یادداشت پیش رو، متن سخنرانیام در همایش گردشگری و اکوتوریسم آبی است که به عنوان دبیر علمی همایش، هفته گذشته در تالار مرکزی برج میلاد تهران ارایه شد:
به رغم آن که ما در کرهای زیست میکنیم که سه چهارم آن را آب فرا گرفته است، اما همچنان بزرگترین کابوس توسعه و کیفیت حیات بر روی زمین، همانا دسترسی به آب قابل استفاده است. چرا که فقط سه درصد از مجموع آب موجود در زمین، شیرین است و دو سوم از این میزان هم، عملاً در یخچالهای طبیعی کوهستانی و سرزمینهای یخ زده در جنوبگان و شمالگان محبوس مانده است. به دیگر سخن، میزان آب تجدیدشونده در کره زمین فقط یک درصد از کل آبهای زمین را تشکیل میدهد و این مقدار هم تقریباً هزاران سال است که بدون تغییر مانده است. یعنی: حجم آبی که پیشینیان ما در زمان امپراتوری بزرگ هخامنشیان با کمتر از 20 میلیوننفر در روی کره زمین در اختیار داشتند، تقریباً همان مقدار آبی است که هماکنون بیش از هفت میلیارد نفر ساکنان زمین از آن برخوردارند. چنین واقعیتی آشکارا نشان میدهد که دورنمای توسعه در زمین با مختصات کنونی آن تا چه اندازه شکننده و محدودکننده به نظر میرسد. این مسأله به ویژه در قارهای که ما در آن زیست میکنیم – آسیا – نمود بیشتری هم دارد؛ چرا که فقط 36 درصد منابع آب تجدیدشونده جهان را دریافت میکند، در حالی که 60 درصد جمعیت کره زمین را مأوا داده است . این در حالی است که میزان منابع آب تجدیدشونده در حوضه آبخیز رودخانه آمازون، جایی که فقط 0.4 درصد از مردمان زمین را سکنی داده است به بیش از 14 درصد میرسد. چنین محدودیت تبعیضآمیزی، حتی در درون قاره آسیا هم به شدت محسوس است، آنگونه که هر چه به سمت جنوب باختری آن پیش میرویم، بر ابعاد نگرانکنندهاش افزوده میشود. کافی است بدانیم در طول نیم قرن اخیر، 50 مورد خشونت بین کشورها بر سر آب گزارش شده است که تنها هفت مورد آن به منطقهای که ایران عزیز ما در آن استقرار دارد – خاورمیانه – بازنمیگردد .
چنین است که اگر پیشتر، نمایندگان شرکتکننده در نشست عمومی سازمان ملل متحد، سال 2013 را «سال جهانی همکاری در زمینه آب» اعلام کرده و به تبع آن، سازمان جهانی جهانگردی هم شعار امسال روز جهانی جهانگردی – 27 سپتامبر (پنجم مهر) – را در پیوند آب، گردشگری و حفاظت از آینده مشترک تعریف کردهاند؛ ناشی از همین دانستگی است؛ دانستگی گرانی که باید قدر آن را در ایران، بیشتر از هر جای دیگری بدانیم. آیا میدانیم؟
گردهمایی بزرگ دوستداران محیط زیست و گردشگری در برج میلاد تهران – هشتم مهر 92
ما در جهانی زندگی میکنیم که به طور متوسط حدود 80 درصد از منابع آب شیرینش در اختیار بخش کشاورزی قرار میگیرد تا به تولید غذا اختصاص یابد. اما آیا واقعاً جمعیت امروز جهان به 4 میلیارد تن غذا در سال نیاز دارد؟ اگر اینگونه است چرا مراجع معتبر جهانی در ژانویه سال 2013 اعلام کردند که حدود نیمی از تولید سالانه غذا، بدون استفاده به هدر میرود ؟ در حقیقت، به نظر میرسد مشکل یک میلیارد گرسنه امروز، بیشتر از آن که ناشی از کمبود زمین و آب کشاورزی و تولید محصولات غذایی باشد، ناشی از وجود یک نظام عدالتگریزانه و مصرفگرایانه است که در آن ملاحظات اقتصاد بازار بر ارزشهای والای تمدن مدنی ارجحیت دارد.
این واقعیت در شرایطی هولناکتر و در عین حال زنهاردهندهتر مینماید که بدانیم، دستکم 90 درصد از آب قابل استحصال کشور به بخش کشاورزی اختصاص یافته است؛ بخشی که به دلیل استقرارش در عرض 35 درجه شمالی – موسوم به کمربند خشک جهان – هرگز از مزیت نسبی درخوری برای تبدیل این انرژی گرانبها به غذا برخوردار نبوده و نخواهد بود.
اینگونه است که مدخلی تأملبرانگیز برای ورود صنعت گردشگری و بومگردی مسئولانه باز میشود؛ صنعتی پیشتاز که امروز بیش از یک هزار میلیارد دلار درآمد سالانه در جهان درو میکند و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای ممتاز جهان از منظر جذابیتها و مزیتهای طبیعی، تاریخی و فرهنگی میتواند بخشی از درآمدهای سرانهی خود را به جای کشاورزی ناپایدار از این محل کسب کرده که به مراتب وابستگی معیشتی کمتری میآفریند و دورنمای رفاه و توسعهی ایرانیان را در افقی دورتر، مستحکمتر میسازد.
ارایهی 10 عنوان سخنرانی علمی در این همایش و بررسی و تحلیل ابعاد گوناگون این فرصت بزرگ با لحاظ موازین و ملاحظات محیط زیستی، به همین دلیل در دستور کار گردهمایی بزرگ امروز قرار گرفته و سخنرانان فرهیخته و کاربلد ما میکوشند تا با ارایهی کدهای اخلاقی در حوزهی بومگردی آبی، تا مصادیق و استعدادهای گردشگری آبی در ایران و جهان، حساسیتهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی این حوزه را تبیین کرده و راهکارهایی برای همافزایی با مردم و جوامع محلی در این چشمانداز روشن وطن بنمایانند.
باشد که حاصل این هماندیشی و بارش فکری امروز بتواند چون شتابدهندهای معجزهگر، سرعت رونق بومگردی مسئولانه را در وطن به سود کاهش وابستگی معیشتی به سرزمین و مهار جریان مهلک بیابانزایی ارتقاء داده و بدینترتیب، نسل فردای این بوم و بر همچنان بتواند از وجود نگین فیروزهای دوستداشتنیاش در شمال باختری وطن – دریاچه ارومیه – بهرهمند شود؛ همانگونه که با دمیدن حیات دوباره به هامون، جازموریان، بختگان، طشک، کمجان، گاوخونی، گمیشان، کافنر، ارژن و پریشان، خواهیم توانست از پریشانحالی مردمانی که نشان دادند سزاوار این پریشانی و بیم از آینده نیستند، بکاهیم.
انشاالله.