سفیدکوه را اگر نگوییم که همهی ایرانیان، دستکم همهی هموطنان عزیز دیار لرستان میشناسند و ساعتی از زندگیهاشان را در پناه دامنهها و صخرههای استوار، سربه فلک کشیده و سرسبزش به خاطراتی ماندگار بدل ساختهاند.
سفیدکوه از یک منظر دیگر هم همیشه مورد توجه شیفتگان طبیعت و حیات وحش بوده است؛ زیرا کمتر جایی را میتوان سراغ گرفت که چون سفیدکوه بشود فارغالبال از طنین جادویی برخورد شاخ کلهای سرمست یار و جبروت آهنگین ضرباهنگ سُم پازنها (capra aegagrus) در خلسهای رؤیایی فرو رفت و ضرب زمین در ضربان دل طبیعت را به معنای واقعی کلمه درک کرد و با تمام وجود هوای عطرانگیزش را به درون ریههای تشنهی پاکی و زلالیت فرستاد …
امّا … و امّا شوربختانه این همه را دیگر کمتر کسی میتواند در سفیدکوه ببیند! باورتان میشود؟
دیگر از آن سرمستیها در سفیدکوه کمتر نشانی باقیمانده است … توگویی حالا مدتهاست که زمان مستی پازنها به سرآمده! میدانید چرا؟
اگر نمیدانید، لطفاً گزارش دردناک مجید دریکوند – دانشجوی کارشناسی ارشد محیط زیست – را در صفحهی 4 از شمارهی 243 هفتهنامهی صدای ملّت – 26 دی ماه 1388 – بخوانید تادریابید که چگونه بلایی به نام ورزش مفرح شکار! توسط عدهای نابخرد که خود را شکارچی میخوانند (به قول سام: شکارکُش)، عجیبترین و بیسابقهترین و ناجوانمردانهترین و نابخردانهترین کشتار کل و بز را در تاریخ حیات طبیعی ایران رقم زدهاند؛ آن هم به رغم آن چیزی که نویسندهی مطلب: «تلاش وافر سازمان محیط زیست استان لرستان» برای جلوگیری از این کشتار خوانده است!
دریکوند در انتهای یادداشت غمبار و حسرتآمیزش به تلخی و حسرت مینویسد: «اینها میراث لرستان هستند؛ نباید تنها برای ارضای اَتش شکار، این جمعیت اندک باشکوه شکننده را اینگونه سلاخی کرد.»
و با این امید سبز پایان میبرد:
«باشد که به جای کشیدن ماشهی تفنگ و به جای برهم زدن آرامش پرمعنی سفیدکوه با صدای مبهم گلوله، صدای شاتر دوربینهای عکاسی را بشنویم که این میراث گرانبها را ماندگار میکنند.»
راستی! چرا لب دریا که میرویم
و تور که در آب میاندازیم
طراوت را از آب شکار نکنیم و به تور نیاندازیم؟ آن شکار ناهمتایی را که زندگیمان را تا وقتی که هستیم به خاطره بدل میسازد، به شور … به عشق …
باز هم یک توضیح ضروری!
بر خلاف آن یکی یادداشت، این یکی کاملاً با پیشنهاد آیش 5 سالهی طبیعت ایران مرتبط است! نیست؟
در سالهای اخیر توجه تمامی دوستداران طبیعت به سمت شمال و پارک ملی گلستان و …بوده است.اما در این بین طبیعت لرستان در خاموشی و سکوت انواع تخریب هارا تجربه می کرد…از ماست که بر ماست…می دانم.
درود بر دیده بان عزیز و یک تنه طبیعت زیبای لرستان.
کاش می توانستی چند یار سبز برای خود دست و پا می کردی و آنگاه سزاوارانه تر از لرستان دفاع می کردید محسن جان.
ای کاش تنها کمبود یار بود…
راست می گویی رفیق … اما داشتن چند همراه عاشق و متخصص می تواند قوت قلبی بزرگ به پایداری در این راه باشد.
امیدوارم…
راستی لوگوی سال جهانی تنوع زیستی را هم آماده کرده ام.در حال حاضر یک لوگو در وبلاگم موجود است اما لوگوی اصلی یک مشکل کوچک فنی دارد که امیدوارم بتوانم در روزهای آتی این مشکل را حل کنم…
ممنون از زحماتی که می کشی … کاش لینک آن لوگو را می شد به صفحه ای مشخص در موج سبز پیوند داد.
