سطح وسیعی از روزنامه هاافشا شدهاند. اما روزنامه نگاران عزیز نمی خواهند این حقیقت تلخ را قبول کنند که برای بسیاری از مردم دنیا از جمله آمریکا قیمت بنزین و گوشت و سیب زمینی صدها بار بیش از جان آدمها ارزش دارد.ضمنا حقایقی که در مورد آزمایشات اینچنینی وجود دارد متفاوت از مهملاتیست که در وبلاگ سپیده دم آورده شده.لینک دادن به چنین مطالب سخیفی که هیچ منبعی هم برای آنها ذکر نشده، از ارزش وبلاگتان می کاهد.استفاده از سلاحهای میکروبی و شیمیایی هرگز بطور علنی بر فراز شهرهای آمریکا صورت نمی گیرد که جلب توجه کند.زندانها، بیمارستانهای ارتش و بدبختهای جهان سومی به اندازۀ کافی موش آزمایشگاهی برای پنتاگون دارند که نیاز به چنین ریسکی نباشد.استفاده از بازماندگان نازی و ژاپنی هم خبر جدیدی نیست و دستمایۀفیلم “دکتر استرنج لاو” بوده است. به هر حال در مورد مطالبی که نوشتید، منابع معتبرتر و آبرومندتری وجود دارد که نیازی به آوردن توهمات جنون آمیز امثال نویسندۀ آن وبلاگ کذایی نباشد.اما مسألۀ اصلی این نیست که مردم اطلاع ندارند.موضوع این است که کسی اهمیت نمی دهد.

  2. محمد درویش نویسنده

    درود بر شما و ممنون از دقت نظرتان.
    به نظرم در مورد عامل نارنجی و جنایت‌های مرتبط با آن، انقدر سند و شاهد و اعتراف وجود دارد که به هیچ عنوان نمی شود آن را رد یا انکار کرد. حتا خود دولت آمریکا نیز اینک پذیرفته که در این ماجرا مقصر بوده و به همین دلیل درصدد مهار بحران برآمده است. پرسش من اما این است که چرا چنین جنایت هایی را در ردیف جنایت های جنگی و نسل کشی قلمداد نمی کنند و فرماندهان چنین جنگ خون ریزی را در دادگاه لاهه به محاکمه نمی کشند؟ آیا جز این است که “حق” همیشه در نزدیک ترین فاصله به “قدرت” قرار دارد و نه حقیقت؟
    سرفراز باشید.

  3. شقايق

    اين پست و لينك هايش ، يكي دوساعت است مشغولم كرده …

    نفس بُر شده ام!

  4. RS232

    درود بر مهندس درویش عزیز.
    جنایت هایی که در جهت منافع غرب است همگی به خاطر تحقق دموکراسی! جلوگیری از بحران! نجات بشریت! و غیره است و فقط در جایی که با منافع و قدرت آنها در تضاد باشد تروریسم و شرارت و نسل کشی است.
    نسل کشی یهودیان را چنان بزرگ کرده اند که بتوانند توسط آن اردوگاه بزرگ اسراییل را برای یهودیان بسازند و آنها را با کلک و وعده های پوشالی از خانه و زندگی خودشان به آنجا بکشانند تا نه تنها فلسطینی ها را بدبخت کنند بلکه با ایجاد جنگ و ناآرامی کاری کنند تا سرانجام یک دیوانه ای پیدا شود و یک بمب بر سر همه آنها بریزد و برای همیشه از شر یهودیان دنیا خلاص شوند. همان کاری را که هیتلر می خواست انجام دهد و عمر و قدرتش به آن کفاف نداد صهیونیست ها به خوبی آن را برای غرب انجام دادند.
    ولی جنایت ها و نسل کشی های دیگری که صدها برابر بدتر بود اصلا مطرح نمی شوند و یا طوری از آن یاد می کنند که انگار چهار تا پشه کشته شده است.

  5. عباس محمدی

    تکان دهنده است… اما آنان قدرت دارند و از پیوستن به کنوانسیون هایی مانند کنوانسیون جنایات جنگی هم سر باز می زنند!

  6. محمد درویش

    درود بر آرش و عباس عزیز …
    مانند همیشه از خواندن دیدگاه های مستقل و متفاوتت لذت بردم آرش جان؛ به ویژه که تو اینک در قلب آمریکا زندگی می کنی و آنها را اینگونه شفاف به ترسیم کشیده ای …
    .
    یک مورد از قلدری آمریکا همین که اجازه می دهد به اسراییل که ده ها کلاهک هسته ای داشته باشد و بازرسان آزانس هم نتوانند از آن بازدید کنند، اما بقیه اجازه ندارند! چرا؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.