چرا باید به تقویت مبانی بومگردی در کشور همت گمارد؟ آیا اصولاً بومگردی را میتوان برابر با اکوتوریسم قرار داد؟ چه نهادی در ایران متولّی اکوتوریسم است؟ سازمان حفاظت محیط زیست در کجا ایستاده است؟ آیا راه حفاظت پایدار از محیط زیست، از مجرای اکوتوریسم میگذرد؟ چرا ما خبرنگار متخصص در این حوزه نداریم؟ و چرا اخبار اکوتوریسم، آن گونه که باید در جامعهی محیط زیستیهای ایران انعکاس نمییابد؟
این پرسشها نمونهای از دریافتهایی است که پورنگ پورحسینی عزیز – از فعالان طبیعتدوست حوزهی اکوتوریسم در ایران – در یادداشتی که اختصاصاً برای مهار بیابانزایی ارسال کرده است، مورد توجه و مداقه قرار داده است. باشد که جستار گشوده شده، همچنان تقویت شده و تکامل یابد.
با هم یادداشت پورنگ عزیز را میخوانیم؛ یادداشتی که در همان ابتدا ممکن است به خواننده یک شوک وارد کند!
طبیعتگردی (Nature based tourism) همان اکوتوریسم نیست!
امروزه تقریبا تمامی دوستداران طبیعت ایران عزیز بر لزوم توسعهی اصولی طبیعتگردی در کشور عزیزمان هم نظرند. اما یک پرسش ساده: چه دستگاهی مسئول توسعهی طبیعتگردی در کشور ماست؟ سازمان حفاظت محیط زیست، سازمانگردشگری یا … کدام یک از این سازمانها توان و اختیارات قانونی لازم را برای انجام یک کار فرابخشی با گردشگران علاقهمند به طبیعت در عرصههایی که معمولاً تحت مدیریت سازمانهایی همچون محیط زیست و منابع طبیعی هستند، دارند؟ در این زمینه خوشبختانه پیشتر، برنامهریزان ما با تعریف سازمانی فرابخشی به نام کمیته ملّی طبیعتگردی – دست کم از نظر قانونی – تدبیر لازم را اندیشیدهاند.
در آخرین جلسه دولت هشتم با پیشنهاد گروهی از خبرگان فن، آئیننامه کمیته ملی طبیعتگردی به تصویب رسید. در ابتدای این آئیننامه میخوانیم: « هيأت وزيران در جلسه مورخ 2/5/1384 بنا به پيشنهاد مشترك وزارت جهاد كشاورزي، سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان ميراث فرهنگي وگردشگري موضوع نامه شماره 4116-1/841 مورخ 21/4/1384 سازمان حفاظت محيط زيست و به استناد اصل يكصد و سي و هشتم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آييننامه طبيعتگردي را به شرح زير تصويب کرد». به این ترتیب کمیته ملی طبیعتگردی در واقع به پیشنهاد سازمان حفاظت محیط زیست ایران و با مشارکت دو سازمان منابع طبیعی وگردشگری شکلگرفت و دبیرخانه آن در سازمانگردشگری مستقر شد.
در ماده 1 این کمیته، تعریف زیر از طبیعتگردی ارایه شده «ماده 1- منظور از طبيعتگردي (اكوتوريسم) عبارت است از برآوردن تمنيات و تمايلات خردمندانه و انسانيگردشگران طبيعت در محيطي طبيعي، فرهنگي، آموزشي و غير مصرفي و به صورت پايدار و در حد ظرفيت قابل تحمل با حداقل تأثير منفي بر محيط طبيعي و فرهنگي تحت شرايط و ضوابطي كه ضمن حفظ محيط زيست و فرهنگ بومي و ارزشهاي آن، امكان رشد اقتصادي و محلي را فراهم آورد.» که اگر چه به اشتباه طبیعتگردی (Nature based tourism) را با اکوتوریسم مترادف دانسته، اما در نهایت با تعریف جامعه بینالمللی اکوتوریسم از اکوتوریسم (سفری مسئولانه به مناطق طبیعی که در آن محیط زیست حفظ و بر رفاه مردم محلی تأکید می شود) هماهنگ است.
اما انگیزه اصلی از نگارش این یادداشت جلب توجه علاقه مندان به طبیعت ایران به برخی وظایف این کمیته است که به صراحت در آئیننامه مذکور ذکر شدهاند، وظایفی که با توجه به تعریف ارایه شده از اکوتوریسم در صورت انجام توسط کمیته مذکور، میتوانند زمینهساز حل بسیاری از مشکلات و چالشهای فراروی حفظ طبیعت این مرز و بوم و توسعه اصولی طبیعتگردی در کشور عزیزمان باشند.