میزان صلابت ، قدرت و منطق یک وزیر محیط زیست واقعی را در اینجا بخوانید :
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2010/02/100204_u04_aa_uganda.shtml
لطیف جان … فعلاً که اینترنت حسابی اینجا ذغالی شده و فکر کنم وضع بدتر هم بشه … اگر امکان داره خودت محتوای این لینک را در همینجا کپی کن تا دریابیم که موضوع چیست.
درود …
بی بی سی : پنج شنبه 4 فوريه 2010 – 15 بهمن 1388
————-
.وزیر کابینه اوگاندا: تمساح بخورید!
وزیر کشاورزی اوگاندا به اهالی کشور توصیه کرده است هرچه بیشتر تمساح شکار کنند و بخورند. به نظر وزیر این بهترین راه مقابله با خطر تمساحهاست.تمساحها در کرانهی دریاچه ویکتوریا، با حملات برقآسا به کشاورزان و ماهیگیران حمله میکنند. آنها در دو هفته گذشته تنها در یک استان شش نفر را کشتهاند.گفته میشود که در سالهای اخیر تمساحها به شدت زیاد شدهاند.آگری باگیره، وزیر کشاورزی اوگاندا از حملات روزافزون تمساحها به اهالی کشورش خشمگین شده و گفته است که مردم حق دارند این “حیوانات بیرحم” را شکار کنند و گوشت آنها را بخورند.به گفتهی آقای وزیر: “تمساحها به انسانها رحم نمیکنند، پس انسانها هم حق دارند با کشتن و خوردن آنها انتقام بگیرند.”
واکنش به گفته وزیر کشاورزی
طرفداران محیط زیست به فراخوان وزیر کشاورزی مبنی بر کشتن و خوردن تمساحها اعتراض کردهاند.سام مواندا مدیر اداره “حفظ محیط زیست” اوگاندا گفته است “هرکس به تمساحی حمله کند، بیدرنگ دستگیر خواهد شد “. در اوگاندا شکار و قتل حیوانات درنده ممنوع است. به گفته آقای مواندا” تمساحها وحشی میشوند و به انسانها حمله میکنند، زیرا مردم وارد قلمرو آنها میشوند” . به نظر آقای مواندا فراخوان وزیر کشاورزی “سخنی ابلهانه” است، که خطرات بیشتری در بر دارد، زیرا مردمی که تجربه شکار ندارند، اگر به طرف تمساحها بروند بیشتر جان خود را به خطر میاندازند.
ممنون … خبر جالبی بود. تصورش را بکن در اینجا، رییس سازمان حفاظت محیط زیست بخواهد، سخنان یا عملکرد یکی از وزرای طبیعت ستیز کابینه را “ابلهانه” بنامد! در دوره قبل که حتا وزیر نیرو (آقای فتاح) را به عنوان وزیر سبز هم انتخاب کردند! آن هم در حالی که سد سیوند داشت چراغ می زد! نمی زد؟!
جدای از این تعابیر، نکات دیگری هستند که قابل توجه اند. اقتصاد اوگانادا وابسته به کشاورزی است و اقتدار و ابهت و زور بازوی وزیر کشاورزی چیزی در آن کشور چیزی در حد وزیر اطلاعات خودمان است ( که عملا” بالاترین قدرت اجرایی در کشور محسوب میشود) . در یک چنین شرایطی رئیس سازمان محیط زیست اوگاندا نه تنها وی را “ابله ” نامیده بلکه حتی گفته است که شکارچیان تمساح ها را “دستگیر ” می کنیم . حالا شما این را مقایسه کنید با میزان قدرت و اقتدار و زور بازوی سازمان محیط زیست ایران ( شهردار قره چمن علیا به شوفر کمپرسی ماسه کشش می گوید بزن رئیس سازمان محیط زیست رو له کن پول خونش با من! ) . دیگر اینکه رئیس ادارهء محیط زیست اوگانادا گفته است این مردم هستند که وارد قلمرو تمساح خا میشوند، در نتیجه تمساح ها حق دارند از حریم زندگی شان دفاع کنند و انسانهای متجاوز را بخورند! جالب اینجاست که متوجه شدم رئیس جمهور اوگاندا و اعضای پارلمان آن کشور دراین دعوا جانب رئیس سازمان محیط زیست کشورشان را گرفته اند . در زمنیهء دفاع از محیط زیست از کشورهای آفریقایی هم عقبتریم.
جالبه که می بینم حتا رییس جمهور اوگاندا هم طرف رییس سازمان حفاظت محیط زیست را گرفته. البته وجود آ« تمساح های غول آسا یکی از منابع درآمدی اکوتوریسم و توریسم علمی اوگاندا هم به شمار می رود که جناب وزیر کشاورزی در نظر نگرفته است.
