در دهمین بخش از جستار ارزشمندی که توسط کامبیز بهرامسلطانی گشوده شده است، به موضوع تقسیمبندی اتحادیه جهانی حفاظت و طبقات شش گانهی آن پرداخته میشود. وی در بخشی از نوشتار خویش به صراحت پرده از نقطه ضعفی بزرگ برداشته و میگوید: « سازمان حفاظت محيط زيست با اين تصور كه ممكن است عنوان پارك ملي براي پهنهاي طبيعي حفاظت و اعتبار بيشتري به همراه آورد، تعدادي از پهنههاي طبيعي تحت مديريت خود را، بدون توجه به ضوابط مورد قبول جوامع علمیجهاني، پارك ملي ناميده است. اتخاذ اين سياست نه تنها به حفاظت بيشتر اين پهنهها كمكي نمیكند، بلكه اعتبار دانش محيط زيست و مفاهيم علمی آن را نيز مورد ترديد قرار میدهد.»
با هم دهمین بخش از یادداشت وزین استاد را پی میگیریم:
اتحاديه جهاني حفاظت، شش طبقهبندي براي پهنههاي طبيعي تحت حفاظت تدوين کردهاست كه به شرح زير است:
طبقه يك حفاظتي كه خود در دو گروه طبقه بندي میشود. طبقه I ذخيره گاه طبيعي برخوردار از حفاظت شديد/ طبيعت وحشي ؛ پهنه طبيعي حفاظت شدهاي كه اصولاً با هدف انجام تحقيقات يا حفاظت از خصلت وحشي و مهار نشده آان تحت مديريت قرار میگيرد. طبقه Ia ذخيره گاه طبيعي برخوردار از حفاظت شديد؛ پهنه طبيعي حفاظت شدهاي كه به منظور انجام تحقيقات مديريت میشود. طبقه بندي I شامل پهنهاي از خشكي يا درياست كه نشان دهنده اكوسيستمها، خصلتهاي زمين شناختي و فيزيولوژيك و يا گونههاي [گياهي و جانوري ] برجسته و مثال زدني بوده و مديريت آن در گام نخست به منظور انجام تحقيقات علمی و پايش محيط زيست صورت میگيرد.
طبقه II پارك ملي ؛ پهنه حفاظت شدهاي كه اصولاً با هدف حفاظت از اكوسيستمها و كاربري طبيعتگردي و تجديد قوا در طبيعت اداره میشود. از ديدگاه اتحاديه جهاني حفاظت، پارك ملي پهنهاي طبيعي از خشكي يا درياست كه به عنوان حفاظت شده معرفي میگردد تا (الف) از سلامت اكولوژيك يك يا چندين اكوسيستم در جهت حفظ منافع نسلهاي حاضر و آينده حفاظت نمايد، (ب) از استفادهها و مالكيتهايي كه بهاهداف حفاظتي لطمه وارد میآوزند جلوگيري نمايد، (پ) زمينهاي براي كسب تجربه رواني – روحي و نيز تحقيقات، آموزش و تجديد قوا در طبيعت براي بازديد كنندگان فرآهم آورد. كليه فعاليتهاي ياد شده بايد با محيط و فرهنگ سازگار باشند.
اين تعريف با آنچه در قوانين ايران پارك ملي ناميده میشود، كاملاً متفاوت است. ضمن اينكه سازمان حفاظت محيط زيست با اين تصور كه ممكن است عنوان پارك ملي براي پهنهاي طبيعي حفاظت و اعتبار بيشتري به همراه آورد، تعدادي از
پهنههاي طبيعي تحت مديريت خود را، بدون توجه به ضوابط مورد قبول جوامع علمیجهاني، پارك ملي ناميده است. اتخاذ اين سياست نه تنها به حفاظت بيشتر اين پهنهها كمكي نمیكند، بلكه اعتبار دانش محيط زيست و مفاهيم علمی آن را نيز مورد ترديد قرار میدهد. به اين پرسش كه چرا سازمان حفاظت محيط زيست ايران از قبول معيارهاي مديريتي و حفاظتي اتحاديه جهاني حفاظت آشكارا سرباز میزند، نمیتوان پاسخي منطقي يافت. تنها بهاين نكتهاشاره میشود كه، اتحاديهاروپا، علي رغم برخورداري از متخصصين برجسته در زمينه حفاظت از طبيعت، در اواخر دهه 1990 از اتحاديه جهاني حفاظت درخواست تدوين راهنماي حفاظت از طبيعت براي كشورهاي عضو را کرد و اتحاديه نيز در سال 2000 اين راهنما را دريافت کرد و سپس نيز به تصويب كليه كشورهاي عضو رساند و از آن تاريخ به بعد كشورهاي عضو بيش و كم شيوهاي استاندارد شده را براي حفاظت و مديريت پهنههاي طبيعي خود بكار میبرند . كشورهاي عضو اتحاديهاروپا حق دارند از روشهايي سخت تر از روشهاي ارائه شده در راهنما استفاده كنند، ولي حق كاربرد روشهايي پايين تر از استانداردهاي اتحاديهاروپا را ندارند.
اين در حالي است كهاولاً در ايران سطح دانش محيط زيست بسيار پايين تر از كشورهاي اتحاديهاروپاست و ثانيا” بسياري از افرادي كه در حوزه محيط زيست فعال میباشند، اصولاً كارشناس محيط زيست نبوده و داراي مدرك تحصيلي در ساير رشتهها میباشند.
