استاد احمد آل ياسين، مقالهاي متفاوت و تحليلي برايم ارسال داشتهاند و در صدر آن، خطاب به نگارنده چنين مينويسند: «… یک مقاله یا یک پیشنهاد برای کارشناسان ایراندوست پژوهشگر جوان دارم تا گوشهای از تاریخ پنهان ایرانزمین را که بسیار در خلقیات امروز و اخلاق و آداب ناپسند ایرانیان تأثیرگذار بوده است را با شیوههای علمی مطالعات مهندسی و توجیهات فنی اقتصادی برتابند و از این خودشیفتگی هستی برانداز، نسلهای آینده خود را نجات دهند … شاید شما بتوانید در این تلاش نقشی سازنده ایفا کنید.»
اينك ضمن سپاس از آل ياسين عزيز كه مهار بيابانزايي را شايسته طرح ديدگاههاي ارزندهي خويش يافتهاند، از شما خوانندهي فهيم اين تارنما خواهش ميكنم تا مقاله پيش رو را با دقت بخوانيد و از اين پيشنهاد حمايت كنيد:
تحليل معكوس سامانههاي باستاني آبياري ايران
بالندگي به تاريخ گذشته ايران زمين و افتخار به پيش كسوتي ايرانيان در سدسازي و آبياري در جهان جاي خود دارد، ولي سؤال اساسي اين است كه عليرغم همه توسعه سدسازي و شبكههاي آبياري و حفر قنوات در ايران باستان كه براي توسعه كشاورزي و توليد بيشتر محصولات كشاورزي صورت ميگرفته، آيا سطح رفاه و معيشت مردم كه بستر اقتصادي را تشكيل ميداده در حد مطلوب بوده و اثرات مثبت و منفي ميراث فرهنگي و اجتماعي حاصل از اقتصاد كشاورزي و دام پروري آن دوران تا نسل امروز چگونه تداوم يافته است.
بنا به متون تاريخي كهن، سابقه آب و آبياري در ايران از عمر تاريخ ايران باستان قدمت بيشتري دارد و شواهد نشان ميدهد كه به دوران منوچهر پيشدادي در حدود 3500 سال قبل از ميلاد يا 5500 سال پيش ميرسد. منوچهر پيشدادي و ديگر شاهان ايران باستان مشوقين و مروجين سدسازي، انحراف آب از رودخانهها و انتقال آب و آبياري به مزارع كشاورزي بوده و بعدها ايرانيان مبتكر حفر چاه و احداث قنات شناخته شدند. اين موضوع نشان دهنده نياز ايرانيان باستان به آبياري مصنوعي بوده و حاكي از آن است كه برخلاف بسياري از نقاط جهان كه از بارانهاي پيدرپي و كافي در مدت نياز آبي گياه برخوردارند، اقليم خشك و نيمه خشك ايران همواره شرايط كم آبي را به مردم ايران تحميل كرده است.
امروز حدود يكصد سال از ورود ايران به عصر تجدد و مدرنيسم و بيش از 80 سال از آغاز تحولات صنعتي و كشاورزي نوين و بيش از 70 سال از تأسيس دانشگاه و تربيت متخصص در ايران ميگذرد. صنايع بيشماري در ايران پا گرفته و با اينكه بيش از 50 سال از عمر صنعت اتومبيلسازي و ديگر توليدات صنعتي ميگذرد، ولي هنوز فرهنگ صنعتي، تفكر صنعتي و سيستماتيك و عنصر منضبط صنعتي و قواعد نانوشته ديسيپلين و نظاممندي توليد در ايران پديدار نشده.
با اينكه بيش از 5 دهه است كه علوم انساني، رشتههاي مديريت و نظائر آنها در دانشگاهها تدريس ميشود و نهادهاي پژوهش به تحقيق و تأليف پرداختهاند، اما هنوز زيان ناكارآمدي و تورم دستگاههاي دولتي، پيچ و خمها و نارساييهاي اداري و تصميمات قائم بفرد، دل هر ايراني فرهيخته وطندوستي را ميسوزاند.
منشاء ناكاميهاي هزينهبر و سرمايهخوار در كجاست؟ ناشي از نفوذ بيگانگان است يا ناشي از فرهنگ و اخلاقيات ديرينه و كهن كه ريشه در تاريخ اين سرزمين دارد.
