بیابانزایی یا تخریب سرزمین – Land Degradation– به مجموعه فرآیندهای با منشأ انسانی یا طبیعی اتلاق میشود که ضریب کارایی سرزمین را کاهش داده و کارمایهها را نابود سازد.
اینک شرکتکنندگان در همایش ناگفتههای سدسازی که در آخرین روزهای اردیبهشت ماه سال 1389 در دانشگاه صنعتی اصفهان گرد هم جمع شده بودند و این تومار را نیز خطاب به مجید نامجو امضاء کردند (گفتنی آن که امکان عکس گرفتن از همهی صفحات حاوی امضا به دلیل ازدحام فراهم نشد)، در قطعنامهی پایانی همایش بر این واقعیت تأکید کردهاند که استمرار سیاستهای کنونی در حوزهی مدیریت آب و سدسازی، میتواند کشور را با مهلکترین جریان بیابانزا مواجه سازد.
جالب است که بدانید، از دیدگاه شرکتکنندگان در نظرسنجی خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران – ایرن – وزارت نیرو به همراه وزارت راه و ترابری و وزارت نفت، بیشترین اثر را در تخریب و آلودگی محیط زیست ایران دارند. در حقیقت 84 درصد شرکتکنندگان در این نظر سنجی، به این سه وزارتخانه رأی دادهاند و فاصلهای زیاد با دیگر رقبای خویش در وزارت صنایع و معادن و وزارت مسکن و شهرسازی دارند.
در ادامه میتوانید متن کامل قطعنامه را مطالعه فرمایید:
قطعنامه همايش ناگفتههاي سدسازي
ساخت و ساز در آبخيزها برپايه «الگوهاي نابومي» مانند سدسازي، شهرسازي و راهسازي اثر ويرانگري بر جوامع محلي و سيماي منابع طبيعي کشور داشته است: در اين ميان سدسازي بزرگترين فعاليت بيابانزاي کشور تلقي ميشود.
سدسازيهاي 50 سال اخير برپايهی تقليد از الگوهاي نابومي انجام شده است، آن هم در جايي که سدسازي از ديرباز در اين تمدن آبي شناخته شده بود. اما ايرانيانِ ژرف انديش با مشاهده تبخير شديد از سطح آب (تا 5 متر) و سدهاي پر شده از رسوب تنها پس از چند دهه به سبب رسوبآوري شديد روانابها و رودها، اين رويکرد را آگاهانه کنار گذاشتند. دور دوم سدسازي در ايران پس از کودتاي 28 مرداد به دست شرکتهاي چند مليتي منتفع در ساخت و ساز، بدون توجه به تجربه ملي آغاز شد و متأسفانه تاکنون ادامه يافته است. مطالعه، ساخت و بهرهبرداري 1265 سد (با 584 سد در دست بهرهبرداري، 128 سد اجرايي، 553 سد در دست مطالعه) اثرات بسيار ناسازگاري بر آبخيزهاي کشور داشته و خواهد داشت. سدها به رغمِ بودجه سنگين خود، از سطح زير کشت آبي کشور کاستهاند؛ حتا اگر ادعاي نادرستي به گسترهی 3.3 ميليون هکتار بر حقيقت سايه افکنده باشد.
