خواب پلنگی!

عملیات بزغاله‌گیری امیدخان را که یادتان هست؟
این هم شیوه‌ی خوابیدن ایشان که بی‌شباهت به پلنگ نیست! هست؟
از قضا نام معبود وی هم شیرین است که نشان می‌دهد شکارچی قهاری است! نیست؟
حالا همه‌شون در کنار زریوار هستند، در نگین کردستان …
این را نوشتم که بدانند یادشون هستیم و سفر خوشی را برای عمو محسن و دیگر جهتی‌های عزیز آرزو داریم.
و البته مطمئن هستم که این‌بار دیگه تو گل هم گیر نمی‌کنند و فقط پا‌می‌کوبونند!

20 دیدگاه دربارهٔ «خواب پلنگی!»

  1. بانو آنيموس

    اين نوع خوابيدن براي مني كه “خواهرم وقتي كوچك بود” را هر جاي غير ممكني پيدا مي‌كرديم،‌ خيلي عجيب نيست.
    الناز متولد سال گربه‌ست و مرداد ماهي!
    يه بچه شير تمام عيار… باور كنيد گاهي صبح‌ها كه از خواب بيدار مي‌شه من بيشتر يه بچه شير خوابالوي آماده پنجول و خرناس كشيدن مي‌بينم تا خواهرم. (آخ اگه بدونيد چقدر اين شكلي دوسش دارم)

    اين بچه شير، وقتي شبيه بچه گربه بود، مدام گم مي‌شد و ما بايد معماي پيدا شدنش را خانوادگي حل مي‌كرديم، يه دفعه از ساعت 9 صبح مادرم دنبالش مي‌گشت، ديگه كلانتري و خونه‌ي همسايه‌ها و بيمارستان‌هاي نزديك و همه رو گشته بود و ساعت 12- 1 داشت از حال مي‌رفت و ما توي هال نشسته بوديم و داشتيم مرور مي‌كرديم كه بچه 4 ساله الان كجا ممكنه رفته باشه كه يهو از بالاي بوفه‌ي پذيرايي يه دست آويزون شد پايين!
    بگو آخه بچه! جا براي خوابيدن قحط بود كه اون بالا خوابيدي؟!!!
    اونم چهار ساعت؟
    حالا خوابيدن لاي رختخواباي كمد رختخواب‌ها كه درش هم قفل داشت و مادر بي‌خبر از همه جا قفلش كرده بود و گم شدن مجدد دختر مرداد و موندن توي پشت بام وقتي برادرم در رو بي‌خبر از همه جا بسته بود و غيره و ذلك بماند!!!

    😀

    1. وای چه هیجانی داره داشتن یه شیر کوچولوی نازنازی به عنوان خواهر در منزل!
      خوب شد که تو خردادماهی هستی، وگرنه عمرن از پس چنین خواهر بازیگوشی برنمی آمدی! طفلکی شوهر آینده اش!! باید خییییلی مرد باشد که بتونه این خانوم شیر را راضی نگه داره! نه؟

    1. آره … می فهمم … یه جور سرخوشی و بی خیالی … یه جور دهن کجی به همه ی بایدهای زندگی توش نهفته است …
      فقط یادت باشه که اگه یه روز خواستی اونجوری بخوابی، عکس فراموش نشود!
      درود …

  2. چه کوله این آقا امید شما استاد جان

    از شیرین داشتنش معلوووووووووومه که شکارچی خوبیه
    😀

    پاسخ:

    آره … تو هوا مي زنه!!

  3. جان آرش مهندس جان
    اگه عکس خانوم مهندس در این پوزیشن رو دیدین به منم نشون بدین!!!!@ 😀

    پاسخ:

    اين از همون شيطوني ها بود كه بهتره شيرين ديده نگيره! نه؟

  4. مهندس جان @این رفیق شما امروز کلا تو ترییپ کم حرفیه استاد!
    @
    حالش بده احوالش بده
    فیسشو کارتونی دیده صورتشو نایلنی دیده!!!@

    پاسخ:

    آخ آخ … يادم باشه كليپ خودمو در باره صورت نايلوني برات بزارم عمو آرش عزيز … تا همه تون درد و غصه هاتونو فراموش كنيد … مثل پدر و ماماني من.

  5. اين خانوم شير در هيچ برهه‌اي از زندگيش راضي به نظر نمي‌رسه، بسيار رويايي و خيال پرداز و بلند پرواز!
    اما به شدت دوست داشتني!

  6. آفرین عمو قربونش بره!!خوب گرفتی که این از همون شیطونیا بود !!@

    آخ آخ کی من این کلیپو ببینم!

    1. شرط مي بندم اصلن باورت نمي شه كه اروند چنين پتانسيلي داشته باشه … دايي ميلادم دو روز براي آماده كردن اين كليپ كار كرده … خيييييلي باحال شده.

  7. یه دوست دارم به اسم آزاده که دقیقن همین جوری می خوابه
    هر وقت تو اون وضعیت می بینمش ف بهش غبطه می خورم
    یه جور سرخوشی و بی خیالی تو اون نوع خوابیدن هست
    آدم لذت می بره از تماشا …

  8. ببین اروند جان،
    آزاده فقط تو خواب شبیه پلنگ نیست که!
    تو بیداری هم همون جوری پلنگه!
    در ضمن آقاشون هم پلنگه!
    من از جونم سیر نشدم که تو اون شرایط ازش عکس بگیرم .

پاسخ دادن به سروی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا