درياچهي اوکیچوبی (Okeechobee) در جنوب فلوریدا نام “قلب مایع” را به خود اختصاص داده و بعد از دریاچهي میشیگان، بزرگترین دریاچه آب شیرین آمریکا محسوب ميشود. این دریاچه با عمق نسبتاً کم 9 فوت (ميانگين طبيعي ژرفاي آب در اين درياچه حدود 15 فوت يا 5 متر است) و مساحت 730 مایل مربع، حوضهي آبخیزی در حدود 11913 کیلومتر مربع را پوشش میدهد.
خانم كارول ويليامز (Carol J. Williams) در مقالهای كه ديروز در لسآنجلس تایمز تحت عنوان “گنجها و لجن سمی اوکیچوبی” انتشار داده است، تأكيد ميكند که خشکسالی باعث پایینآمدن سطح آب این دریاچه به کمترین مقدار خود از سال 1932 شده است (6 فوت کمتر از مقدار طبیعی) و به همین دلیل جواهرات و اشیاء عتیقهای که در طول زمان در نواحی ساحلی آن بودند از زیر آب بیرون آمدهاند. علاوه بر آن، لجن سمی فاضلابها نیز از زیر آب بیرون آمده که پاکسازی آن مسوولان را دچار مشکلات کرده است. در طول کمتر از دو ماه حدود 2میلیون یارد مربع از این ناحیه پاکسازی شده است. امّا نكتهي حايز اهميت اين كه بعد از جمعآوری و تجزیه مشخص شد که این لجن حاوی مقادیر بسیار زیاد و خطرناكي از مادهي سمي آرسنیک و کودهای مختلف و حشرهکش است که تا سالهای 1960 مورد استفاده قرار گرفتهاند. مقدار آرسنیک موجود در لجن حدود 9 میلیگرم در کیلوگرم محاسبه شده است که این مسأله امکان استفاده از ان را در فرآیند دفن زباله (که در ان یک لایه خاک یا لجن و یک لایه زباله ریخته میشود تا امکان تجزیهي آنها بهتر فراهم شود) ناممکن میسازد، چرا که محدوده مجاز آرسنیک دراستفاده برای عملیات لندفیلد فقط «يك و دو دهم» میلیگرم در کیلوگرم است که در مورد این لجن مقدار بيش از هفت برابر حد مجاز است. از طرفي امکان خنثی سازیاش آن هم وجود ندارد و باید راهی برای خلاصی از اين لجن سمي یافت. مقدار لجن لایروبی شده فقط حدود 20 درصد کل لجن موجود است، اما همین مقدار هم به فعالیت بهتر گیاهان و جانوران آبی دریاچه کمک میکند که البته اينك کار به دليل بارندگی در منطقه متوقف شده است.
چند نکته در مورد این مقاله قابل توجه است:
نخست آن كه چنين تغيير فاحشي در حجم آب درياچه، آن هم در زماني كوتاه نشان از دخالت ناميمون عوامل و مؤلفههاي انساني در طبيعت دارد؛ به ديگر سخن، نبايد نقش فرآيند جهانگرمايي را در اين رخداد ناديده گرفت.
دوم اینکه مسؤولان منطقه با توجه به اهمیتی که برای موقعيت گردشگري و جاذبههاي طبيعي منطقه قایل هستند، در طول فقط دو ماه حدود 20 درصد از کل دریاچه را لایروبی کردند و تمام آزمایشها و تحلیلها در این مدت صورت گرفته است! مدت زمانی که در ایران فقط برای تصمیمگیری و سمینار و جلسه و انتخاب مدیر مسؤول و برآورد حقوق و دستمزد لازم و نوشتن شرح خدمات و گذشتن از هزارتوي نظام ديوانسالارانه و كاغذبازيهاي معمول صرف میشود که بعد از آن هم، معمولاً مسألهي اصلی را فراموش میکنند وفقط یک بودجهي کلان برای این مورد به هدر میرود. البته اگر منطقه حالت گردشگري داشته باشد که حتا به فکر پاکسازی آن هم نمیافتند!
سوّم اين كه كوبيدن بر طبل كشاورزي به هر بهايي و استفادهي افراطي از كود و مواد سمي آفتكش، ميتواند چنين عقوبتي را براي ايران هم به همراه داشته باشد. آيا تا به حال كسي كيفيت آب تالابهاي داخلي كشور را اينگونه اندازهگيري كرده است تادريابيم كه هورالعظيم، بختگان، هامون، ارژن و پريشان، گاوخوني و … با چه مقادير نگرانكننده و خطرناكي ازآلودگيهاي سمي ممكن است مواجه شده باشند؟!
چهارم اينكه در اين گزارش اشاره به سرنوشت انسانها و موجوداتي كه از ماهيها و ديگر جانوران اين چالاب مسموم استفاده كرده و ميكنند، نشده است. آيا اضافه شدن اين موجودات سمي به رژيم غذايي، يكي از دلايل رشد شتابان سرطانها و ديگر عوارض جانبي آن در ايالات متحده آمريكا و ديگر نقاط جهان نيست يا نميتواند باشد؟!
واپسين دريافت آن كه مسؤولان قصد داشتند بهترین استفاده را از لجن بکنند و از آن در فرآیند دفع زباله استفاده کنند که البته به علت وجود آرسنیک بالا امکان آن وجود ندارد. چیزی که اهمیت زیادی دارد و به معنی بيشينهي استفاده از شرایط موجود است که در کشور ما نیز باید توجه بیشتری به آن بشود.
(با سپاس از بهپور عزيز)
در همين ارتباط: