یکی از کلاسهایی که خیلی دوستش دارم، کلاس رباتیک است. در این کلاس یاد میگیریم که هر چیز به ظاهر بیمصرفی ممکنه یه روزی به درد بخوره. همچنین متوجه میشیم که اگه در هر کاری صبر و دقت داشته باشیم، میتونیم موفق باشیم.
به همین خاطر است که من تونستم یک ماشین بسازم با کنترل از راه دور.
البته چند تا از دوستان دیگرم در کلاس هم تونستند یه همچین کاری بکنند که من از طرف خودم و فرخ ایزدی و امیر طاها و هیراد جوادی و پوریا اکابری از معلم عزیزمون تشکر میکنم.
این هم تصویر دوستانم در کلاس به روایت اروند البته!
سلام
آدرس یک کلاس نقاشی خوب در کرج را می خواهم
جواب لطفا
شرمنده لیلا خانوم. من دیگه کرج نیستم. اما یه آموزشگاهی بود در جهان شهر که می رفتم. اسمش را هم فراموش کردم!
سلام بر اروند جان عزیز.اروند ماشین جالبی هست.امید وارم وسایل های دیگه یی بسازی…
نوشته های عمو محسن شما فوق العاده است.بهشون سلام برسونین.
به علي: عروسي خوش گذشت رفيق قديمي؟
به شقايق: چشم!
اروند کجایی بابا
درویش خانو فرستادی میانه؟
آشپزی :: گوناگون :: بيف استروگانف
مواد لازم :
گوشت مغزران گوساله يا راسته پاک کرده :: يک کيلو
روغن يا کره :: صد گرم
پياز متوسط :: 3 تا 4 عدد
آرد :: يک قاشق سوپخوري
خامه :: 150 گرم
سيب زميني پشندي :: يک کيلو و نيم
نمک و فلفل :: به مقدار کافي
سس سفيد :: نيم پيمانه
طرز تهيه :
پياز را خلال و در روغن سرخ مي کنيم تا طلائي شود . گوشت را ورقه ورقه و بعد خلال مي کنيم و مي شوئيم و داخل پياز مي ريزيم د حرارت را ملايم مي کنيم و در ظرف را مي گذاريم تا آب گوشت کاملا کشيده شود . سپس دو ليوان آب در ظرف ريخته و مي گذاريم گوشت بپزد و آب گوشت تمام شود . بعد آرد را داخل گوشت مي ريزيم و کمي نمک و فلفل مي زنيم و بهم مي زنيم بعد نصف ليوان آب اضافه مي کنيم و مي گذاريم دو سه جوش بزند تا سس آن غليظ شود . سيب زميني ها را به نازکي يک چوب کبريت خلال کرده و در روغن فراوان سرخ مي کنيم . گوشت را در ديس مي ريزيم . خامه و سس سفيد را روي گوشت مي دهيم . سيب زميني آماده شده را اطراف گوشت مي ريزيم .
اروند شاتو بریان و بیف استروگانف با غذاهای رشتی برای درویش خان درست کن
بخدا این مرد یک فرشته است
من اگه یک روز پولدار بشم درویش خان را می دزدم و می برم کاستاریکا
زندگی | 30.10.2009
از شاخدارپلو تا شاتوبریان
Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:
“طباخی نشاط” از نخستین کتابهای راهنمای آشپزی در ایران است، اما آشپزی مدرن، دقیق و عملی، با کتاب “هنر آشپزی” رزا منتظمی وارد فرهنگ جامعه شد. چاپ اول این کتاب شامل ۶۰۰ دستور غذای ایرانی و فرنگی، دسر، مربا و ترشی بود.
کتاب”طباخی نشاط”، نوشتهی ژوزفین ریشارد (نشاط الدوله) است. او که همسر فرانسوی یک صاحبمنصب عهد قاجار بوده، پس از سالها زندگی در ایران، تصمیم به نوشتن کتاب آشپزی میگیرد. اولین چاپ این کتاب که شامل طرز تهیهی غذاها، شیرینیها و ترشیهای ایرانی میشده، به دهه نخست سده جاری باز می گردد. این کتاب ۴۷ بار تجدید چاپ شده و آخرین مجلد آن بهتاریخ ۱۳۵۱، مهر کتابخانه مظفری و بهای ۳۰ تومان را دارد.
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: بخشی از این کتاب شامل آداب میهمانداری، تزیین میز و سفره و استفاده از ظروف مناسب است. یکی از رهنمودها برای پذیرایی شایسته، وجود یک پیشخدمت برای هر شش میهمان است. نام یکی از خوراکهای این کتاب، شاخدارپلو است: «مرغ درسته و سرخکرده را به پشت در دیس قرار داده و روی مرغ را با پلوی زعفرانی میپوشانیم. قاب پلو را که دو پای مرغ از آن بالا زده، روغن میدهیم و بر سر سفره میبریم».