یکی از وظایف این کمیته عبارت است از «ز- تصويب شرايط و دستورالعملهاي تخصصي و فني مؤسسات طبيعتگردي و تأييد صلاحيت و نظارت بر نحوه فعاليت آنها». این بدان معنی است که طبق قانون پرداختن به فعالیتهای طبیعتگردی، مقولهای است جدا از تورگردانی متعارف که هماکنون با اخذ مجوز بند ب از سازمانگردشگری انجام میشود. در حقیقت طبق قانون، فعالیت در زمینه طبیعتگردی کاری است کاملاً تخصصی و انجام آن (نظیر گردشگری رودخانهای، کویرنوردی و …) مستلزم رعایت دستورالعملهایی است که متأسفانه هنوز تدوین و اجرایی نشدهاند و البته ادامه روند موجود با توجه به خطرات فعالیتهایی نظیر قایقرانی در رودخانههای خروشان توسط افراد غیر مسئول و فاقد آموزش و تجربه کافی و با تجهیزاتی نامناسب میتواند برایگردشگران در کشورمان مرگبار باشد.
اما در بخش دیگری از وظایف این کمیته میخوانیم: “د- تعيين ضوابط تأسيس مناطق نمونه طبيعتگردي” و نیز ” ك- پيشنهاد ضوابط و پيگيري برنامهريزي و طراحي جهت احياء مناطق مستعد طبيعتگردي كه در حال حاضر تخريب شده و يا به مصارف ديگري اختصاص يافتهاند.”.
به نظرم وجود وظایفی که ذکر شد برای یک دستگاه فرابخشی دولتی، حکم یک ایدهآل را برای هر یک از دوستداران طبیعت کشور عزیزمان دارد. اما واقعاً چند نفر از علاقهمندان به طبیعت ایران عزیز از وجود چنین دستگاهی و شرح وظایف آن با خبرند؟
متاسفانه به دفعات در اخبار و گزارشهای برخی از بهترین خبرنگاران حوزه محیط زیست (و بعضا طبیعتگردی) کشور عزیزمان به انجام فعالیتهای مرتبط با طبیعتگردی توسط دستگاه گردشگری انتقاد شده و بر لزوم کسب نظر سازمان محیط زیست در اینگونه فعالیتها تاکید شده.
حقیقت امر این است که در بیشتر موارد مذکور (نظیر جشن پرندهنگری و …) ، کار از مجرای کمیته ملی طبیعتگردی انجام شد و نظر کارشناسی رسمی سازمان حفاظت محیط زیست نیز در تصمیمگیری ها لحاظ شده، و البته حقیقت امر این است که چالشهای فراروی توسعهی اصولی طبیعتگردی در کشور عزیزمان بسیار فراتر از آن است که دوستان تصور میکنند، مواردی مانند سرمایهگذاری در محیطهای بکر طبیعی و ایجاد ظرفیتهای لازم برای ورود اصولی طبیعتگردها به مناطق با ارزش بالای طبیعی و … نیاز به ادبیاتی دارند بسیار فراتر از ادبیات معمول درگزارشهای موجود.
اگر چه کمیته ملی طبیعتگردی در زمینهی بسیاری از وظایف خود همچون ” ب- هماهنگي بين دستگاههاي ذيربط در امر اكوتوريسم به منظور فراهم كردن زمينه توسعه گردشگري طبيعي در كشور.” گامهای مؤثری برداشته که خروجی آن را میتوان در هماهنگی بین سه دستگاه عضو این کمیته، به ویژه در کمیتههای طبیعتگردی 30 استان کشور عزیزمان مشاهده کرد، اما به نظر میرسد دستگاه طبیعتگردی کشورمان تا رسیدن به نقطه مطلوب و انجام وظایف سازمانی خود، راهی طولانی و پر چالش پیشرو دارد، و ای کاش عزیزان دوستدار طبیعت و طبیعتگردی در کشور عزیزمان، به ویژه فعالان رسانهای در این حوزه، با آشنایی بیشتر با قانون و وظایف دستگاه متولی توسعه طبیعتگردی، با استفاده از ابزار طبیعتگردی زمینهی حفظ آخرینگنجینههای طبیعت ایران عزیز را برای فرزندانمان فراهم کنند.
و باز یادآوری میکنم که طبق تعریف، اکوتوریسم سفری مسئولانه به مناطق طبیعی است که در آن محیط زیست حفظ و بر رفاه مردم محلی تأکید میشود، و این یعنی یکی از بهترین وسیلهها برای حفاظت از طبیعت برای آیندگان به زبان اقتصاد و در مقابل دیگر انواع توسعه همچون سدسازی و … اگر ادبیات آن را بیاموزیم، به آن باور داشته باشیم و با تمام توان در انجام آن بکوشیم.
جناب درویش سلام
متاسفانه در قوانین جدید گرین بلاگ تا حق عضویت پرداخت نشود اخبار وبلاگهای زیست محیطی منتشر نمی شود لذا گرین بلاگ دو روز است که کم مطلب می باشد دوستان ای کاش یک فرصت می دادند تا کسانیکه دوست دارند حق عضویت پرداخت کنند این حق عضویت پرداخت می کردند.
