اوایل ماه جاری خبر رسید که خوان کارلوس، پادشاه اسپانیا از ریاست افتخاری صندوق جهانی حیات وحش برکنار شد ؛ رخدادی که مشابهی آن را تاکنون کمتر شنیده یا خوانده بودیم. زیرا معمولاً امتیاز ریاست افتخاری در سازمانهای غیردولتی به آن گروه از شخصیتهای شناخته شده، پرنفوذ و خوشنام داده میشود تا بدین ترتیب، از مزایای این ریاست سمبلیک، نهاد غیردولتی مورد نظر بهرهمند شود. افزون بر آن، اسپانیا یکی از اصلیترین حامیان مالی این صندوق هم بوده است و بنابراین، عزل پادشاه، از دو منظر شگفتآور مینمود.
با این وجود و به رغم عذرخواهی رسمی شخص خوان کارلوس، وی از مقامش عزل شد؛ اتفاقی که کمتر در مورد هیچ پادشاه دیگری در جهان افتاده است!
اما به راستی، جرم پادشاه چه بود که بیش از 94 درصد از اعضاء، خواستار برکناری وی شدند؟
پاسخ به این پرسش، به ویژه زمانی اهمیت بیشتری مییابد که بدانیم، پیکر پاک یکصد و سیزدهمین محیط بان وطن، شهید عبدالله یاری، همین سه شنبه گذشته (هفدهم مرداد ماه 1391) در زادگاهش – ملایر – به خاک سپرده شد . آری، درست خواندهاید؛ در طول سه دههی گذشته، 113 نفر از محافظان طبیعت ایران به جرم پاسداری از محیط زیست، به قتل رسیدهاند که اگر به این تعداد، شمار جنگلبانهای شهید را هم اضافه کنیم، این رقم به مراتب هولناکتر و غمانگیزتر میشود.
به راستی چگونه است که در آن سوی دنیا، وقتی که خبر سفر پادشاه اسپانیا به کشور بوتسوانا برای شکار فیل به بیرون درز میکند، آنچنان جوی بوجود میآید که پادشاه را مجبور به عذرخواهی میکند و به این هم بسنده نکرده و سرانجام از سمتش برکنار میشود؛ اما در اینجا، هنوز اسعد تقیزاده باید 4 سال در زندان بماند و منتظر اجرای حکم اعدامش باشد، چون چشم بر روی تخلف آشکار در منطقه تحت امرش نبست و یا باید مثل شاهکوهمحلی و پرهام و یاری، مردانه در برابر شکارچیان متخلف در برابر گلوله بایستد تا ثابت کند که هست و باید دیده شود!
اگر ما نام خود را اشرف مخلوقات نهادهایم؛ اگر ادعای هوشمندی داریم و اگر قیم همهی موجودات زنده در روی کره زمین هستیم که هستیم؛ این رسم جوانمردی نیست که چون زور و هوش و قدرت بیشتری داریم، دیگر حیوانات عالم را برای سرگرمی و رفاه بیشتر خود ذبح کنیم. یادم هست که دکتر فاضل، زمانی که به معاونت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست منصوب شدند، در برابر همه در دانشکده محیط زیست دانشگاه تهران قول دادند که در زمان ایشان، نهتنها به هیچ وجه مجوز شکاری صادر نخواهد شد، بلکه خواهند کوشید تا این تخاصم تاریخی بین محیط بان و متجاوزین به مناطق حفاظت شده هم به کمینه برسد.
به نظرم، یکی از مؤثرترین کارها این است که با ظرفیتسازی درست نشان دهیم: کسی که به هر بهانهای اسلحه بدست میگیرد تا جان یک جاندار را بگیرد، او مهمترین اصل اخلاقی انسانبودن را خدشه دار کرده است. تعارف را کنار بگذاریم دوستان، بین شکارچی و شکارکش فرقی وجود ندارد و ما قاتل خوب و بد نداریم. اینک وظیفه تاریخی ماست تا کودکانی را پرورش دهیم و جامعهای را بسازیم که اطلاق صفت شکارچی به یک انسان، برابر با پستترین دشنام آفرینش باشد.
