درسی که این بانوی ایرانی به من و تو می‌دهد!

    یک بانوی ایرانی در این شهر وجود دارد که هر روز ساعت 10 صبح به پارک ملّت می‌رود تا به گربه‌ها و پرندگان پارک غذا دهد. او 9 سال است که دارد این کار را انجام می‌دهد و برایش فرقی نمی‌کند که هوا گرم است یا سرد و برف می‌بارد یا باران …

    چند روز پیش به اتفاق اروند او را در پارک ملّت تهران دیدم؛ به شرط آن که از صورتش عکسی نگیرم، اجازه داد تا چند تصویر بردارم … پیرزن دل پردردی داشت، می‌گفت: گربه‌های من قبلاً خیلی بیشتر بودند، امّا یه عده مردم‌آزار آنها را می‌کشند یا معلول می‌کنند … او با صاحب رستوران روبروی پارک قرار گذاشته است تا ته‌مانده‌ی غذای مشتریانش را به قیمتی ارزان‌تر در اختیار او قرار دهد. می‌گفت: روزی 8 کیلومتر پیاده می‌آیم تا به اینجا برسم و گاه از همین غذای گربه‌ها و کلاغ‌ها می‌خورم …

    عشقش به حیوانات مثال‌زدنی بود … آنقدر که سبب شده بود تا کلاغ‌ها و گربه‌ها با هم دوست شوند و آنها دیگر از آدم‌ها نترسند …
روایت اروند را هم از این ماجرا بخوانید … گمان برم می‌شود با مهربانی و عطوفت خیلی از مشکلات را حل کرد و کدورت‌ها را زدود … کاش رهبران جامعه‌ی امروز ما از سلوک این پیرزن یاد می‌گرفتند و بی‌منت به مردمان خویش محبت می‌کردند … آنگاه دیگر هرگز جهانی چنین درگیر و خون‌ریز و کینه‌جو و پر از زرادخانه‌های مرگ‌آفرین نمی‌داشتیم! می‌داشتیم؟

45 فکر می‌کنند “درسی که این بانوی ایرانی به من و تو می‌دهد!

  1. Montra

    سلام
    این پست تون خیییلی عالی بود آقای درویش. مرررسی.

    پاسخ:
    خوشحالم که مورد پسندتون قرار گرفته است. درود …

  2. شریفی

    درسته که از گربه ها دل خوشی ندارم,اما هرگز نتونستم اونا ازار بدم یا حتی بهش فکر کنم.
    امیدوارم خداوند سلامت ایشون رو حفظ کنند

  3. محمد درویش نویسنده

    چرا دل خوشی ندارید؟ نکنه کوچولو که بودید روشون آب پاشیدید؟! یا …
    من هم امیدوارم رفیق آسمونی ما دل های ایرانیان را نسبت به همه زیستمندان عالم مهربون تر کنه … درود بر شما.

  4. حسن

    دلم برای هیچی تنگ نشده به جز گربه هایی که تو خیابونای تهران ولو بودن..

  5. محمد درویش نویسنده

    حسن جان اميدوارم روزي دلتنگي هاي خيست به پايان رسد و تا آن روز گربه هاي تهرون همچنان مجال نفس كشيدن داشته باشند … درود …

  6. شقایق

    پست معرکه ای بود هم روایت پدرانه اش و هم روایت پسرانه اش!

  7. فرزان اسدي(ابوحنانه)

    سلام
    احسان و نيكي به حيوانات در دين اسلام نيز سفارش شده است .
    حركت بسيار پسنديده و ارزشمندي نموده است اين بانوي خوشدل . اميدوارم كه ديگران نيز قدر چنين سرمايه هايي كه به محيط زيست خود احترام مي گذارند را بدانند.
    ضمناً اين خبر جالبي است بد نيست ببينيد:
    http://www.bona.ir/details.php?id=3917_0_7_0_C
    بدرود.

    پاسخ:

    درود … بايد بكوشيم تا اين فرهنگ را در جامعه بسط و انتشار دهيم. بايد مهرباني هاي اندك مردمان را در بوق كرده و بارها و بارها منتشر سازيم. اميد كه شما نيز در محله و ديار خود چنين كنيد. ممنون از آن لينك. اميد كه همه پرندگان بتوانند از دست شكاركش هاي خود بگريزند.