جناب پورنگ پورحسینی یک شخصیت منحصر به فردی دارند که هر وقت از ایشان کمکی خواسته می شود با تمام وجود به دوست دارد مشکل در خواست کننده را رفع نمائید شخصیت اخلاقی و رفتاری ایشان می تواند سر مشقی برای دیگران باشد با آرزوئی سلامتی و تندرستی برای ایشان
حسین آقا واقعن برای پرداخت 10 هزار تومان فرصت یک ماهه به نظرتان کافی نبوده است؟!!
به نظر من این موضوع بی تفاوتی کامل برخی دوستان را نشان می دهد.
وقتی ما حاضر نیستیم 10 هزار تومان برای زنده ماندن یک تارنمای محیط زیستی هزینه کنیم، چگونه می توانیم آن همه ادعا داشته باشیم؟
اگر هم بگویند که ندیدیم و حواس مان نبود که می شود عذر بدتر از گناه!
آن وبلاگنویس محیط زیستی که یک ماه از گرین بلاگ بی خبر باشد، یعنی فقط آن چیزهایی را می بیند که دوست دارد ببیند!!
.
.
اما در باره پورنگ حق با شماست … شخصیت دوست داشتنی و پذیرای این مرد حقیقتاً نمونه است.
او یک جنتلمن واقعی و یک غمخوار حقیقی محیط زیست ایران است.
درویش عزیز
تصور نمی کنم برای رفتن به فضائی دور از شهر و شهر نشینی ،
برای رفتن به طبیعت ،
برای دگرگون شدن فضای روحی و تحرکی به جسم دادن،
بعد از خروج از پارکینگ منزل ،
ویا بعد از خروج وسائط نقلیه عمومی از ترمینال ،
مستقیمن وارد فضای طبیعت (گردی ) شوید ،
دسترسی به نقشه های گردشگری ساده ( در اختیار ) نیست ،
دسترسی به اطلاعات منطقه ای دشوار است ،
دسترسی به مسئولی که مسئولانه راهنمایت باشد ( اگر اطلاعات صحیحی داشته باشد ) ناممکن است .
(اگر چه نقشه های چاپ شده در سفر های نوروزی بی محابا توزیع میشود ،
نیاز داشته باشی یا خیر ).
.
اطلاعات ارائه شده در حد :
زیبا است ،
قشنگ است ،
بی نظیر است ،
تو را تنها می گذارد ،
اطلاعاتی مانند :
وسایل و نیاز های اولیه برای دسترسی به موقعیت های مکانی گوناگون منطقه ،
چگونگی تهیه مایحتاج مورد نیاز از محل های عبور در بین راه ،
شرایط زیست محیطی وحوش ،
شرایط اسکان و امنیت محل های مورد نظر ،
بدست آوردن شرایط جوی منطقه در طول زمان اقامت ،
تاریخچه کوتاه منطقه ،
هیچ یک بسادگی در اختیار نیست ،
اصلن برای هیچ مسئولی مهم نیست ،
مهم آن است که سربزیر زمانی را در آن محل بمانی و بعد خالی خالی برگردی .
شما بمن بگوئید :
کدام سازمان ،نهاد ، ارگان ،……… مسئول در باره ،
جنگل های چالدره ،
چنگل های گلنده رود ،
جنگل های مونج ،
جنگل های ………………………
غار کان گوهر
غار گل زرد
غار کهک
غار………………….
دشت های بی نظیر کامیاران و سقز
دشت کویرو……………….
و پهنه های زیبای دیگر این سرزمین پاک ،
اطلاعات قابل دسترس و مورد نیاز را به مردمان ما ، مسئولانه ارائه میدهند .
این بستر سالم و صحیحی نیست که برای گردشگری یا طبیعت گردی اطلاعات لازم از روش سینه به سینه بدست آید . ( واین روزها اندکی از وبلاگ ها که قابل دسترسی برای عموم نمی باشد ) .
اگر مواد قانونی نوشته شده بر برگ های کاغذین می توانست راه گشا باشد ،
امروزما دچار این شرایط محیط ریستی نبویم ،
عامل تحقق و به سامان رساندن قوانین ،
آن هم قوانینی که از دانش و بینش متخصصین مسئول پدید آمده باشد ،
نیروی ” انسان ” ی ِ فهیم ، متخصص ، آگاه و بروز است ،
در کنونه ما و در پهنه طبیعت گردی ایران تنها راهنمائی موثر همانا ،
ادرس محلی را دادن آن هم با ” مستقیم برو چند کیلومتر آنطرف تر به پیچ و ……….. تا به محل مورد نظر برسی ، همین و بس ،
و ان جا حداکثر حکایتهائی از کهن سالان محلی خواهی شنید .
.