دقیقن همینطوره محمد عزیز؛ آنچه در کشور خدشه دار شده است بی شک “اخلاق” است
درود بر هومان عزیز و مهربان …
به امید دست بالا قرار گرفتن آموزه های اخلاقی.
درود بر شما و دشنام پست آفرینش نثار شکار کش ها و شکارچی ها …
آمین و سپاس …
خبر بسیار تاسف باری بود که طی دو سه روز گذشته فضای رسانه ای کشور ما را پر نمود . متاسفانه مسئولین نیز در مقابل این فجایع بسیار ساکت و بی تفاوت هستند و این متجاوزین به حریم محیط زیست را گستاخ تر از پیش نموده است .
آنقدر گستاخ کرده است جناب پولادی عزیز که رسمن می گویند: خواهان ریختن خون محیط بان مظلوم دنا هستند …
وای بر ما …
محمد عزیز، دردهایی که گفتی زمانی دراز بزای درمان نیاز دارند. به امید آن روز.
اما در مورد اشرف مخلوقات و قیومی داشتن انسان با شما موافق نیستم. اتفاقا این اندیشه را شدیدا ضد اخلاق محیط زیست میدانم. چرا که باور آن به انسان ها آزادی عملی غیر قابل کنترل داده
به امید روزی که انسان با طبیعت آشتی کند و تا این پایه ادای پدرسالاری برای سایر موجودات زنده رادرنیاورد. احساس مسولیت بله. اشرف مخلوقات..نه!
لطفا از این فضای ضدشکار استفاده کنید. هرکه قلمی یا قدمی برداره اجرش را در دنیا و آخرت خواهد دید. فشار رسانه ای کمک خوبی است. فرصتها رو دستکم نگیرید. تب المپیک داره فروکش میکنه. قبل از اینکه تب اجلاس غیرمتعهدها بگیره یک فضای خبری کارسازه.
مطالبه از مجلس برای اصلاح قوانین و تشدید مجازات متخلفین. مطالبه از سازمان برای آتش بس (15 سال خشکسالی + فشار توسعه + از هم گسیختگی زیستگاهها + بیش از یک میلیون اسلحه باپروانه و چندبرابر غیرمجاز + ….). مطالبه از قوه قضاییه برای مجازات سریع و قاطع متخلفان و………
انسان، هوشمندترین موجود زنده کره زمین است حسین جان و این هوشمندی می تواند با بهره از خرد و دوری از آزمندی به بقای با کیفیت تر زمین و همه زیستمندان آن منجر شود.
درود بر شما، و جناب کریمی عزیز.
با سلام
فاجعه ای بس ناگوار بوده، هست و خواهد بود. این قبیل فاجعه های انسانی در کشورمان سردراز دارد.
جناب آقای مهندس درویش لطفا کشور ما را از نظر احترام و رفتار با طبیعت و محیط زیست با کشورهای اروپایی اصلا مقایسه نفرمایید چون این قیاس از نظر بنده قیاس مع الفارق است. ما سالهای نوری با اروپا در این زمینه فاصله داریم.
بدرود
یادتان هست استاد عزیز
هنوز چندماهی نمیگذرد. با هم در مورد شکارچی تلفنی هم صحبت بودیم زمانی که آقای اینانلو در برنامه خانه ملت در صدا و سیما بود.
آن روز گفتم وقتی حامی محیط بان شد شکارچی دیگر فاتحه محیط بانان را بخوانید.
حال داریم فاتحه میخوانیم
درود بر رایان و محمد سوزنچی عزیز …
شوربختانه در چنین فضایی صاحب نفوذان سلاح فروش از زمین و هوا دارند بر سازمان محیط زیست فشار می آورند و نمایشگاه شکار هم به زودی برگزار میشه. با وقاحت هرچه تمام قاچاقچیان اسلحه خواهند فروخت و سهمیه 50 فشنگ را به 150 در سال افزایش می دهند.