  8. محمد درویش نویسنده

    ابوحنانه عزيز
    در وبلاگ من فيلتري براي تاييد كامنت وجود ندارد. و همان موقع كه ارسال كنيد منتشر مي شود.
    حتما مشكلي فني در هنگام ارسال در نت وجود داشته است. لطفا مجددا ارسال فرماييد
    درود

  9. safzav

    من یک مادربزرگ دارم که رفیق گنجشک‌ها و کبوترها و بلبل خرماها و کلاغ ها و گربه‌های محل است. قبلا که ته کوچه‌مان یک باغ کوچک بود و ساکنینش مرغ و اردک داشتند، رفیق آن‌ها هم بود.
    برای هر کدامشان غذای مخصوص جمع می‌کند. یک وقت‌ها ته مراسم‌های ملت با یک کیسه راه میّ‌افتیم و ته مانده بشقاب‌ها را جمع می‌کنیم. همه هم می‌دانند قرار است این ته مانده‌ها کجا برود و کس چپ چپ نگاهمان نمی‌کند.

    راستی این مادربزرگ من رفیق گل‌ها و درخت‌ها هم هست …

  10. شریفی

    نه جناب درویش,گفتم که من ازاری به اونا نرسوندم فقط , کودکی از چشمهای سبز براق یکی از اون سیاهاشون روی دیوار در شب ترسیدم.فکر کنم بخاطر همین مساله باشه.
    من هم امیدوارم,راستی من از ایشون باید پشتکار و مداومت توی یک کار رو هم علاوه بر مهربونی یاد بگیرم

  11. محمد درویش نویسنده

    درود … آخ پس شما هم یکی از قربانی های دروغ های آدم بزرگا هستید! یادم هست … هنوز هم می گویند: نری بیرون ها، هاپو می آد تو رو می خوره یا گربه سیاهه گازت می گیره و …
    کاش آدم بزرگا یاد می گرفتند که به آدم کوچیکا هیچوقت و به هیچ بهانه ای دروغی نگویند که همیشه در ذهن شون بمونه …
    البته من فکر می کنم شما استعداد خوبی در استمرار کار مورد علاقه ات داری، به خصوص اگه توش پول هم باشه! نه؟
    درود.

  12. هومان خاکپور

    خدائیش این روزها خیلی از بانوان خصوصا” از نوع تهرونیش درحال درس دادن هستند؛ نیستند؟

    پاسخ:

    من نگرفتم! شرمنده …

  13. شریفی

    در مورد استمرار کاری که مورد علاقه ام باشه که شک نکنید,اگه پول هم توش بود که چه بهتر,اما درجه ی خلوص دیماهیتم به اون شدت نیست چون اول دی بدنیا اومدم و فکر کنم که اگه پانزدهم بدنیا میومدم باید چنین انتظاری از من میرفت!نه؟

  14. محمد درویش نویسنده

    موافقم … متولدین نخستین روز دیماه بیشتر بازیگوش و اندکی شیطون هستند تا بیزینس من یا وُمن خالص! آنها کودکشان را بیشتر میدان می دهند تا بقیه دی ماهی ها که به وادشان می نازند! اما در عوض از بقیه دی ماهی هم هم تندخوتر هستند و ذات آتشین تری دارند! ندارند؟

  15. یزدان خدابنده لو

    درویش جان دورود فراوان بر تو که چشمانت پدیده های عمیقأ انسانی را میبیند و به تصویر میکشدوآن بانوی گرامی که در حد توانش بخش بسیار کوچکی از زیستمندان سرزمین نیاکان را بامهرمی نوازدو درآغوش میگیردوغذامیدهد.
    روزی سهراب با اندوه میگفت .
    هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود،
    هیچکس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت.

  16. محمد درویش نویسنده

    زنده باشيد جناب خدابنده لو
    و ممنون از همراهي و همدلي تان
    خوب شد كه سهراب امروز نيست تا بيشتر در غم نامهرباني هاي اين روزگار بگريد.