در پایان :
این عنوان و بستری که از آن سخن گفته شده است بشکلی و بنوعی ،
نیازی است چسبیده به زندگی ” انسان ” های این سرزمین ،
باید که با نگاهی عمیق ، گرم و صمیمی ،
با دانش بسیار و بینش ژرف بدان پرداخت ،
نگاه سرگرم کننده بدان ،
ادامه همین قوانین و تبصره ها خواهد بود ،
و بعد ،
تور های بشمار بسوی ،
ترکیه و هند و تایلند و …………..
درود بر عمو محسن عزیز …
نکاتی را که مطرح کردی، همه ریشه در تجربه دارد و قابل انکار هم نیست. امیدوارم روزی کمیته ملی گردشگری بتواند با کمک نهادهای زیربط و جلب مشارکت هوشمندانه و مسئولیت شناسانه بخش خصوصی شناسنامه دقیق جاذبه های طبیعی ایران را منتشر کرده و راه های بازدید بی تخریب را نشان مان دهد.
با درود به آقایان درویش و پورحسینی،
نوشته آقای پورحسینی بسیار جالب بود و انگشت بر روی نکاتی گذاشت که اگر هم برای برخی روشن بودند ولی درخیلیهای دیگر حداکثر بصورت وجود این آگاهی در قسمت ضمیر ناخودآگاه و بگونه غیر فعال وجود داشت.
آقای پورحسینی کاملا درست میگویند که اکوتوریسم و طبیعت گردی با هم یکی نیستند. من حتی میگویم در برخی موارد حتی ممکن است روبروی یکدیگر قرار گیرند و احتیاج به میانجیگری پیدا کنند.
من در نوشته آقای پورحسینی بطور کامل متوجه نشدم که منظور ایشان خود طبیعت است یا طبیعت گردی. چونکه این میتواند دو مقوله کاملا متفاوت گردد. زمانیکه شما صحبت از مثلا یک کارخانه با فاضلاب صنعتی که به رودخانه ای میریزد میکنید، اینجا مسئله طبیعت مطرح است و تنها نهادهای بخصوصی را میتوان مخاطب قرار داد و نه همه را در صورتیکه در امر طبیعت گردی میتوان این طیف را به همه گسترش داد.
از اکوتوریسم و از طبیعت گردی تنها زمانی میتوان بصورت واقعی گفتگو کرد که سهم مردم و میزان درک مردم را هم در محاسباتمان منظور بداریم.
با آقای درویش که مهربانانه روز و شب تارنمایش را در اختیار دیگران میگذارد تا از اینطریق با یکدیگر تبادل نظر کنند، پیشتر هم در موردی شبیه این گفتگو داشتم و معتقدم بدون آگاهی دادن و مطلع کردن مردم (ترجیحا از نسلهای بسیار جوان و جوان بایستی شروع کرد) موضوعاتی مانند طبیعت گردی به فاجعه ملی تبدیل میشوند.
من بازهم به نکته ای از فرهنگ گذشته خودمان اشاره میکنم که بصورت ضرب المثلی عامیانه اما ریش سپیدانه از شنونده درخواست میکرد که اول چاه را بکن بعد منار را بدزد (این یک ضرب المثل است و نه پند به دزدی دادن).
امکانات گردشگری مردم ما دستکم در داخل کشور نسبت به پنجاه سال یا حتی چهل سال و سی سال پیش بیشتر شده این یعنی توده بیشتری در حرکت هستند. اینرا از سفرهای ایام نوروز و یا تابستان بخوبی میتوان دریافت ولی آیا همه این مسافرین به شهرهای مختلفت میروند؟ خیلی از آنها به دامن طبیعت پناه میبرند تا آرامش یابند ولی همزمان آرامش طبیعت را برهم میزنند. داشتن امکاناتی الزاما بمعنای داشتن فرهنگ آن امکانات نیست. شما میتوانید صاحب کتابی باشید بدون اینکه از محتویات کتاب چیزی سر در بیاورید.
این که کدام دستگاه مسئول است؟ من معتقدم همه دستگاهها و بیشتر از همه خود مردم. اینرا فکر کنم که شما نیز با من همعقیده باشید.
باید تعاریف و ادبیات قابل فهم و مشخصی از طبیعت و طبیعت گردی را در میان مردم آورده و بومی کرد. انجام اینکار بهمین سادگی هم نیست. در کشورهای اروپایی نهادینه کردن این موضوع در میان مردم چیزی در حدود سی سال بطول انجامید. علاوه بر مردمی که برای درک مسئله احتیاج بزمان داشتند کسانیکه منافعشان در این رابطه بخطر افتاده بود مخالفتهای جدی و سرسختانه میکردند، مانند کارخانه های دارو سازی سویس که پسآبهای صنعتی خویش را به رودخانه بزرگ راین ( رودخانه ای با میانگین آبگیری چهار هزار و پانصد مترمکعب درثانیه) مقاومتهای جدی و تهدید به بستن و بیکار شدن مردم کردند.
نهادینه کردن فرهنگ طبیعت گردی در میان مردم نیز، زمان خویش را لازم دارد و ظرافت کاری و پشتکار مبلغین خویش را و نیز اینکه این مبلغین پیوسته بایستی خود را به روز نمایند و خواسته و ناخواسته در برخی موارد حتی نقش میانجیگر را بازی کنند.