آيا بالندگي ايران باستان و افتخار به عظمت امپراطوريهاي پهناور دوران باستان، پاسخگوي نياز جامعه 70 ميليون نفري امروز هست؟ و آيا به صرف گذشته درخشان دوران امپراطوري، ميتوان عدم بهرهوري سازمانهاي دولتي، نهادهاي صنعتي و توليدي و ناهنجاريهاي رفتاري و اخلاقي اكثر هموطنان را توجيه كرد؟
ايران چگونه كشوري است؟ كشوري است با انبوه سنتها، آداب و رسوم ريشهدار، با سابقه تاريخي به عمق 8-7 هزار سال. جايي است در ميانه شرق دور و غرب دور كه تمدنهاي اوليه مصر و يونان و مزوپوتاميا، چين و هند در آن تجربه شدهاند.
از آن 8-7 هزار سال، 2500 سال تاريخ مدون فعلي است كه بقول هگل فيلسوف آلماني، تاريخ و تمدن از ايران آغاز شده و از آن 2500 سال نيز حدود 1200 سال آن دوران امپراطوريهاي هخامنشي تا ساساني بود كه جهاندار بودند و ابر قدرت آن روزگاران.
تا اينكه با سقوط ساسانيان، عربها مسلط شدند. خلفاي اموي و خلفاي عباسي آمدند، و بعدها تركها، مغولها، تيموريان، افغانها و در داخل هم مقاومتهاي دروني مثل اسمعليه و حكومتهاي ملوكالطوايفي و شاهان خرد و ريز همزمان كه در آن واحد چندين نفر يا طايفه در ايران حكومت ميكردند.
طي 1300 سال بعد از حمله عرب، ايران زير بار سنگين نفاق و هرج و مرج، شورش، فتنه، جنگ و گريزهاي پيدرپي، هجومها و حملات خارجيها، بيثباتي، ملوكالوايفي و سلطه شاهان جبار و نالايق ايستادگي كرد، از نفس افتاد ولي سعي كرد از پا نيفتد. طي اين 14-13 قرن سلسلههاي ايراني طاهريان، صفاريان و سامانيان جلوههاي كوتاهي داشتند و آلبويه هم حضور كمرنگي. مردم ايران خود در اين بيثباتيها، ناامنيها، هرجمرجها نه تنها هيچ نقشي نداشتند، بلكه در كنار اين اوضاع سياسي نابسامان و اوضاع اجتماعي ناپايدار مملو از ترس و وحشت و ناامني با اقليم خشك و نيمه خشك و كم آبي هم روبرو بودند.
برخلاف مناطقي مثل قاره اروپا، قاره آمريكا و ساير نقاط بارانريز جهان كه بارندگيهاي فراوان آنها بيشتر در فصل كشت محصولات زراعي صورت ميگيرد، باران ناچيز ايران با متوسط 250 ميليمتر در سال بيشتر در فصل زمستان و اوايل بهار كه نياز آبي گياهان حداقل است ميبارد. از اين رو بود كه ايرانيان باستان براي مقابله با اين قهر و ناسازگاري طبيعت و اقليم، در سايه هوش و ذكاوت و تدبير اولين ملتي شناخته شد كه آبياري مصنوعي مزارع كشاورزي را از طريق احداث سدها و بندها در مسير رودخانهها با انتقال آب بوسيله كانالهاي آبياري و يا به وسيله احداث صورت دارند، بطوريكه امروز ايرانيها بنيانگذار سدسازي و صنعت آبياري در دوران باستان شناخته شدهاند.
موضوع كمآبي در اوستا هم آمده و نزول باران به صورت پيروزي ايزد باران بر ديو خشكي تصوير ميشود و سابقه كمبود باران از همان ادوار ورود آرياها مطرح شده است، بطوريكه در سنتهاي باستاني هم قحطي و دشمني در رديف دروغ، و امري اهريمني تلقي و همواره خواستار امنيت براي توسعه كشت و زرع بودهاند.