  17. مالکوم ایکس

    گربه های تهران کم که نشده اند هیچ زیاد هم شده اند. وارد حیاط منازل شده و درباغچه ها کثافتکاری میکنند. اگر درهال را باز بگذاارید داخل خانه هم میشوند. گربه های ولگرد ناقل انگل ها و بیماریهای خطرناکی ازجمله توکسوپلاسموز هستند. من نیز حیوانات را دوست دارم ولی دریک محیط شهری متراکم مثل تهران وجود حیوانات ولگرد یک معضل بویژه برای سلامتی شهروندان است.

    پاسخ:

    حضور گربه ها در زنجیر غذایی لازم است و عاملی مهم در تعدیل جمعیت موش ها به شمار می روند. باید ترتیبات بهداشتی را افزایش داد. نه این که صورت مساله را پاک کرد هموطن عزیز من. گربه ها هم حق زیستن دارند، همان گونه که ما داریم. اصولا آیا ما هیچ زیستگاه انحصاری را برای گربه ها در نظر گرفته ایم که حالا می خواهید آنها را از شهر بیرون برانید؟

  18. شهروند

    آقا با چشمه بسته همینطوری یه چیزی رو گنده نکنید
    این خانوم رو من میشناسم ،ایشون به علت مشکلات روحی روانی این کار رو انجام میدن و با این کارشون مزاحمت بسیاری برای کسانی که به پارک میرن ایجاد کردند
    میتوانید بروید از نگهبان پارک بپرسید چندین و چندبار از این خانوم شکایت شده
    پارک که جای جمع کردن گربه و کلاغ و ارضا نیاز های شخصی ما نیست .هر چیزی جای خودش رو داره….

    پاسخ:
    من هم با ایشان گفتگو کردم و چنین مشکلی را در وی ندیدم. اتفاقاً نگهبان های پارک وی را بسیار دوست داشتند. اصولاً اگر نتیجه مشکلات روانی مهربانی بیشتر با حیوانات باشد، من هم این گونه اختلالات روانی را دوست دارم! در ضمن این خانم چه آزاری به دیگران دارد؟ اتفاقاً کودکان بسیاری نظاره گر کار ارزشمند او هستند و درس محبت به حیوانات را می آموزند. ببخشید! چرا پارک نباید جای محبت کردن به حیوانات باشد؟!
    درود بر شما شهروند عزیز.

  19. شهاب

    من هم مشابه این صحنه را در پارک لاله به دیده‌ام. جالب اینکه شکل و شمایل هردو بانو خیلی شبیه بود. فکر کنم یک نفر هستند…!

  20. امیر

    مطالب و موضوعاتی که پیگیری میکنید بسیار برایم دلنشین است ولی امروز وقتی داشتم به مطالب اروند نگاه میکردم و اونجایی که انشا’ نوشته با موضوع “نامه به خدا” (در اینجا http://arvand.mohammaddarvish.com/archives/410) خیلی دلم گرفت که بچه های ما حرف دلشون با خدا که نهایت آمال و آرزوشونه رفتن به آمریکاست.ایکاش همونطوریکه وبلاگی با نام مهار بیابان زدایی داریم دغدغه ” مهار بی هویتی و بی مهری به وطن ” رو در بچه هامون هم داشته باشیم.

    پاسخ:

    راستش امیر جان از شما چه پنهان که من هم بسیار ناراحت شدم از دیدن آن آرزو در نامه فرزندم به خدا. اما احساس کردم که من حق ندارم خواستهای او را انکار کنم و مهم تر این که چرا باید کار به جایی برسد که اینک بسیاری از جوانان و نوجوانان وطن هم چنین آرزویی را دل داشته باشند؟ یکی از بستگانم که فارغ التحصیل کارشناسی ارشد شریف بود، اخیراً برای ادامه تحصیل به کارولینای شمالی در آمریکا رفت. به من تلفنی گفت: در طول دو هفته گذشته بیش از 80 نفر از همکلاسی هایم را در اینجا پیدا کرده ام! چرا امیر جان؟!