درود …
فاتحه محیط زیست لرستان خوانده است و با این شرایط از دست کسی کاری ساخته نیست در خانه ها بجای اسله شکاری تیر بار جنگی نگهداری می شوداین چهار تا کلی هم که مانده اند بخاطر دورافتاده بودن زیستگاه است و گرنه یک مامور چطور با دست خالی جلوی متخلفین تا بن دندان مسلح طایفه ای را می گیرد رود ها که آلوده جنگلها سرازیر به کوره ذغال مراتع تخزیب دیگر محیط زیست چه محلی از اعراب دارد؟
20 سال بود که آمار می دادند پلنگ در لرستان دیده نشده و نابود شده در این چند ساله شکار متخلفان نشان از حظور پلنگ داد
گیرم که پلنگ مخفی کار است یعنی در 20 سال هیچ کارشناسی حتی سرگین پلنگ را هم ندید؟
باید با ریش سفید ها صحبت شود تا انها با نفوذ خود جلوی شکار وحشیانه را بگیرند وگرنه در نواحی ایلیاتی با این شرایط ما خلع سلاح مانند اوایل 1300 امکان ندارد.
پاسخ:
پیشنهاد خوبی است … اما نسل امروز مگر از ریش سفیدها حساب می برد رفیق من؟
پنج شنبه شب با دوستانی(!!)بحث سر شکار بود و مسخره اینجاست که در نهایت قانون مندی به من مجوز شکار با حضور محیط بان در منطقه حفاظت شده را نشان دادند!
وقتی خانه از پای بست ویران است ، چه باید کرد!؟
پاسخ:
بسیار جای تاسف داره. مجوز شکار برای چه حیوانی و در کدام منطقه صادر شده بود؟
خنده دار این جاست که چهار تا حدیث وآیه قرآن هم برایم نمونه آوردند که چون حلال است پس درست است و تو برو کنار بذار باد بیاد!
پاسخ:
خنده دار نیست … شرم آور است که به اسم شرع و دین تیشه به ریشه طبیعت و زیستمندانش می زنند.
سعی می کنم از ایشان بگیرم و کپی آن را برایتان ایمیل کنم
بسيار سپاسگزارم.
سلام به همگی-مجید هستم نویسنده مطلب مورد بحث- راستشو بخواین خیلی اتفاقی به این بحث وارد شدم- خیلی خوشحالم که میبینم واسه فریاد زدن نابودی حیات وحش لرستان تنها نیستم[email protected] کمک بدید با هم فریاد بزنیم !
درود بر مجيد عزيز … برايت آرزوي سرافرازي بيشتر دارم هموطن عزيز. لطفا گزارش ها و عكسهاي بيشتري از طبيعت ارزشمند لرستان برايم بفرست تا مردم در جريان اتفاقات زشت و زيباي لرستان در حوزه محيط زيست قرار گيرند.
زنده باشي.
سلام.مطالب همگی جالب و قابل تامل بود.به قلم شیوا و رسای مهندس مجید دریکوند تبریک میگم.لرستان به تو میبالد.
جز حسرت کاری می شه کرد؟
شکار کش ها هنوز هم به دنبال ته مانده این طبیعت هستن!
امیدوارم فکر اساسی بشه تا همین حد اقلی که برامون مونده فنا نشه!
در ضمن خدمت دوست عزیزم جناب مهندس محسن خان تیزهوش هم عرض ارادت می کنم
سلام به همگی وممنونم از محبت محمد درویش عزیز و همینطور دختر لرستانی- دعوت میکنم مطلب اندر احوالات اکوتوریسم لرستان رو که در شماره 248 به تاریخ یکم اسفند ماه هفته نامه صدای ملت لزستان چاپ شده رو مطالعه بفرمایید- طبیعت دوست عزیز آقای محسن میرزاوندی جز حسرت هم میشود کاری کرد-امیدوار باش و ما رو از کمکت محروم نفرما
مجید جان …
متاسفانه سایت نشریه خراب است. اگر امکان دارد مقاله هایت را بعد از انتشار و به همراه عکس برایم بفرست تا در اینجا باز انتشار دهم.
درود.
محمد درویش عزیز
متاسفانه و به دلایلی نتوانستم با شما ارتباط بر قرار کنم . لطف کن و پل ارتباطی خودت رو برای من بفرست-منتظر ایمیلت هستم.سپاسگزارم.
ایمیل را فرستادم مجید جان.