مرور متون قديمي و جديد تاريخ ايران، بيشتر گوياي حوادث سياسي، لشگركشيها، فتوحات، شكستها و شرح سلسلههاي حكومتي، و تفصيلات، جنگ و گريزها و يورشهاي اقوام بيگانه به پهنه ايران زمين بوده است. در لابلاي اين مباحث بطور پراكنده، به حركتهاي فرهنگي، اجتماعي، معرفي شعرا، عرفا، فيلسوفان و دانشمندان در اعصار مختلف اشاره و جمعبندي كلي از تاريخ سياسي، فرهنگي و تا حدودي اجتماعي ايران بدست ميدهد. اما چگونگي اقتصاد ايران، معيشت مردم اسكان يافته در شهرها و روستاها و سطح زندگي اقوام و ايلات كوچنده، پيشههاي ايراني، نهادهاي اجتماعي مربوط به توسعه اقتصادي و مناسبات اجتماعي، معاملات درون مرزي و برون مرزي و موضوعاتي از اين قبيل تا حدي كه از وضعيت رفاهي و معيشت و نهادهاي اقتصادي و اجتماعي ايران تصويري بدست دهد، كاري فراخوار شأن تاريخ درازمدت ايران صورت نگرفته و فصل مهمي از تاريخ ايران ناگشوده مانده است.
بنا به سوابق تاريخي، زمينه عمده توسعه اقتصادي در ايران، فعاليت در بخش كشاورزي و توليد محصولات زراعي بوده، كما اينكه ايرانيان ساكن نواحي حوزه آبريز رودخانههاي كارون، كرخه، دز، جراحي، زهره و هنديجان، دنباله يال شرقي هلال حاصلخيز از جمله ساكنين اين هلال و جزء اولين كساني بودهاند كه بعد از دوران شكار و گردآوري غذا در 11000 سال پيش به اهلي كردن كشاورزي و كشت و زرع پرداختند و آغازگر عصر كشاورزي در ايران گرديدند.
هلال حاصلخيز Fertile Crescent منطقه باستاني است كه حوزه رودخانههاي عمدهاي را در منطقه خاورميانه طبق شكل در بر ميگيرد. يال شرقي آن از خوزستان و ايلام در ايران و همجواري با حوزه رودخانههاي دجله و فرات در خاك عراق شروع و تا سرچشمههاي دجله و فرات در شمال سوريه و خاك تركيه پيش رفته و در ساحل مديترانه و دشت القاب سوريه تا شمال درياي سرخ به سمت جنوب آمده و به حوزه رودخانه نيل در كشور مصر و شمال آفريقا متصل ميشود.
تجارب جامعه شناختي نشان ميدهد كه تفاوت گروهها و جمعيتها تنها در جوهر و سرشت ذاتي آنها نيست، بلكه اين تفاوتها از تقابل و تعامل آنها در شرايط اقتصادي و اجتماعي گوناگون پديدار ميشود. بطوريكه بازتابهاي فرهنگي هر قوم و ملتي تابعي از مكان جغرافيايي و شرايط اقليمي و زيستي و اقتصاد آنهاست. براي مثال سطح زندگي اقتصادي و زيست مردم حاشيه درياي مازندران كه با كشت برنج و ماهيگيري و جنگل زندگي ميكنند، با سطح زندگي مردم حاشيه كوير كه با كوزههاي سفالين آبياري ميكردند تفاوت بسيار داشته است.
ميدانيم كه جوامع صنعتي امروز، در طي تاريخ به بركت تكامل تدريجي اقتصاد و رشد تدريجي طبقات اجتماعي به مراحل امروزي رسيدهاند. اما جامعه ايراني نتوانست اين مراحل تكامل را در طول قرون متمادي گذشته طي كند. زيرا جماعات ايراني از دير باز با مشكلات اقتصادي مانند اقليم خشك و كمآبي، دوري آباديها و روستاها از يكديگر، اختلافات اجتماعي و حكومتهاي ملوكالطوايفي، هجوم و حملات مكرر اقوام بيگانه به خشونت و انزوا طلبي كشانيده شدند.
فقر و نياز اقتصادي حاصل از جور زمانه، ستم حاكمان سركوبگر، محدوديتهاي اقليمي و كمبود منابع آب، توده مردم را وادار به تمكين و سازش نمود و فرهنگ مذموم تملق، چاپلوسي، دروغ، تزوير، ريا و رشوهخواري و دلالي را بجاي جوانمردي، شجاعت، عزتنفس، كرامت و منزلت انساني اشاعه داد.