  21. فلاوین

    خوش به حال این خانم!
    البته خونه ما هم همچین حالتی داره! بچه گربه 6-5 روزه توی دستم شیر خورده! بعد از ظهر ها که برم تو حیاط یکی و تا گربه پیداشون می شه!
    البته ترس از توکسوپلاسموزیس نمی ذاره انقدر مثل این خانم مهربون باشون گرم بگیرم!!!

    پاسخ:
    همین که باشون سرد نمی گیری! و آزارشون نمی دی کافیه فلاوین عزیز. کاش همه مثل تو رفتار می کردند.

  22. سعید

    دست شما درد نکنه جناب درویش. کم و بیش نوشته های شما را می خوانم. این نوشته‌تان هم طبق معمول خیلی خوب بود منتها تا این جا که “کاش رهبران جامعه‌ی امروز مااز سلوک این پیرزن یاد می‌گرفتند و بی‌منت به مردمان خویش محبت می‌کردند … آنگاه دیگر هرگز جهانی چنین درگیر و خون‌ریز و کینه‌جو و پر از زرادخانه‌های مرگ‌آفرین نمی‌داشتیم! می‌داشتیم؟”

    1- فکر نمی‌کنید قیاس حیوانات و انسان‌ها در اینجا قیاسی مع الفارق و احیاناً توهین آمیز باشد؟!
    2- با این جمله، از نظر شما رهبران جامعه، قیم مردم هستند تا مانند این خانم محترم به مردم غذا برسانند و آنها را مورد نوازش قرار دهند! به عبارت دیگر مردم به یک سرپرست برتر و بالاتر از خود نیاز دارند؛ در حالی که اولین شرط دموکراسی عدم وجود رهبر و قیم است. به نظر من یک طرفدار محیط زیست نمی‌تواند با آزادی و دموکراسی مخالف باشد.
    3- من متوجه نشدم که اگر “رهبران جامعه‌ی امروز ما از سلوک این پیرزن یاد می‌گرفتند” چه تضمینی وجود داشت که در جهان زرادخانه‌ی اتمی وجود نداشته باشد؟!

    پیروز باشید

  23. محمد درویش نویسنده

    درود بر سعید عزیز:
    نخست آن که ممنون از دقت نظرتان.
    دوم این که چرا نشانی وبلاگتان راه به جایی نمی برد؟!
    سوم آن که منظور از رهبران جامعه ما، یعنی رهبرانی که امروز بر بشریت حکومت می کنند و نه محدوده خاصی از جهان! به باورم اگر امروز در شرایطی که بیش از 2 میلیارد نفر از مردم زمین از کمترین امکانات زیستی بهره مند نیستند؛ نباید بیش از 1500 میلیارد دلار هزینه کرد تا سلاح بیشتری برای تخریب و مرگ تولید کرد. چرا که فقط با 500 میلیارد دلار می توان فقر را برای همیشه ریشه کن ساخت. آن بانوی پیر با ب پاشیدن بذر محبت بدون منت کاری کرد که دشمنان طبیعی هم با یکدیگر رفیق شوند و از هم زیستی با هم لذت ببرند. ما چرا این تجربه را تکرار نکنیم؟ چرا همواره مرزبندی های خود را ریزتر و ریزتر کنیم؟ چرا بگوییم سیاه، سفید، زرد، مسلمان، مسیحی، یهودی، ایرانی، آمریکایی، آفریقایی، شیعه، اصول گرا، سبز و … چرا پیوسته سرنشینان این قایق مشترک را با مرزبندی های چندش آور نسبت به هم بیگانه و بیگانه تر می کنیم؟
    زنده باشید.