طبقه III اثر طبيعي ملي : پهنه طبيعي حفاظت شدهاي كه، اساسا” به منظور حفاظت از پديدهاي خاص اداره میشود. به پهنهاي كه حاوي يك يا چندين پديده طبيعي يا طبيعي – فرهنگي استثنايي يا بي همتا بوده و بخاطر ويژگيهاي كميابي، بي همتايي، كيفيت زيبايي شناختي و يا اهميت فرهنگي داراي ارزشهاي حفاظتي میباشد، اطلاق میشود.
در مورد ساير طبقه بنديهاي حفاظتي نيز راهنماي اتحاديه جهاني حفاظت به جزييات بيشتري پرداخته كه در اينجا از ذكر آنها خودداري گرديدهاست. ولي از آنجا كه در مورد آثار طبيعي ملي ذكر جزييات ضروري به نظر میرسد، بخشي از نكات مورد نظر اتحاديه جهاني حفاظت در اينجا ذكر میشود :
حفاظت و تضمين حفاظت مستمر براي پديدههاي طبيعي بارز برحسب اهميت ويژگيهاي طبيعي و يا خصلتهاي نادر بودن يا بي همتايي و يا اهميت رواني – روحي آنها،
خلق امكانات براي تحقيقات، آموزش، تفسير و يا گذران اوقات فراغت در طبيعت با دامنه و وسعتي كه با اهداف پيش گفته موافق باشند،
خاتمه بخشيدن و در پي آن ممنوعيت هر نوع استفاده يا مالكيتي كه در تعارض با اهداف حفاظتي قرار دارند،
ايجاد فرصتها و امتيازهايي براي ساكنين بومي، تا جايي كهاين فرصتها و امتيازات با اهداف مديريتي همخواني نشان میدهند.
طبقه IV پهنه حفاظت از زيستگاه/گونه همراه با مديريت ؛ پهنه طبيعي حفاظت شدهاي كه مديريت برآن همراه با
دخالتهاي هدفمند میباشد. پهنهاي از خشكي يا دريا كه در آن دخالتها و دستكاريهايي با هدف تضمين بقاي فضاي زيست و يا رفع نيازهاي گونهها[ي گياهي و جانوري ] خاص صورت میگيرد.
در حقيقت اكثر پهنههاي طبيعي حفاظت شده در ايران بيش و كم با استفادهاز روشي، نزديك به طبقه مديريتي IV اتحاديه جهاني حفاظت و مديريت میشود. با اين تفاوت كه، در ايران هيچ پهنه طبيعي حفاظت شدهاي از انواع مختلف تجاوز در امان نمیباشد. طبق اطلاعات موجود تنها چيزي نزديك به 3/7 % از كل مساحت كشور تحت عناوين مختلف حفاظت شدهاعلام گرديدهاند. نكته جالب هم در همينجاست ؛ اگر قرار است جادهاي كشيده شود، پلي ساخته شود، سدي احداث
گردد، زهكشي صورت گيرد، مكاني براي انجام تمرينهاي نظامیانتخاب شود، شهركي احداث گردد و بسياري ديگر از اين قبيل، پيش از هر مكان ديگري، متوليان امور به همين 3/7 % روي میآورند.
طبقه V چشم انداز طبيعي حفاظت شده/ پهنه دريايي حفاظت شده ؛ پهنهاي كه مديريت بر آن اساسا” با هدف حفاظت از چشم انداز طبيعي يا پهنهاي از دريا كه در خدمت گذران اوقات فراغت میباشد، اعمال میشود.پهنهاي از خشكي و در صورت لزوم، با منظور كردن قطعهاي از ساحل و دريا كه در آن در طول زمان تأثير متقابل انسان و طبيعت شكل گيري چشم اندازي با خصلتهاي ويژه را موجب گرديده و اين چشم انداز حاوي ارزشهاي فوق العاده زيبايي شناختي، اكولوژيك، فرهنگي و تنوع بيولوژيك گرديدهاست. تداوم عاري از اختلال اين تعامل سنتي [ميان انسان و طبيعت ] براي حفاظت، مراقبت و روند تكامل پهنه ضرورتي غير قابل اجتناب محسوب میشود.
طبقه VI پهنههاي حفاظت از ذخاير همراه با مديريت ؛ پهنه حفاظت شدهاي كه، مديريت آن در راستاي استفاده پايدار از اكوسيستمها سازمان يافتهاست. پهنهاي كه قسمتهاي وسيعي از آن از سيستمهاي طبيعي بكر تشكيل يافته و مديريت مستمر بر آن میتواند متضمن حفاظت و نگهداري تنوع زيستي موجود در آن بوده و همزمان توليدات طبيعي و خدمات آن، طبق اصول پايداري، در جهت رفع نيازهاي جامعه عمل مینمايد.
علاوه بر طبقه بنديهاي شش اتحاديه جهاني حفاظت، بايد به تالابهاي بين المللي ثبت شده در فهرست كنوانسيون رامسر و دو طبقه بندي ذخيره گاههاي زيستكره ( بيوسفر ) و ژئوپاركها نيز اشاره كرد كه در شمار برنامههاي سازمان يونسكو قرار داشته و ايران عضويت در اين برنامهها را پذيرفتهاست و ثانيا” پهنههايي تحت همين عناوين در ايران وجود دارند.