ايرانيها مكرر مورد حمله و يورش اقوام كوچنده وحشي پيرامون خود مانند سكاها، چنونها، هفتالها، عربها، سلجوقيان، قزاغزان، قراخانيان، قراخطائيان، مغولان، تاتاران و ديگران قرار گرفتند و در نتيجه سير تكامل فرهنگي و اقتصادي ايران به دفعات گسيخته شد و مانع از آن شد كه جامعه ايراني مانند جوامع اروپايي منظماً و سريعاً مراحل رشد و توسعه را بپيمايد و به مرحله انقلاب صنعتي خود برسد و به تبع آن داراي فرهنگ صنعتي و توليد شود و بتواند عنصر منضبط صنعتي تربيت كند.
تجزيه و تحليل صنعت سدسازي، آبياري، كشاورزي و اقتصاد ايران در طول تاريخ و در انطباق با حوادث سرنوشتساز تاريخي و در دوران، تغيير و تبديل حكومتها، قتل عامها و غيره ميتواند به فهم تاريخ ايران و روند تحولات اجتماعي و اقتصادي و همچنين فهم ريشههاي فرهنگ جاري امروز كمك كند.
با اينكه ايرانيان پيشتاز توسعه منابع آب و خلاق نظامهاي بهرهبرداري از آب بودهاند، ولي همواره آثار توسعه و عمران آنان مانند سدها، شبكههاي آبياري، كانالها و قنوات آماج يورش بيگانگان و متجاوزين به سرزمين ايران بوده و به دفعات تخريب و از بهرهبرداري ساقط شد.
براي مثال يكي از شعرا درباره خرابي و كشتار شاهزاده جغتاتي در خراسان و مازندران گفته است:
گشادند لشگر به بيداد دست در داد، گردون گردان ببست
اگر كشت ديدند و گر باغ و كاخ وگر رود و كاريز و هم بيخ و شاخ
همه سوختنند و همي كند نيز زبيداد مانده نبود هيچ چيز
و در جاي ديگر ميگويد:
زنان و كودكان را همه دستگير بزاري و خواري گرفته اسير
كران تا كران را بدرد جگر همه درد بودند از يكديگر
پدر كشته از زخم پيكان تيز پسر بر در خيمهها اشك ريز
اقوام مهاجم عموماً در مرحله اقتصاد شباني، بردهداري و كوچنده بودند كه پس از تصرف ايران، ناگزير خصوصيات خود را تاجايي كه ميتوانستند به جامعه ايراني تحميل ميكردند. همانطور كه قوم عرب بعلت خصلتهاي صحراگردي از همان ابتدا اثرات منفي خود را بر نظام كشاورزي ايران وارد نمود.
با هر هجومي سير تكامل جامعه دچار گسيختگي ميشد، اخلاق اجتماعي راه ابتذال ميپيمود و شهرها ويران ميگرديد، مثل شهرهاي اورگنج، و چاچ و خجند و سمرقند و مزغانه كه در اثر آرامش نسبي صدساله سامانيان رشد كرده بودند، از بين رفتند. به همين جهت است كه شهرهاي ايران هيچ كدام نتوانستند قدرت صنعتي و بازرگاني شهرهايي مثل ليسبن، لندن، پاريس، فلورانس، رم، هامبورگ، نورنبرگ، پكن، دهلي و غيره را بدست آورند.
با هر هجومي زمين داران تازهاي پديد آمدند و جايگزين زمين داران پيشين ميشدند و اين باعث ميشد كه اشرافيت و خانوادههاي بزرگ اصيل و ريشهدار بوجود نيايد و آداب و سنن اشرافي هم نزج نگرفته و رواج نيابد. لذا قدرتهاي اقتصادي و نفوذهاي سياسي متعلق به مردم پيدا نشد تا در كار سلاطين، بخصوص سلاطين غير ايراني كه فاقد تربيت اجتماعي، شهرنشيني و تربيت اقتصادي بودند دخالت كنند.
در نتيجه پيرامون اينگونه سلاطين رااغلب متملغين، چاپلوسان، مداحان و زيردستان گرفتند تا به امارت و ثروت برسند و بر جان و مال هموطنان خود سلطه پيدا كنند، فرايندي كه زمينههاي استبداد و خودكامگي شخصي و فردي را فراهم ساخت.