خدایا طبیعت لرستان را از شر الوار مصون بدار .گویی که بعضی از این لرها همچنان می خواهند لر بمانند وآدم نشوند . خدایا لرها را به سوی آدم شدن راهنمایی بفرما وبر “عقل و خرد آنها بیفزا” آمین
از کلیه کسانی که در جهت حفظ طبیعت لرستان می کوشند کمال تشکر را دارم.عمرشان طولانی باد
جناب حسنوند: با توهين كردن به يك قوم نخواهيم توانست مشكلات محيط زيست لرستان يا هر جاي ديگري را حل كنيم.
از کوزه برون همان تراود که در اوست (حقیقتی تلخ که باید پذیرفت )
سایه تان مستدام باد . توفیقاتتان بیش از پیش باد محمد جان
پازن اشترانگوه و کُل لرستان در ده سال اول انقلاب به کلی نابود شد ! البته بعضیها میگفتند 5-6 تایی در سفید کوه باقی مانده بود. قوچ و میش هم در کل لرشتان 20 عدد نمیشود.
علت هم ورود اسلحه های مدرن و خودکار در دست عشایر و گرفتن اسلحه از محیط بانان و دادن چماق بجای آن به آنها بود.
در بیستون هم در اوایل انقلاب روزهایی بوده است که بگفته محلیها در یک روز به اندازه یک کامیون با سلاحهای جنگی شکار کشته شده!
مشکل فرهنگی است.
وگرنه صدها هزار سال است که اسکیموها در کنار گله های بزرگ کاریبو و دیگر حیوانات زندگی میکنند اکنون هم با سلاحهای مدرن بشکار میروند ولی آنها کجا و ما کجا.
قبول دارم سپهر جان.
اصل مشکل صد در صد فرهنگی و ناشی از فقر دانایی است.
درود …
سلام
متاسفم
به خاطر اظهار نظر احساسی و به دور از آگاهی آقای حسنوند!!!
البته جهت اطلاع محمد درویش باید بگویم اظهار نظر آقای حسنوند مصداق بارز این جمله است
کافر همه را به کیش خود پندارد
آقای حسنوند اگر لرستان را دوست نداری لااقل کمی وطن پرست باش !!!
بله … باید به خاطر ایران عزیز هم که شده ، دست از تشدید کدورتها برداریم …
درود بر مجید عزیز …
سلام
باز شما لرستانيها شانس آورديد همين تعداد كم كل و بز و قوچ و ميش را تا امروز حفظ كرده ايد در منطقه بيستون و ورمنجه كرمانشاه كه تماما ارتفاعات صخره ايي و صعب العبور بوده و از بهترين اكوسيستم جهت زيستگاه حيوانات وحشي خصوصا كل و بز و پلنگ و خرس قهوه ايي برخوردار مي باشد جمعيت حداقل 12000 هزار راسي كل و بز در سال 1356 در سال 1376 كاملا منقرض شده !!! و از آن سال به بعد حتي يك راس نيز در منطقه مشاهده نشده …
كشتار و سلاخي هم اينطور جواب نمي دهد چه برسد به شكار …
در اين سلاخي علاوه بر شكارچيان مجاز و غير و مجاز محلي و غير محلي به طور قطع عوامل نظامي و ارگانهاي نظامي هم دخيل بوده اند به طوريكه تمامي منطقه در محاصره كامل نيروهاي نظامي و پادگانها بوده و مي باشد. و اين نيروها با اسلحه جنگي و مسلسل و … به جان حيات وحش منطقه افتاده اند و اين سلاخي را تكميل نموده اند.حتي شنيده ام كه در ميان گله كل و بز نارنجك انداخته اند …!!!
شخصا عكسهايي را مربوط به سالهاي 1365 منطقه بيستون و ورمنجه مشاهده نموده ام كه 18 راس كل يكجا باهم شكار شده اند.
سو مديريت سازمان حفاظت محيط زيست را هم به همه اينها اضافه كنيم كه منطقه را كاملا به حال خود رها نموده اند. و هيچ كنترلي بر منطقه ندارند.
هم اكنون جز شغال و روباه و … حيوان وحشي قابل ملاحضه ايي در منطقه وجود ندارد
سئوال اينجاست
آيا باز هم هنر نزد ايرانيان است
واقعاً متاسفم …
سلام…بایدباشکارچیان قاتل باقاطعیت برخوردشود.اگربرای آنهاجرم سنگینی درنظرگرفته نشود آن هاهمینطوربه قتل عام حیات وحش زیبای لرستان ادامه میدهند تاجایی که شنیدن صدای یک کبک ویادیدن ردپای یک بزکوهی درکوه برای مایک آرزومیشود..