پخت ماهی در کوزه
یک خانم خانهدار با اشاره به اینکه هنوز برای تهیه برشتوک و حلوا از کتاب “طباخی نشاط” استفاده میکند، میگوید: «غذاهای خانم نشاط، همین غذاهای امروزی هستند و تفاوتها در وسایل هستند. مثلا برای پختن ماهی بخارپز توصیه شده که کوزهای را از وسط نصف کنید، ماهی را درون آن بگذارید و بعد دوباره دولبه کوزه را ببندید در اجاق بگذارید.»
هنر چگونه پختن
کتاب هنر آشپزی که در سال ۱۳۴۷ منتشر شد، نتیجه ۲۳ سال تجربهی خانم منتظمی در تدرس آشپزی و منطبق با زندگی امروزی بود. این کتاب که مزین به تصاویری از اردوورها، غذاها و دسرها بود، به سرعت به چاپهای بعدی رسید. نخستین چاپ آن شامل ۶۰۰ نوع خوراکی ایرانی و فرنگی بود که در آخرین چاپ به ۹۵۰ غذا رسید. راز استقبال مردم از این کتاب را شاید بتوان در دستورهای دقیق وعملی آن جست. رزا منتظمی در مقدمهی کتاب تاکید کرده که دستور هر غذا را بر اساس بارها تجربه و امتحان نوشته است.
خانم منتظمیBildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: خانم منتظمییکی از دوستداران خانم منتظمی میگوید: «من در خانه پدرم، تنها املت درست میکردم اما کتاب هنر آشپزی باعث شد که دستپخت من پس از ازدواج، در تمام فامیل معروف شود. همسرم خیلی افتخارمیکرد که من در میهمانیها گراتن و سوفله و شاتوبریان روی میز میچینم. درحالیکه من همه این غذاها را از خانم منتظمی و تنها از روی کتاب یاد گرفته بودم.»
هنر چگونه خوردن
شهروند دیگری میگوید: «خانم منتظمی درکتاباش علاوه بر دستور غذا، جزییات پذیرایی را هم یاد داد و این بسیار با ارزش است. مثلا میدانید که “افترنون تی” یا “چای بعد از ظهر” مال انگلیسیهاست اما خانم منتظمی این رسم و نمونههای دیگر را با ظرافت، ایرانیزه کرد و به آن نام عصرانه داد. در کتاباش بارها نوشته که چقدر چیدن میز اهمیت دارد ومثلا میتوان یک بیسکوییت و چای ساده را خیلی دلپسند روی میز گذاشت.»
بدیل شراب و ژامبون
کتاب “هنر آشپزی” نیز از گزند انقلاب اسلامی در امان نماند. در چاپهای نخستین آن، بسیاری پیشغذاها، سسها یا دسرها با ژامبون، شراب سفید، کنیاک یا رام درست میشدند. Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: این مواد، در چاپهای پس ازانقلاب، جای خود را به کالباس اسلامی، سرکه یا بهارنارنج دادند. برخی نمونهها که جایگزین اسلامی نداشتند، از فهرست غذاها حذف شدند.
جایگاه رزا منتظمی
رزا منتظمی نامی آشنا برای قشر شهری و متوسط الحال ایرانی است. یک کدبانوی تهرانی میگوید: «کتاب خانم منتظمی مثل قرآن و حافظ در خانهی بسیاری مردم هست تازه قرآن و حافظ را بسیاری تنها سر سفره هفت سین یا سفره عقد و اینها میآورند اما کتاب خانم منتظمی را همه کدبانوها یا مردان علاقمند به آشپزی، هفتهای یکبار هم شده ورق میزنند.»
دیگری میگوید: « اهمیت کتاب خانم منتظمی در این است که اولین مرجع مدرن و عملی است. هیچیک از کتابهایی که بعد نوشته شد، جای آن را نگرفت. کتاب آقای دریابندری، مربوط به نخبگان است و خودش هم این را میداند که اسم آن را گذاشته کتاب “مستطاب”. الان اگر خدای نکرده مثلا آقای دولتآبادی فوت کند، تنها خوانندگان آثار او ودوستاناش مطلع میشوند. اما خانم منتظمی را مردم ایران در یک شعاع خیلی وسیعتر میشناختند. علتش شاید این است که عارف و عامی همگی با شکم سروکار دارند. خانم منتظمی با انتشار این کتاب، فرهنگسازی هم کرد و آشپزی از روی نسخه و نوشته و معیار و اندازه را به خانههای ما آورد.
بجای درست کردن خودرو های آلوده و دودزا بیا و کاری بکن که هروقت درویش خان از کار بر می گردد نهار و شامش براه باشد
راستی این درویش خان چقدر پول توی جیبی می دهد؟
واقعا مرد نازنینی است
ماشالله حول ولا قوه …..
از کی تا حالا ماشدیم رفیقذ قدیمی. بله عروسی هم خوش گذشت ،بله
درود بر پریسای شناور در دریای خوشبختی و علی آقای گل.
ممنون که این جمله ی زیبا را فدا ی من می کنی…
درود بر علي آقاي گل. راستي! برف بازي خوش گذشت؟
مگه آن جا برف نیامده . ما که برف بازی نرفتیم ولی یکم توی خانه برف بازی کردم …
نه! هنوز برفی در تهران خیابان ها را سفید پوش نکرده رفیق!