مروري بر متون تاريخي موجود شامل متقدمين و متأخيرين نشان ميدهد كه جاي نگاه علمي و مستند به سيماي اقتصاد غالب در ايران كه كشاورزي بوده، صورت نگرفته و از تعداد كثير سازههاي آبي باستاني موجود در ايران چه در زمينه تأمين آب شهري مثل آبانبارها و قنوات و چه در زمينه تأمين آب و آبرساني و توزيع آب به مزارع كشاورزي مانند سدها و بندها، كانالها، مقسمها، وسايل اندازهگيري، سازمانهاي مديريتي آب در شهرها و روستاها و متون و قوانين مديريت و تقسيم آب و اخذ ماليات جز به شرح تاريخي و محل استقرار آنها اقدام موشكافانه ديگري صورت نگرفته است.
بنظر ميرسد عدم توسعه منابع آب و خاك، عدم رشد كشاورزي، فقدان محصول مازاد و در نتيجه عدم پيدايش مناسبات اقتصادي و اجتماعي، بعلاوه حضور ايلات و قبيلههاي كوچنده سبب شد كه رشد اقتصادي متوقف شود و نهادهاي مردمي فعال، صنعتي تشكيل نشود و بر پايه آنها مناسبات اجتماعي كه سبب رشد و پيشرفت جامعه ميشود بوجود نيايد و خودكامگي فردي و استبداد انفرادي و گروهي تا امروز در فرهنگ اجتماعي تداوم يابد و در نتيجه عنصر صنعتي و عنصر توليدي و فرهنگ منضبط توليدي بوجود نيايد.
پژوهش و برآورد نتايج مترتب بر آثار آبي بجا مانده از پيشينيان مانند سد، بند، كانال، پل، آسياب، آبانبار، قنات، مقسم، وسايل اندازهگيري آب، وسايل اندازهگيري زمان و غيره بر جامعه مهندسي آب و آبياري ايران و مديران بخش آب كشور واجب است. سازههاي آبي مذكور مظاهر تمدن و فرهنگ گذشته ايران زمين ميباشند كه به كمك طومارها، دستورالعملها و سازماندهيهاي وقت بهرهبرداري ميشدهاند و دستيابي به حدود عملكرد توليدي و اقتصادي آنان با توجه به تخمين جمعيت بخصوص در نواحي مهمي مانند خوزستان، فارس، اصفهان، يزد، كرمان و نواحي غرب كشور ميتواند سطح رفاه اقتصادي و اجتماعي و همچنين تنوع پيشهها و مناسبات اقتصادي، اجتماعي و نهادهاي ذيربط را به كمك متون تاريخي موجود تا حدود زيادي روشن كند.
اگرچه براي شناخت سازههاي آبي ايران از قديمالايام اقدامات زيادي از طرف مورخين و پژوهندگان مستقل صورت گرفته و امروز به بركت كوشش پيشينيان و كارشناسان آب و آبياري كشور، فهرستي از انواع سازههاي آبي ايران دراستانهاي مختلف وجود دارد، ولي جاي يك پژوهش علمي، مهندسي با تحليل معكوس (Back Analysis)كه فصل پنهان تاريخ اجتماعي – اقتصادي ايران را روشن كند خالي است. پژوهش درباره اقتصاد كشاورزي و ميزان توليدات و دورههاي توليدي سازههاي آبي ايران اعم از سدها، بندها، قناتها، كانالهاي آبياري، آسيابها، آب انبارها و غيره.
