عهديه كاليراد، يكي از پژوهشگران باسابقه و سختكوش بخش تحقيقات بيابان است كه ميكوشد تا ردپاي دانش خود را بر جاذبههاي كويري و بياباني كشور نهاده و آنها را به زبان علمي و مبتني بر معيارهايي فني كمّي سازد. موضوعي كه تاكنون كمتر مورد توجه قرار گرفته است. چند روز پيش با او بحثي در بارهي دانشواژهي Spatial planning داشتم كه در ايران با عنوان برنامهريزي فضايي از آن ياد ميشود؛ برگرداني كه شايد مانند خيلي از برگردانهاي ديگر نتواند حق مطالب را ادا كند.
از او خواستم تا ماحصل ديدگاه ارزشمند و متفاوتش را به نظم درآورده و با خوانندگان گرامي مهار بيابانزايي به اشتراك نهد.
او نيز اينك اين كار را انجام داده كه ضمن قدرداني از زحمتش، توجه شما را به روايت اين همكار عزيز از ماجراي جايگزيني «برنامهريزي فضايي» جلب ميكنم؛ روايتي كه ميدانم براي خيليها از جمله اسد افلاكي دوستداشتني ميتواند تأملبرانگيز باشد!
بنام خالق زلالي آب و سادگي عشق
“Spatial (environmental) data can be used to explore conflicts, examine impacts and assist decision-making”
اولين کلمه “بابا” بود … بزرگتر شدم، مادرم گفت: “پدر” ولي من “بابا” را دوست داشتم، تمام احساسم بود.
به من آموختند ساده و روان صحبت کن؛ چون، ميتواني تمامي احساست را با کلمات بيان کني. وقتي به کودکم ميگويم “دوستت دارم” او با تمام وجود احساس مادرانهي مرا درک ميکند.
به کودکم آموختم ميتواند به آن کس که دوستش دارد، بگويد: “دوستت دارم”؛ او آموخت کلمات تنها بيان حروف در کنار هم نيست؛ بلکه کلمات آهنگ احساسي است که بايد ساده و روان بيان شود.
آموخت موجوديت يعني وجود و وجود يعني حسي پنهان.
در کلاس درس وقتي اولين بار شنيدم: Spatial ؛ دنبال فضايي ميگشتم تا آن را تجسم کنم. براي جمعآوري Spatial data نميدانستم کجاي فضا را جستجو کنم، باور کنيد نميدانستم.
نميدانيد چقدر سخت است نداني کجايي؟ چه ميخواهي و سختتر آن که چگونه بايد جواب بگويي؟!
پاي صحبت سخنران که نشستم ديدم چقدر بيگانهام، اشتباه نکنيد با انسانها بيگانه نبودم، با کلمات نا آشنا بودم:
“براي برنامهريزي فضايي(spatial planning) بايد جمع آوري data داشته باشيم،option هاي مختلف را بررسي کنيم بايد ………………”
نميدانم کلمات سادهي خودمان، حجم زحمات تحصيلي و کاري ما را نشان نميدهد؟ چرا به دنبال مغلوبکردن مخاطبين هستيم؟ چرا باور نداريم کلمات بيگانه در زبان خودشان کلمات سادهاي هستند براي بيان احساس … آن هم بسيار ساده و روان.
چرا از ياد بردهايم “بابا” را
چرا روشنايي را در هاله ميپيچيم
چرا خودمان را با تمام سادگي باور نداريم
استاد به کمک من شتافت تا مرا از اين گم گشتگي در فضا نجات دهد: Spatial را همان محيط معنا کن به بيان بسيار ساده ما به دنبال “اطلاعات محيطي” ميگرديم. محيطي که بايد آن را بشناسيم. چقدر ساده بود فهم اين کلمات به ظاهر بيگانه.
رنجهاي بسيار کشيدند تا زبان فارسي را زنده بدارند و ما چه ساده فارسي سخن ميگوييم!
مؤخره:
– ديرگاهي نيست که براي انجام بسياري از بررسيها و پروژهها اين اصطلاح بکار ميرود:
” آمایش سرزمین از منظر برنامه ریزی، در اصل نوعی برنامه ریزی فضایی است، لیکن هر برنامه ریزی فضایی که یک یا چند ویژگی برشمرده را نداشته باشد، آمایشی نخواهد بود.
با توجه به اینکه به طور عام آمایش سرزمین تنظیم رابطه بین انسان، فضا و فعالیت تعریف شده است، موضوع آمایش سرزمین در جامع ترین حالت آن ترکیبی از مقولات زیر خواهد بود:
• رابطه انسان و فضا
• رابطه انسان و فعالیت
• رابطه فعالیت و فضا
• رابطه فعالیت و انسان
• رابطه فضا و فعالیت
• رابطه فضا و انسان
برای آگاهی بیشتر