وقتی آن ببر در راجستان می‌تواند، چرا این یوزپلنگ در میاندشت نتواند؟!

یکی از تصاویر برتر سال 2009 از حیات وحش، متعلق بود به خرامیدن یک ببر در پارک ملی Ranthambore واقع در ایالت راجستان هند. این عکس زیبا را یک عکاس 36 ساله‌ی بریتانیایی به نام اندی روسه – Andy Rouse – گرفته است؛ عکاسی که در کارنامه‌ی هنری خود، تصاویر زیبا کم ندارد. مانند خرسی که در تلاش برای تصاحب یک ماهی، صحنه‌ای بدیع را آفریده، یا پرنده‌ی کوچکی در زیر باران که مانند جادوگر انیمیشن‌های والت‌دیزنی دارد با خود چوب کوچکی را حمل می‌کند و یا این سلطان بی بدیل رنگ و وقار … این پرنده‌ی کوچک اما پرجلال اسپانیایی …

نکته‌ی پندآموز ماجرا این است که حضور ببرها در راجستان به مفهوم تزریق کمکی 10 میلیون دلاری از سوی گردشگران حیات وحش به شمار آمده و می‌تواند زندگی مردم محروم منطقه را به کلی دگرگون سازد.

اینک این پرسش جدی می‌تواند مطرح شود که اگر ببرهای راجستان می‌توانند اینگونه به افزایش درآمد سرانه‌ی مردم‌شان کمک کنند، چرا یوزپلنگ‌های خوش خط و خال ایرانی در میان‌دشت نتوانند چنین کاری را تکرار کنند؟
بارها گفته‌ام و بر این واقعیت پای‌فشرده‌ام که مزیت ایران در حوزه‌ی جذابیت‌های طبیعی، یعنی قرار گرفتن در بین 5 کشور نخست جهان، به مراتب می‌تواند ارزشمند‌ر از داشتن ذخایر عظیم گاز و نفت باشد؛ فقط کافی است در این حوزه به تربیت دانش‌آموختگانی متخصص اقدام کرده و مدیریتی علمی را حاکم کنیم. مدیریتی که هرگز در پای ملاحظات سیاسی، قومی، اجتماعی و اقتصادی کوتاه مدت و بخشی ذبح نشود.

در آن صورت، می‌توان امیدوار بود که هم وابستگی معیشتی به سرزمین کاهش یابد و هم طبیعت خرج نگهداری خود را به راحتی درآورد و دیگر نهادهای متولی طبیعت مجبور به دریوزگی در پیش این یا آن نهاد طبیعت‌ستیز متمول نباشند.

10 فکر می‌کنند “وقتی آن ببر در راجستان می‌تواند، چرا این یوزپلنگ در میاندشت نتواند؟!

  1. عباس رسول زاده بیدگلی

    همين چندي قبل بود كه در يكي از شهر هاي ما خرسي را كشتند.
    همين چند ماه قبل بود كه جنازه يك قوچ با شاخهاي بزرگ را در بزرگراه كناري شهر كاشان يافتند.
    و همين و همانهاي ديگر.
    در پياده روي كه امروز در بيابان داشتم عقاب باشكوهي را ديدم. حيف كه دوربين درست حسابي نداشتم. ولي چه افسوس كه شكار اين پرندگان و گروه قرقي ها و شاهين ها كه در كوير اران و بيدگل بيسار كم هستند با هم ادامه دارد.
    باهم از ين بردن درختان ادامه دارد و باز ….
    ———–

  2. محمد درویش نویسنده

    درود بر عباس عزیز … چه زیبا و اثرگذار از ترس ها و بیم هایت گفته ای … امیدوارم مردمان دیار کاشان و آران و بیدگل بیشتر از پیش قدر حیات وحش کم نظیر خود را بدانند. و بتوانند از تماشای پرواز شاهین ها و عقابها همچنان بر فراز آسمان آبی شهرشان لذت ببرند.

  3. هومان خاکپور

    محمد جان با باورهایت موافقم؛ وقتی دیروز غار اشک زلیخا را با آن عمق عجیبی که برایش نقل می کنند در کنار گوشم دیدم از غفلت خودم شرمنده شدم و از اینکه خیلی ها چه از مردم منطقه و چه متولیان دولتی که این مطلب برای شان تازه گی داشت بیشتر ناراحت شدم. پتانسیل هایی کم همتا که می تواند سطح رفاه زندگی مردم منطقه را ارتقای بخشد.

  4. محمد درویش نویسنده

    بله هومان جان … ما کاری انجام نداده ایم … ما در برابر عظمت آن چیزی که ارث برده ایم، حقیقتن حرفی برای گفتن نداریم … و شگفتا که هنوز هم اغلب وقت خود را در نزاع های جناحی و دعواهای زرگری حرام کرده و فرصت سوزی ها را ادامه می دهیم … (ما که می گویم، یعنی مدیریت حاکم بر ما!)
    درود …

  5. شقایق

    تصاویر واقعا فوق العاده اند ؛ طوری که می شود هرکدام را ساعت ها نگاه کرد…

    چه زنهار به جایی دادید ؛ اما افسوس که
    گوش اگر گوش من و
    ناله اگر ناله توست،
    آن چه البته به جايي نرسد فرياد است…

  6. آقای رگبار

    درویش جان مطلبی به ذهنم رسید که به نظرم بد نیست با تو در میان بگذارم
    ببین همیشه گفته اند که حق گرفتنی است نه دادنی . چرا ما محیط زیستی ها این قدر عجز و لابه می کنیم که وای فغان که این جور شد و دائما عین زنگ خطر می آییم و می گوییم که فلان شد و فلان شد و هیچ گوش شنوایی هم نیست که نیست . خب؟

    پاسخ:

    يك دليلش اين است كه محيط زيستي ها ماهيتن آدمهايي با احساس هستند!
    درود …

  7. پورنگ پورحسینی

    آقای درویش گرامی، از اینکه می بینم دوستان خوب محیط زیستی ما روز به روز بیشتر بر فرصتهای موجود در توسعه اصولی اکوتوریسم در راستای حفظ گنجینه های طبیعی ایران عزیز تاکید می کنند نهایت شادم! دیروز در سومین همایش بزرگ اکوتوریسم در هتل المپیک جایتان خالی بود. هنگام سخنرانی استاد دره شوری در کنار دوستان خوبم، یاسر انصاری عزیز و محمد شفیعی مهربان بودم، در حالی که در آن سالن بزرگ هتل المپیک جایی برای نشستن نبود…

  8. پورنگ پورحسینی

    و نیک می دانید که فعالان طبیعت گردی ما با تمام وجود به طبیعت عشق می ورزند، کمتر حرف می زنند و بسیار کار می کنند. به نظرم طی روزهای آینده در کنار انبوه خبرهای بد از نابودی گنجینه های طبیعی ایران عزیز، خبرهای خوبی برای شما و دیگر دوستانمان خواهیم داشت، و البته برای ارائه روشهایی جهت بهره برداری پایدار از طبیعت ایران عزیز روی کمک شما حساب می کنیم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.