با توجه به دورههاي آشوب و جنگ و ناامني از يك طرف و با عنايت به دورههاي قحطي ثبت شده در تاريخ ايران از طرف ديگر. در اين پژوهش با احتمالات مختلف ميتوان حدود اراضي آبخور تأسيسات آبرساني و سطح زيركشت آبي، حدود توليد در هكتار، حدود مصرف آب در هكتار و غيره را بصورت يك مطالعه مهندسي انجام و با فرضياتي به مطالعات اجتماعي، جمعيت، كشت ديم و غيره پرداخت و آرايهاي از بهترين وضعيت توليدات كشاورزي تا بدترين آن، تعطيلي فعاليتها بعلت جنگها و آشوبها تنظيم و نتايج را مورد تفسير وتحليل قرار داد. اين كار از نظر مهندسي،كاري بزرگ و از نظر فرهنگي و ملي كاري بس سترگ ميباشد كه ميتواند گوشههاي پنهان و بس مهم تاريخ ايران را شفاف سازد. تا معلوم شود كه مردم ايران ساكن شهرهاي پراكنده و دور از هم، در اين اقليم نيمه خشك و كم باران و با رويارويي با حملات و هجومهاي پيدرپي بيگانگان تا چه حد زندگي معيشتي بخور و نمير داشته و تا چه حد داراي توليد مازاد و مبادلات بازرگاني بودهاند.
اميد است اين پيشنهاد مورد قبول جامعه پژوهندگان رشتههاي آب و آبياري و تاريخ و فرهنگ ايران زمين قرار گيرد و روزي ايران صاحب مجموعه مستند، علمي فني با نمايش آثار اجتماعي و اقتصادي آن در پهنه وسيع تاريخ گذشته شود.
سلام
خيلي از مشكل هاي موجود،نتيجه سو مديريت است.
خوب گفته :
با زبان بي زباني تأكيد كرد: مشكل اصلي سؤ مديريت يا فقدان مديريت صحيح در بخش آب است؛ مشكل ساخت سدهاي فرمايشي و دستوري، بدون لحاظ موازين علمي و ويژگيهاي فني و جانمايي صحيح است.
جناب درویش عزیز
با سپاس از مطالب آموزنده و آگاه کننده وبسایت شما به نظر می آید که مطلب اخیر ناتمام مانده است. خواهشمندم بازبینی بفرمایید.
ارادتمند
درافشان
پاسخ:
ممنون از دقت نظر و تذكرتان.
اصلاح شد.
موفق باشيد.
درود بر شما…
نوشته ی اقای آل یاسین بسیار زیباست…براستی ما از داشته هایمان چه بد استفاده می کنیم…خیلی بد…
این قسمت خیلی زیبا بود…
فقر و نياز اقتصادي حاصل از جور زمانه، ستم حاكمان سركوبگر، محدوديتهاي اقليمي و كمبود منابع آب، توده مردم را وادار به تمكين و سازش نمود و فرهنگ مذموم تملق، چاپلوسي، دروغ، تزوير، ريا و رشوهخواري و دلالي را بجاي جوانمردي، شجاعت، عزتنفس، كرامت و منزلت انساني اشاعه داد.
امیدوارم دوستان آبیاری به دعوت ایشون آری بزرگی بگویند!
موفق باشید
دیدگاه جالب و قابل تاملیه
پاسخ:
اما حيف كه اغلب وبلاگ خوانها حوصله خواندنش را ندارند!!
Thanks a lot for everything u do for our Iran. I am an Iranian living in Canada. I just wanna tell u i know how difficult it is dealing with un-educated administrations
I wish you all the best and God bless u
KHODA GHOVVAT
پاسخ:
سپاسگزارم امير عزيز.
با درود
کشاورزی در استرالیا همچنان می تازد!
+
شماره ی جدید نشنال جئوگرافیک در مورد خاک
پست جدید تارنمای مهندسی علوم خاک
با سپاس
پ.ن:منتظر مطالب جدید شما نیز هستیم
جالب بود . شاید یه دلیلش اینه که دولت ها و قدرت های سیاسی حاکم ساختاری رو که بشه از داشته ها استفاده کرد و همچنین اصلاحشون کرد را از بین برده اند …..پایدار باشید .
فعلا که در ایران چیزی جز چرت و پرت و دروغ خریدار ندارد. حرفهای جنابعالی هم با عرض پوزش از همین جنس “یه جیزی گفته باشم” فقط اتلاف وقت بود.
خوب ومفيد بود ولي متاسفانه اكثر دست اندركاران كشور از جنس صنعتي هستند وچون بخش كشاورزي داراي سختي ونياز به فعاليت دارد خيلي مايل به توجه واقعي ونه شعاري به اين بخش نيستند والا همين بخش كشاورزي مي تواند اقتصاد كشور مارا اداره كند باكمترين خسارات به محيط زيست وهمراه باتوسعه پايدار