همینکه میبینیم عده ای به اینگونه مسائل دلچسبی نشان میدهند خودش جای امیدواری است.
موفق و پیروز باشید.
پاسخ:
درود بر شما …
به نکات دقیق و درستی اشاره کرده اید. امیدوارم پورنگ خودش پاسخ پرسشتان را بدهد. من هم بر این باورم که کار اصلی را باید مردم انجام دهند. اما این مردم باید آموزش ببینند و این وظیفه دولت و حکومت است تا امکان این آموزش را به ساده ترین و ارزان ترین و مؤثرترین شکلش مهیا سازد.
ما عادت داریم چیزی را میاوریم بدون انکه فرهنگ و زیر ساخت ان را بیاوریم نگهداری و حفاظت محیط زیست قبل از طبیعت گردی باید فرهنگ شود راهنمای توریست اسکان و…همه همه.
پاسخ:
متاسفانه برخی از شرکت های به اصطلاح تورگردان، اصول ابتدایی زیستن در طبیعت را هم رعایت نمی کنند.
گردشگري صنعتي است نامرئي
در بسياري از متون از گردشگري بعنوان صنعت رو به رشد و تسخير کننده تجارت جهاني نام برده شده است
و برندگان اين تجارت پايدار کشورهايي هستند که حتي از نداشته هاشان داشته مي سازند.
شايد بهتر باشد از گردشگري بعنوان” هنر حفظ ارزشها و داشته ها؛ ايجاد و خلق نداشته هاي ضروري و عامل رفع وابستگي معيشتي به منابع” نام برد.
در صندوقچه ي مادربزرگ همه ي ارزشها هنرمندانه حفظ شده
در سرزمين مادري آتش و نان مقدس است
خانه ي پدري يادآور دلتنگي هاست و صلابت ها
باغچه ي سبزي کوچک زن روستايي هميشه صفاست و با مهارتي خاص چيدمان شده
خانه ي گلي و حصار چوبي روستا محترم است، حريم است و حرمت دارد و گواه هنر معماري سنتي است
آداب و سنن روستايي، لباس ها و پوشش هاي بومي چه زيبا تصوير مي کند روح شاد روستا را
و حضور يک گردشگر به معناي بهره جستن از کدام ارزش رخ مي نمايد؟
در اجراي قوانين؛ هنوز فرعي ها تابلوي ورود ممنوع ندارند
داستان گردشگري در ايران زمين داستان آموختن و مسئوليت داشتن نيست
داستان نشان دادن است
نشان دادن سازه هاي عاريتي آن هم درگذرگاهي که صاحبش نيستيم و اين بجاي ديدن داشته هاي سرزمين مادري و ياد کردن از خاطرات خانه ي پدري است
اگر مي توانستيم باور کنيم که “همه جاي ايران سراي من است”
اگر باور مي داشتيم که قانون مداري و قانونمندي لازمه ي پايداري در توسعه است
در ولايت مشتي هاي سنتي و بي بي هاي روستايي به احترام رفتار مي کرديم
يادمان باشد که سفرنامه را روزي مي خوانند
جوري سفرنامه هايمان را ننويسيم که از بلند خواندنش شرمنده شويم
گردش در طبيعت بايد بدون بجاي گذاشتن اثر باشد
کاش اثر برداريم و فرهنگ کهن ايران زمين را در قاب زمان زيبا نقاشي کنيم
از پورنگ پورحسيني بسيار عزيز که تمام کلماتش را با قلم دل نوشت و به يقين نسرين بسيار دوست داشتني نيرومحرکه ي آن بود سپاسگزارم
از همکار بسيار خوبم درويش براي خلق بوم هاي نقاشي در اين خانه ي مجازي تشکر مي کنم
درود بسيار تقديم عمو محسن که کلماتش درياي بيکراني است که از عمق مي گويد و ساحل را مي شناساند
امروزخداي رابسيار بسيار شاکرم از داشتن بزرگاني خيلي بزرگ
چهره هاي ماندگاري که روزگار ثبتش مي کند
و نيک کرداراني که انسان را به اوج مي رسانند
سپاس و درود بيکران
درود بر شما و ممنون از ابراز لطفتان.
امید که روزی یکان یکان ایرانیان به این باور برسند که:
همه ی ایران سرای من است و حرمت صندوقچه مادربزرگ را حفظ کنند …
سلام آقاي درويش.من را كه ميشناسيد؟!به احتمال زياد ميشناسيد!!! در هر حال،وبلاگ بسيار بسيار عالي داريد. اگر دوست داشتيد به وبلاگ من هم بياييد. همهي موضوعات علمي و محيط زيستي و در مورد زبان فارسي است. البته تعدادي سوال هوش هم دادم كه به احتمال زياد مي توانيد جواب بدهيد.