مهمترين مولفههاي سدسازي کشور عبارتنداز:
1. غيراقتصادي بودن، عدم دستيابي به هدفها، صرف هزينه زياد براي دستاورد تقريباً هيچ در کفه مردم و جوامع بومي؛
2. غصب حقابه ميليونها کشاورز و باغدار پائين دست سدها که ابزاري براي احقاق حقوقشان ندارند؛
3. تضييع حق صدها هزار خانوار کشاورز و دامدار ساکن مخزن سدها با راندن اجباري آنها از موطنشان؛
4. تضيع حق عشاير ازبابت زيرآب بردن مراتع موروثي ونيز مسير کوچشان؛
5. تضييع حق جوامع بوميوابسته به دهانه يا چاهه رودها که معيشتشان به ماهيگيري، گردشگري و… وابسته است؛
6. تضييع حق جوامع بوميسيلابدشتها که با خشکاندن رودخانه سفره آب زيرزميني موروثي شان خشک شده؛
7. شور و زهدار کردن اراضي کشاورزان در پائين دست سدها؛
8. تخريب و خشکاندن بسياري از قناتهاي کهنسال و در دست بهره برداري که بدون تبخير آب تامين ميکردند
9. تخريب آب بندانهاي ايراني که شيوههاي مثال زدني گردآوري آب باران و بکارگيري آن در کشت برنج و… بودند
10. تبخير سالانه بيش از 5 ميليارد مترمکعب از آب کشور در پشت سدها؛ (از بيشينه 320 ميليون مترمکعب از سد کرخه تا …)
11. تخريب صدها هزار هکتار از جنگلهاي کشور در بالادست، در مسير رودها، در پائين دست، تا دهانه و چاهه؛ (به ويژه جنگلهاي هيرکانی ايران که با ساخت بيش از 40 سد از سدهاي سفيدرود تا تجن مازندران و البرز و… با نابودي کامل مواجه شده اند و با کمال تاسف شنيديم که سد بدون هيچ فايده منگل آغاز شده است که مخزن آن گذشته از کيلومترها جاده کشوري، بخشي از بکرترين نقاط باقيمانده هيرکان را به زير آب خواهد برد بدون آنکه کوچکترين فايدهاي براي مردم و منافع ملي داشته باشد)
12. خشکاندن رودهاي کشور با زيستگاههاي رودخانهاي و کناررودخانهاي آنها؛
13. خشکاندن تالابها و درياچههاي پارک ملي بختگان (زيرپوشش معاهده رامسر) و ساير تالابها و درياچههاي استان فارس،
14. خشکاندن تاکنون بيش از 180 هزارهکتار از درياچه اروميه (زيرپوشش معاهده رامسر، دومين درياچه شور جهان، و تنها زيستگاه آرتميا اورميانا) باساخت بيش از 40 سد (بدون فوايد مستند و راستي آزمايي شده) روي 14 رود اين حوضه آبريز
15. خشکاندن تالابهاي خوزستان مهمترين عامل غبارآلودگي خطرناک درغرب کشورباساخت سدهاي بيشمار روي کرخه، کارون، جراحي، زهره.. که گذشته از زيانهاي اقتصادي (تعطيلي کارخانهها و شهرها و..) خطر بزرگي براي سلامت ساکنان منطقه است
16. تخريب تالاب گاوخوني ونابودي روستاهاو جوامع کنار آن مانند شهرتاريخي ورزنه، به سبب سدسازي در بالادست آبخيز
17. تخريب جنگل مه رويه و تالاب جازموريان و نابودي جوامع بوميوابسته به آنها درپي ساخت سد جيرفت و…
راهکارهاي برون رفت
1. توقف تخصيص هرگونه بودجه به ساخت سدها
2. تشکيل انجمنهاي کشاورزان، دامداران، عشاير، ماهيگيران در همه حوضههاي آبخيز به عنوان تصميمگيران در مسایل آبخيزها
3. انجام بررسيهاي احياي آبخيزها، رودخانهها، تالابها ازسوي سازمانهاي مردم نهادِ توانمند، تشکلهاي دانشي غيردولتي….
4. تلاش مضاعف براي اصلاح الگوي مصرف و افزايش کارايي آب که بمعني دستيابي به ميلياردها مترمکعب آب بدون سدسازي است
5. تخصيص بودجه براي برچيدن سدها
6. اصلاح شرح خدمات شهرسازي و ساخت ساختمانها با ضابطههاي خودکفايي و پاک (با پيش بيني ياختههاي خورشيدي تامين برق، پيشبيني گردآوري باران و نگهداري، بازچرخاني آن، پيشبيني تأمين از قناتها يا ساير روشهاي پايدار، پيشبيني ساماندهي زباله در خود ساختمانها)
7. با توجه به اينکه آب از مهمترين منابع طبيعي کشور است پيشنهاد ميشود منابع آب کشور و منابع طبيعي و محيط زيست در وزارتخانهاي به طور هماهنگ مديريت شود.
برای آگاهی بیشتر:
سلام خوشحالم که جستجوهای مکررم منو به وبلاگ شما رسوند البته فکر کنم قبلا هم اینجا اومده بودم.
مطلبتون واقعا مفید بود ممنون
منم تو وبم پیام دبیر کل سازمان ملل ، بان کی مون به مناسبت روز جهانی محیط زیست 2010 رو نوشتم
خوشحال میشم به وبم سر بزنین و مطلب مربوط به این روز رو بخونین
موفق باشین
درود بر خان دایی عزیز و خوشحالم از آشنایی تان.