  24. ژاله

    صبح به خیر آقای مهندس درویش. ممنون از اینکه در مورد خانم سامی مطلب گذاشتید و متاسفم از اینکه همیشه یکی دونفر هستند که بادید دیگری به وجود چنین اشخاصی نگاه کنند. بنظر من روانی بیشتر کسانی هستند که به حیوان آزاری مشغولند و یا حیوانات را منبع میکروب و بیماری میدانند !!!!! یکی از شایعات خنده دار نازاشدن خانمها براثر تماس با موی گربه. شما در هیچ کجای دنیا چنین چیزی نخواهی شنید. موی گربه هیج خطری ندارد و درصورت خورده شدن دفع میشود. انگل توکسوپلاسموز تنها مدت محدودی در مدفوع گربه هائی که شکار میکنند تخم گذاری میکند که انتقال آن به انسان ازمدفوع گربه خیلی آسان نیست درصورتیکه همین انگل در گوشت خام و سبزیجات و حتی شیرهای پاستوریزه نشده بفور یافت میشود. درمجتمع بزرگی در سعادت آباد گربه سیاه 6 ماهه ای زندگی میکند که بجرم سیاه بودن و شوم بودن و بدیومنی آوردن محکوم به اخراچ از آن محل شده !!!!

    پاسخ:
    شک ندارم که ریشه حیوان آزاری به نوعی بیماری می رسد. آن بیماری می تواند ریشه در خرافات، نادانی یا تعصبات کور مذهبی داشته باشد. اما هر چه هست من هم اعتقاد دارم که تعداد روانی ها در بین دشمنان حیوانات به مراتب بیشتر از دوستداران ایشان است! نیست؟

  25. ژاله

    یک نکته خیلی برام جالبه که هیچ وقت مخالفین آدرسی از خود باقی نمیگذارند تا برایشان توضیح کامل داده شود.
    آقایان و خانم های مخالف اگر درمورد بیماری توکسوپلاسموز اطلاع کامل میخواهید با اینجانب تماس بگیرید و اینقدر از بیماری گرفتن از گربه ها نترسید.. والله بخدا تمام این حرفها شایعه است. درکشورهای متمدن 85% با گربه و سگ زندگی میکنند و همه از ایرانزمینیان سالمتر هستند. من شخصا”‌از 5 سالگی تا کنون که 53 سال سن دارم همیشه در کنار گربه زندگی کرده ام و شکر خدا از همه دور و برینها سالمتر هستم. اینقدر به بهانه های مختلف با مخلوقات خدا بدرفتاری نکنید.

  26. محمد درویش نویسنده

    خوشحالم که این پاسخ را نوشتید تا از این پس دبیرخانه ای وجود داشته باشد تا به شبهات و پرسش ها و نگرانی ها به صورتی شفاف پاسخ دهد و به تنویر اذهان عمومی در حوزه حیوانات شهری بپردازد. درود بر ژاله فتوره چی عزیز.

  27. سعید

    سلام دویاره خدمت شما و ممنون از پاسختان. خوب اگر منظور از “رهبران جامعه‌ی امروز ما” سران حکومت های جهانی باشند فرمایش شما متین است. هرچند که در مورد قیاس گربه ها و کلاغ ها با انسان ها نقدم هنوز پابرجاست!

    درباره آدرس یک حرف اشتباهی تایپ شده بود که الان تصحیح شد. افتخار می‌دهید :)

    بحث انرژی هسته ای شد یک نوشته از شوماخر در “کوچک زیباست” در این رابطه را را خیلی وقت پیش خلاصه کرده بودم:
    http://ssahraei.blogspot.com/2008/10/blog-post_19.html

    پیروز باشید

  28. حمید رضا ن.

    با عرض سلام و احترام خدمت آقای مهندس محمد درویش
    از قضا امروز بخت با من یار بوده است که با چنین وبلاگ وزینی اشنا شده ام .
    به دنبال مطلبی از خانم سامی می گشتم که یکی از دوستان اینجا را به بنده معرفی کردند.
    امیدوارم پیروز و کامیار باشید.

  29. محمد درویش نویسنده

    درود بر شما
    من هم از آشنایی با یک هموطن فرهیخته بسیار خوشحالم.
    ممنون از لطفتان.
    امیدوارم از نظرات شما بیشتر بهره ببرم