در هر حال به وبلاگ من هم بياييد ضرر نمي كنيد!
باسپاس فراوان.
سلام آقاي درويش.من را كه ميشناسيد؟!به احتمال زياد ميشناسيد!!! در هر حال،وبلاگ بسيار بسيار عالي داريد. اگر دوست داشتيد به وبلاگ من هم بياييد. همه ي موضوعات علمي و محيط زيستي و در مورد زبان فارسي است. البته تعدادي سوال هوش هم دادم كه به احتمال زياد مي توانيد جواب بدهيد.
در هر حال به وبلاگ من هم بياييد ضرر نمي كنيد!
باسپاس فراوان.
پاسخ:
سلام بر کیان عزیز. تستهای هوشت را با اروند حل کردیم و کلی خندیدیم. به پدر و مادر محترم سلام برسان و کتایون عزیز را بگو آخر سر با ویروس ها چه کرد؟
جناب درویش سلام
دقیقا تا همان زمانی که چشم انتظاریم که آیین نامه ای یا دستورالعملی یا هر قانون یا تشکیلاتی از سوی دولت یا هر نهاد وابسته به دولت برای حل مشکلاتی که در زمینه محیط زیست با آن روبرو هستیم ارائه شود سخت در اشباهیم .به گفته انشتین نمیتوان با همان طرز تفکری که مشکلی را به وجود آورده نسبت به حل آن اقدام کرد.متاسفانه دولت ما و حتی حکومت ما اصالتی برای محیط زیست قائل نیست .در اینحال ساده انگاری است که چشم داشته باشیم به روزی که آیین نامه کمیته ملی طبیعت گردی آنچنان ماهرانه تنظیم واستادانه اجرا گرددکه هیچ گزندی نه به محیط زیست وساکنان منطقه برسد بلکه از برکت فرزانگی و طبیعت دوستی و مسئولیت پذیری حکومت مردان نفعی هم ببرند. زهی خیال باطل.
اگر من در اشتباهم لطفا شما تنها مثال نقضی بیاورید.
دوستدارتلاشهاودغدغه های شما
یاسر
درود بر یاسر عزیز و ممنون از درج نظر ارزشمندت.
به نظرم تا زمانی که مرزبندی بین مردم و حکومت وجود داشته باشد، هیچ یک نخواهند توانست معجزه کنند.
جناب درویش با سلام
در مورد گرین بلاگ کاملا” حق با شماست . ولی لطف کنید خبر خوردن گونی پلاستیکی در موزه دارآباد را در خبرگزاری مهر بخوانید
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1087724
من که خبر را پیش تر در وبلاگ خودت خوانده بودم رفیق! نخوانده بودم؟
بسیار و صد بسیار درود. ای کاش طرح هایی که برای گردشگری و به خصوص طبیعت گردی تصویب میشد به طبیعت و زیستگاه ها لطمه وارد نمی کرد. تنگه واشی که هیچی خدا بیامرزه!دریاچه شورمست و کویر مرنجاب و چشمه باداب سورت و …. همه دارن به جمع خدا بیامرزیدها اضافه می شوند!
سرعین اردبیل، الموت و کلاردشت را فراموش کردی پیام جان! نکردی؟
فرهاد عزیز (از وبلاگ فرهنگی- تاریخی- صنعتی)، از لطف شما سپاسگذار و در مواردی که فرمودید با شما هم عقیده ام. هدف از یادداشتی که با لطف آقای درویش مهربان در اختیار شما قرار گرفت، در نهایت بیان برخی وظایف دستگاه متولی توسعه اصولی طبیعت گردی در کشور عزیزمان و چالش های فراروی توسعه ماندگار طبیعت گردی در ایران عزیز است. به نظرم وقت آن رسیده که عاشقان طبیعت ایران عزیز، با آشنایی بیشتر با شرح وظایف کمیته ملی طبیعت گردی، از ما در رابطه با فعالیتها و خروجی های کارمان هوشمندانه سئوال کنند و البته فکر می کنم شما هم با این عاشق آرزده از نابودی گنجینه های طبیعی سرزمین مادری هم عقیده هستید که اکوتوریسم چون با زبان اقتصاد و توسعه اصولی در نقاط بکر طبیعی و در میان شهروندان خوب اینگونه نقاط صحبت می کند، می تواند ما را در راستای حفظ آخرین گنجینه های طبیعی کشور عزیزمان و در مقابل دیگر انواع توسعه نظیر سد سازی و … یاری نماید. این یک حقیقت است که این کار بزرگ تنها از عهده یک دبیرخانه و سازمان دولتی بر نمی آید و نیازمند مشارکت فعال و آگاهانه کلیه شهروندان علاقمند به طبیعت با حمایت و تسهیلگری دستگاه متولی توسعه اصولی طبیعت گردی در کشور عزیزمان است. باز هم تاکید می کنم، در این راه نیازمند یاری هوشمندانه یاران همدل و عاشق طبیعت ایران عزیز هستیم…
یاسر عزیز، برای ما بسیار مایه افتخار خواهد بود اگر بتوانیم نقش ابزاری هر چه کارآمدتر را برای حفظ طبیعتی که به آن عشق می ورزیم داشته باشیم. باز هم تاکید می کنم، ما در حالت ایده آل تنها یک وسیله نسهیل فعالیت علاقمندان به طبیعت هستیم، پس لطفا از شرح وظایف ما آگاه باشید و از ما به خوبی در راستای رسیدن به اهداف با ارزشتان استفاده کنید…
پیام عزیز، با شما موافق و در اندوه تخریب مناطقی که فرمودید شریک هستم. در این زمینه سپاسگذار خواهم شد اگر روشی قابل اجرا، فراتر از آنچه در توان ماست، به ما ارائه دهید. همچنین پیشنهاد می کنم نگاهی دوباره به تعریف TIES از اکوتوریسم انداخته و شما را به خدا تراژدی های اتفاق افتاده در نقاطی را که از آنها نام بردید به حساب توسعه اکوتوریسم نگذارید!