وای بر ما …
سلام
اميد وارم محيط بان زنداني هر چه سريعتر آزاد شوند
تاسفبار است
ممنون از تلاش و تلنگرتان
سلام:
بایدمسئولین خصوصادستگاه قضایی باشکارکش هاوکسانی که بخودشون اجازه میدن مقابل پاسداران محیط ریست ایستادگی کنند اشدمجازات تعیین شده درقانون رااعمال کنند.
بایدقوانین سختگیرانه تری تدوین شود.
اکثرمتخلفین بنوعی احساس پشتگرمی دارندبه پول یارابطه.
نقطه نظراتی دراتیه براتون خواهم نوشت”تصادفی اینجاامدم”ممنون اررحماتتون برای حفظ انچه مانده است.
امید جان:
به نظر تو مگر فرقی بین شکارکش و شکارچی هم وجود دارد؟!
درود
آقا دلم برایت تنگ شده… کجایی؟!
درست گفته ای؛ چهار تا و نصفی حیوان در این مملکت باقی مانده، آن وقت عده ای دم از “شکار اصولی” می زنند!
درود بر عباس محمدی عزیز …
ناسلامتی انگار ما با هم هم محلی هم هستیم ها … خب دو تا کوچه بیا پایین تر رفیق!
درود و مشتاق دیدار …
سلام محمدجان:
حق باشماست منم چونکه اصلاتقاوتی قائل نیستم,هر2گروه راشکارکش قلمدادکردم.والابایددرکنارشکارکش ,شکارچی هم میاوردم.
برای حفظ انچه مانده,بایدبرنامه ریزی که قابلیت اجرا داشته باشدتدوین شودوهمه لشکری وکشوری وقضایی ومجلسی ومردمی روحانی وحتی شکارچی وشکارکش وفشنگ فروش وتفنگ فروش وخصوصا عشایر…..درگیراین ماجراشوند .
فکرمیکنید چندنفراین وبلاگ هارامیخوانند,تعذادنظرات که امارخوبی نیست.
این حرکت خداپسندانه راکه شروع کرده اید نیازمند یک محوریت قوی وفعالی میباشد که یتواند بااین موج ویرانگرمقابله وان رانابودکند.
محمد جان ,اطلاع رسانی شماقابل ستایش است لکن بایددرنقطه ای سربعتربه نتیجه برسد,زمان داره از دست میره….باتشکر
امید عزیز …
خوشحالم که در پیشگاه تو، فرقی بین شکارچی و شکارکش وجود ندارد.
یک زمانی که چندان دور نیست، فعالان محیط زیست در اعتراض به برپایی یک سیرک، یا احداث یک بزرگراه از قلب پارک جنگلی لویزان، یا مردن فلامینگوهای بختگان و یا سد سیوند، دست به راهپیمایی و گردهمایی و اعتراض می زدند … اینک اما دریاچه ارومیه از دست می رود؛ شمار شهدای محیط زیست و منابع طبیعی به حدود 130 می رسد؛ یک محیط بان چهار سال در زندان می ماند تا از خانواده مقتولی که بدون اجازه وارد منطقه حفاظت شده شده، طلب بخشش کند، کارون در بدترین وضعیت خود قرار می گیرد، پریشان کاملاً خشک می شود، از گاوخونی اثری نمی ماند و شکارچی ها می خواهند سهمیه فشنگ تفنگ های خود را سه برابر کنند و …
اما از هیچکسی صدایی درنمی آید و انگار گرد مرگ پاشیده اند روی همین تشکل های مردم نهاد محیط زیستی …
می دانی چرا؟
زیرا به هزاران دلیل و بهانه اجازه رشد به این حرکت ها داده نشد و حالا که به آنها نیاز است؛ کسی نمانده …
کسی نمانده تا به دادخواهی از آنچه که هنوز در طبیعت وطن باقیمانده، واکنشی سزاوارانه نشان دهد …
آری دوست من؛ از ماست که برماست …
سلام:
دروبلاگ” گروه کوهنوردی زربین شهرستان رامیان”مطلبی همراه باعکس درموردقطع درختان جنگلی وتخریب جنگل خواندم.”ببینید”شایدشمابتونیدکاری بکنید” انشاالله”””