  30. دکتر جمشیدی - دامپزشک

    با سلام متاسفم برای امثال اون فردی که چنین خانم مهربان و انسان شریفی رو روانی خطاب میکنه بنظر بنده روانی اونهایی هستن که این حیوانات و گربه های واقعا دوست داشتنی و تمیز رو که بیش از تمام موجودات دیگه به نظافت خودشون و محل زندگیشون خدمت میکنن رو با نادانی و بی اطلاعی خودشون میکشن یا میزنن و اینگونه چرخه زیستی شهری ما رو برای انتشار حیوانات موذی مثل موش و حشرات موذی مثل سوسک رو زیاد میکنن – گربه ها جز در موارد خاص هیچگونه بیماری قابل انتقال و خطرناکی که به تونه به انسان مبتلا بشه و خطر قابل توجه ای ایجاد بکنه ندارند – در ثانی اون شخص که محبت به مخلوقات خدا رو نشونه روانی بودن یک انسان میدونه شک نکنه که باید بخاطر این اندیشه کثیف تحت درمان روانی قرار بگیره – در تمام کشورهای اروپایی گربه ها در آرامش و امنیت در مراکز مختلف شهرها تردد میکنن و هیچ مشکل بهداشتی و دیگری هم برای افراد ایجاد نمیکنن – در همین مسجد النبی بیایین تماشا کنین که حتی همین عربهای سوسمار خور هم متعرض این حیوانات نجیب نمیشن و این گربه ها به راحتی در محدوه مسجد تردد میکنن – در کتاب ثواب العقاب شیخ صدوق بسیار روایات از پیغمبر و شب معراج و وجود عذاب الیم برای افرادی که در دنیا به جان و آرامش این حیوانات زبون بسته تعرض میکنن روایت شده است . کسانی که به مخلوقات خداوند یاری میرسانند از برگزیدگان الهی هستند و مسلما اگر در جامعه ما افرادی چون این بانوی ارجمند زیاد بودند امروزه کسی هم به حق و حقوق سایر انسانها تجاوز نمیکرده – عجیبه که بعضی از این آدم نما های شهر نشین حتی طاقت زندگی گربه های شهرمون رو در یک محل وسبع مثل پارک ملت رو هم نمیتونن تاب بیارن و تازه عجیب تر اینکه نه تنها خودشون لیاقت کمک و یاری به سایر مخلوقات الهی رو ندارد بلکه به افرادی هم که به اونها کمک میکنن لقب بیمار روانی میدن !!!! در ضمن اونهایی هم که فکر میکنن چون گربه های گرسته شهر ما رو که از ناچاری دنبال غذاشون رو بین زباله میگردن موجودات کثیف و خطرناکی هستن توصیه میکنم حتما با یک دامپزشک خبره مشورت کنن تا به خوبی بفهمن که حقیقتا این موجودات واقعا به شکل خیره کننده ای تمیز و عامل گسترش پاکی حوزه زندگیشون میشن و هیچگونه خطر قابل ذکری برای انسانها ندارن – در پایان آرزو میکنم ای کاش کمی با خودمون و با خلقت زیبای الهی مهربون تر بودیم و لا اقل اگر کمکی به این موجودات بی دفاع نمیکنیم مزاحمت و رنجی هم به اونها وارد نکنیم که به قول سرور مظلومان دو عالم اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید – یا حق

  31. محمد درویش نویسنده

    درود بر جناب دكتر جمشيدي عزيز و ممنون از درج كامنت روشنگرانه تان.
    من هم اميدوارم كه دوستي با حيوانات در اين بوم و بر مقدس دوباره نهادينه شود.
    فقط اي كاش صفت “سوسمار خور” را براي عربها به كار نمي برديد. دست كم چند ميليون نفر از هموطنان عزيز ما در خوزستان هم عرب هستند رفيق گرامي و فرزانه من.
    باز هم ممنون از لطف و مهرباني و احساس مسئوليت شما.

  32. تنها

    افسوس..افسوس که خیلی از ما معنا و اصل رو رها کرده و پی ظاهر و فرع رو می گیریم..

    افسوس که پیام به این روشنی، دعوت به این عریانی رو می بینیم و از قیاس انسان و حیوان و کسر شان اشرف
    مخلوقات خرده می گیریم.

    مد نظرم فقط سعید گرامی نیست.
    خیلی ازما.
    افسوس.

  33. hesam

    احترام به طبیعت و حیوانات احترام به خودتونه!
    بخدا انسان اشرف مخلوقات نیست!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.