درود بر پورنگ عزیز که با صبر و حوصله پاسخ دوستان را با متانت و خردمندی داده است …
به امید روزی که اکوتوریسم را همه به عنوان یاور طبیعت وطن باور کنند.
درود بر پورحسینی عزیز
اطلاع رسانی خوبی بود. همان طور که شما هم اشاره کردید اغلب افراد؛ متولی طبیعت گردی را سازمان میراث فرهنگی و جهانگردی می دانند و من خودم چندین بار در مصاحبه هایم متولی دشت لاله های واژگون در کوهرنگ استان مان را آن سازمان معرفی کردم و اطلاع چندانی در خصوص این کمیته نداشتم.
در ضمن در خصوص وضعیت تشکیلاتی و اوضاع فعلی این کمیته در استان ها هم اگر اطلاعاتی دارید بفرمائید …
این کمیته شاید به دلیل سماجت و پایمردی امثال پورنگ هاست که هنوز برجای مانده است رفیق …
جناب درویش من به این مرز بندی که بین ما و حکومت هست افتخار میکنم مگر مرام ما با آن تفکری که منجر به قطع درختان کهنسال محترم,قلع و قمع چندین هزار بلوط بی نظیر در سینه نمک دنا توسط قرار گاه خاتم الانبیا,برگزاری مانور جنگی در مناطق حفاظت شده و….. در یک جاقابل جمع است .اگر ما سعی در از بین بردن یا کم رنگ کردن این مرز داشته باشیم که نوعی خیانت و چشم پوشی از همه جرم هایی است که هریک به تنهایی عمل شنیع و دژخیمانه ای محسوب میشود که اگر نگوییم با افتخار با کمال پررویی توسط عمال وابسته به حکومت انجام می شود و شور بختانه همچنان ادامه خواهد داشت
ياسر جان. من اينجا صحبت از يك رابطه آرماني بين دولت و مردم كردم.
به ناكجاآباد يا همان هيچستان سهراب فكر كن رفيق!
تا زمانی که باورمان نباشد که بر خاک این سرزمین سفره هامان را گسترانده ایم
آنجا که ایمان نیاوریم از برکت سبزینگی درختان کهن ایران زمین زنده ایم
از یاد برده باشیم وسعت رودها و دریاچه ها را و راز بودن را در کوچه پس کوچه های روزمرگی گم کرده باشیم
تمام داشته هامان را در وادی نداشتن به ورق روزگار خواهیم سپرد
روزی که فرزندانمان صفحات تاریخ را ورق می زنند به یقین از ما به نیکی یاد نخواهند کرد
برای در یادها به نیکی ماندن کافیست باور بداریم
باید به خورشید گرما دهیم باید زمین را پاس بداریم و حیات دوباره اش بخشیم
وگرنه فقط کافیست شر نرسانیم خیرمان پیشکش
جناب خاکپور گرامی، برای اطلاع از آخرین وضعیت کمیته ملی طبیعت گردی پیشنهاد می کنم به بخش اکوتوریسم وب سایت خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران (iren.ir) مراجعه کنید، و البته برای اطلاعات بیشتر، در حد توان از طریق تلفن همراه 09123494132 در خدمت شما خواهم بود. به نظرم هم اکنون کمیته ملی طبیعت گردی در حال طی کردن نوعی دگردیسی است، شاید به سمت واقع گرایی بیشتر و البته بر این باورم که دستگاه متولی توسعه طبیعت گردی در کشور عزیز ما تا رسیدن به حد مطلوب کارآیی نیاز به چند مرحله دگردیسی دیگر نیز خواهد داشت…
یاسر عزیز، با کمال احترام باید بگویم با نظر خانم کالیراد موافقم و در این مورد با شما اختلاف نظر دارم. قویا بر این باورم که ایران عزیز گرانبهاترین میراث نیاکان ما و همچنین با ارزشترین سرمایه ما برای آینده فرزندانمان است. پس برای حفظ آن برای فرزندانم از هیچ کوششی فروگذار نخواهم کرد. همچنین باور دارم که دولتمردان ما پیش از آنکه در جایگاه دولتی قرار گیرند، شهروندانی هستند متعلق به همین سرزمین، بنا بر این هیچ مرزی را بین دولت و ملت پذیرا نیستم و اگر در جایی با آن برخورد کنم، با تمام توان برای از بین بردن آن می کوشم.