آقای درویش… به به… دیگه سیاسی!! هم که مینویسین؟ میگین نه؟ خودتون یه نیگاهی بندازین!!
“…تشکیل انجمنهای کشاورزان، دامداران، عشایر، ماهیگیران در همه حوضههای آبخیز به عنوان تصمیمگیران در مسایل آبخیزها”.
به نظر من!!, تا دیر نشده!!, بهتره پاکش کنین!! وگرنه به اتهام یادآوری و تشویق گروه کثیری از مردم به حق خواهی!! گرفتار میشین. من وظیفه م بود بگم!! تا اگه بلایی سرتون اومد, نگین بهم نگفتین!!.
باشه دانش جان!
یادم می مونه که گقتی!!
اما حقیقت این است که تا مشارکت مردمی در طرح های مرتبط با محیط زیست و منابع طبیعی به مفهوم واقعی کلمه به اجرا درنیامده و رسمیت پیدا نکند، نمی تواند امید به افزایش کارایی سرزمین داشت.
درود …
اصلا” تا حالا کسی پرسیده اینهمه سد سازی برای چیه؟ من فکر کنم فهمیدم چرا اینکار رو میکنن!!. برای اینه که اول برق سدها رو بگیریم, بعد بفروشیمشون به کشورهای همسایه و پول در بیاریم, بعد همونجا پولها رو خرج کنیم!! یعنی کمک کنیم!! به اونایی که پول احتیاج دارن!!. چطور بود؟ اینجوری مطمئن میشیم که توی حساب و کتابا هم نمیاد. درست گفتم؟ وجدانا” خوشتون اومد؟ خدایی بگین که کشف!! خوبی کردم, وگرنه, اونوقت خودتون باید جواب پس بدین, و بگین که واسه چی اینقدر سد میسازن؟
آقای درویش عزیز… ملتفت هستم. هر کلمه ی اون راهکارها رو باید با آب طلا نوشت و به همه ی در و دیوارها زد.
من اما نظر دیگری دارم.
سدسازی یکی از آسان ترین و در عین حال چشمگیرترین تظاهرات سازه ای است که دولت ها می توانند در پناه آنها وانمود کنند که دارند می سازند و اشتغال ایجاد می کنند و آباد می نمایند.
اما این ابهت دارد فرو می ریزد.
در ضمن، میزان برق تولید شده از سدها چیزی بین 10 تا 15 درصد نیاز کشور بوده است، آن هم در بهترین حالت!
در مورد آب طلا هم موافقم!
درود …
آقای درویش عزیز… اگر به قول شما, در بهترین حالت “…میزان برق تولید شده از سدها چیزی بین ۱۰ تا ۱۵ درصد نیاز کشور بوده است،” یعنی هنوز 85 تا 90 درصد کمبود برق داریم, پس چرا به اکثر کشورهای همسایه برق میفروشیم؟
دانش عزیز:
نخست آن که مهم ترین منبع تولید برق در ایران ، نیروگاه های حرارتی هستند که با سوخت فسیلی کار می کنند و در شمار مهمترین منابع انتشار گازهای گلخانه ای محسوب می شوند.
دوم این که تاکنون ما بیشتر از آن که برق صادر کنیم (در مواقع افت مصرف داخلی)، مجبوریم برق وارد کنیم. در حقیقت نوعی بده بستان برقی با برخی کشورهای همسایه با توجه به تفاوت در ساعت پیک مصرف داریم.
درود …
محمدجان ضمن اینکه به مشارکت مردم در مدیریت و حفاظت از منابع طبیعی اعتقاد دارم اما نمی توان برای تمامی مناطق نسخه مشارکت پیچید! در برخی مناطق مثل جنگلهای زاگرس بایستی به جای مشارکت به دنبال راهکارهای رهاسازی بگردیم و رابطه مستقیم مردم با جنگل را قطع و یا دست کم به حداقل ممکن برسانیم. ( رهاسازی به جای مشارکت)
رهاسازی هنگامی رخ می دهد که گزینه های جایگزین را نخست تعریف و اجرایی کرده باشیم. مردم باید با دولت همراه باشند و این همراهی همانا در کیفیت مشارکت تجلی می یابد.
درود …