کودکی شاخه گلی را بشکست
مادری قصه ی دلدادگی گل را گفت
قصه ی مهر قناری را گفت
قصه ی جوی صفا
کودک قصه ی ما بار دیگر بشکست شاخه ای از گل را
پدر اما بنواخت سیلی تب داری
روزها از پی هم می گذرد
پسری شاخه گلی می شکند
پدر آرام به گوشش گوید:
خاک را گل نکنی
پدرم در خاک است
خوب گفتید خانم کالیراد عزیز…
موافقم پورنگ جان!
عرض ادب خدمت همه دوستان
-جناب درویش
بعد از اینکه دیدگاه خودم را بیان کردم حدس زدم احتمالا منظور جنابعالی احتمالا یک رابطه آرمانی است. به هیچ عنوان قصد جسارت نداشتم.
-سرکار خانم کالیراد
من فکر میکنم ما سفره خودرا بر زمین نگسترده ایم.همین زمین تنها سفره ماست.و دقیقا به همین دلیل شایسته احترام است و دوست داشتنی است.و باز به همین دلیل است که اگر دچار بی توجهی و بی حرمتی است برای ما زمینه ساز بروز درد و عصبانیت است.
-جناب پورنگ حسینی
چه بخواهیم و چه نخواهیم ,چه قویا چه ضعیفا عقیده داشته باشیم یا نداشته باشیم بدون شک ایران عزیز گرانبها ترین سرمایه ماست .اما ایا انصافا شما شاهد برخوردی خصمانه و تاراج گونه با این سرمایه نیستید؟نه تنها در ارتباط با منابع طبیعی که در همه زمینه های فرهنگی,تاریخی,باستانی و…. من نشانه های تاراج می بینم. شما نمی بینید؟
من هم میدانم که دولتمردان ما متعلق به همین سرزمین هستند اما مگر این سرزمین کم شاهد ایرانیان خیانتکار به همین سرزمین بوده است ؟ به همین تاریخ معاصرمان رجوع کنید ,نمونه ها فراوان است؟
اگر من در اشتباهم لطفا شما تنها مثال نقضی بیاورید.
فقط یک نمونه بیاورید که طرحی توسط دولت یا نهاد های وابسته به دولت اجرا شده و شری متوجه محیط زیست نکرده, خیرش پیشکش.
دولتی های ما- آنها که تاثیر گذارند- با موضوعات و مسائل متنوعی درگیر هستند که محیط زیست آخرین شان هم نیست اگر هست تنها یک مثال نقض کافی است
منتظر می مانم.
ارادتمند همه موافقان و مخالفان
یاسر
جسارتی هم نکردی یاسر جان.
موفق باشی.
یاسر عزیز، بسیار خوشحالم خواهی کرد اگر بتوانیم با یکدیگر در این رابطه حضوری و یا اگر میسر نبود نلفنی گفتگو کنیم (شماره تماس من 09123494132). با شما در مورد روند شتابان و خطرناک تخریب محیط زیست ایران عزیز هم عقیده هستم. در مورد محیط زیست بصورت تخصصی اظهار نظر نمی کنم، اما دست کم در زمینه جوان اکوتوریسم در کشور عزیزمان در کنار شکستها، اکنون شاهد طلیعه موفقیتهایی از تعامل بخش های غیر دولتی و دولتی هستیم، و البته بر این باوریم که راه طولانیست. شاید همین یادداشت را هم بتوان تلاشی در جهت یافتن راهکارهای برقراری این تعامل دانست. همچنان بر این باورم که قطع ارتباط چاره کار نیست. شاید اصلی ترین دلیل ورودم به بخش دولتی، یافتن راههایی برای تسهیل این ارتباط باشد (من کارم را با تورگردانی در طبیعت آغاز کردم و هنوز هم به این کار عشق می ورزم). منتظر شنیدن صدای خوبت هستم…
امیدوارم از پس این ماجرا، یاسر و پورنگ به دو سلحشور هم یار طبیعت وطن بدل شوند.
درود …
جناب درویش گرامی، همچنان شرمنده لطف شما (دو سلحشور…) هستیم! از طرح اینگونه بحثهای به نظرم غیر فرمایشی در رابطه با اکوتوریسم با یاری یاران عزیز نهایت شادم و مشتاق شنیدن صدای خوب یاسر عزیز…
زنده باشی پورنگ جان.
امیدوارم یاسر وارد گود شده و دست به دست هم بکوشیم تا از تلخ کامی های طبیعت بکاهیم.