قدر پیشگامان محیط زیست خود را بدانیم

    یکی از دستور جلسه‌های هشتاد و هفتمین نشست تخصصی دفتر محیط زیست و توسعه پایدار کشاورزی در نخستین شنبه پاییز (اول مهر 1391)، بررسی مواضع و عملکرد هیأت ایرانی در کنفرانس ریو + 20 بود؛ کنفرانسی که در سال جاری در شهر ریودوژانیرو برزیل و با حضور رهبران و نمایندگان عالی‌رتبه حدود 190 کشور جهان برگزار شد و ایران هم برای نخستین بار در طول 4 دوره برگزاری آن، در سطح رییس جمهور در آن شرکت کرد. از همین رو، از آقای دکتر رضا مکنون، نایب رییس کمیته ملّی توسعه پایدار و عضو هیأت اعزامی به ریو دعوت شده بود تا گزارشی از این کنفرانس معتبر ارایه دهند. به ویژه که ایشان اخیراً در اجلاس تخصصی جنبش عدم تعهد در تهران هم سخنانی با عنوان: «توسعه پایدار: ريو + 20 و جهان آينده» ارایه کرده و پیش‌تر هم برای اعضای فرهنگستان علوم، در همین باره به ایراد سخن پرداخته بودند.

    ایشان در ابتدای سخنان خویش، به نکته‌ای اشاره کردند و البته شاید درست‌ترش آن است که بنویسم: “اشاره نکردند!” که سبب شد تا همانجا به ایشان تذکر دهم و اینک هم نوشتار پیش رو را شکل دهم …

    دکتر مکنون در بیان تاریخچه‌ی کنفرانس‌های محیط زیستی جهان، با اشاره به نخستین کنفرانس در سال 1972 در استکهلم و سه کنفرانس بعدی در سال‌های 1992 (ریو)، 2002 (ژوهانسبورگ) و 2012 (ریو + 20)، تأکید کردند که ایران در ریو و ژوهانسبورگ در سطح معاون رییس جمهور و در کنفرانس امسال هم در سطح عالی‌ترین مقام اجرایی کشور شرکت کردند و البته در نخستین کنفرانس که در سال 1972 برگزار شد هم اشاره کردند که احتمالاً از ایران نماینده‌ای حضور نداشته است!

     این در حالی است که در آن سال، رییس وقت سازمان حفاظت محیط زیست کشور، آقای اسکندر فیروز نه تنها در کنفرانس شرکت کرده بود، بلکه عنوان مهم و کلیدی نایب رییس کنفرانس را هم برعهده داشت (عنوانی که دیگر هرگز در دوره های بعد به ایران تعلق نگرفت) و افزون بر آن، سخنرانی تأمل‌برانگیزی با عنوان: “بهره‌برداری عقلایی از منابع” در این کنفرانس ارایه کردند؛ همان آموزه‌ای که هشت سال بعد، در سال 1980 و برای نخستین بار در گزارش سالانه سازمان جهانی حفاظت از منابع (IUCN) با عنوان: توسعه پایدار یا Sustainable development از آن استفاده شد و بعدها نخست وزیر نروژ، خانم گرو هارلم بروتلند، به پیشنهاد خاویر پرز دکوئیار (دبیرکل وقت سازمان ملل متحد) آن را پخته کرد و در گزارش مشهورش با عنوان “آینده مشترک ما” در قالب گزارش بروتلند در سال 1987 به عنوان یک سند معتبر جهانی منتشر شد .

    حرفم این است که وقتی خودمان، تاریخ و مفاخر حتا معاصرمان را اینگونه سهل‌انگارانه از یاد می‌بریم؛ دیگر چه انتظاری داریم تا جهانیان به افتخار اندیشه‌های ناب پدر محیط زیست ایران، اسکندر فیروز، کلاه از سربردارند و عشق ناهمتا و نگاه مسئولیت‌شناسانه‌اش به طبیعت ایران را گرامی دارند؟

    یادتان باشد: اسکندر فیروز همان مردی بود که یکسال قبل از کنفرانس استکهلم، کنوانسیون جهانی حفاظت از تالاب‌ها را در سال 1349 در رامسر بنیانگذاری کرد، آن هم در زمانی که بسیاری از کشورهای به اصطلاح پیشرفته غربی، هنوز عملاً ملاحظات محیط زیستی را به سخره می‌گرفتند.

    آنگاه ما در جشن چهلمین سال برگزاری این کنوانسیون و کنفرانس معتبر در رامسر که سال گذشته در سالن اجلاس سران برگزار کردیم، به جای آن که با دعوت از او، یاد و حرمتش را گرامی داریم، ترجیح دادیم از یک خارجی بازمانده از کنفرانس 1971 رامسر بخواهیم تا خاطراتش را از آن زمان برای حاضران نقل کند! چرا؟

    باور کنید: بزرگش نخوانند اهل خرد که با چنین سلوکی، حرمت بزرگان قومش را نادیده بیانگارد.

    همین و تمام.

 

 

17 فکر می‌کنند “قدر پیشگامان محیط زیست خود را بدانیم

  1. کوشان مهران

    به گمان من شاهزاده اسکندر میرزا فیروز همچون گنجی هستند که اکنون باید بدور از اغیار و افراد شیاد و سواستفاده گر و هفت رنگ و چند چهره باقی بمانند تا نام پرآوازه ایشان مورد سواستفاده قرار نگیرد.

    انتشار خاطرات شاهزاده کمک بسیار بزرگی به شناسایی زحمات این مرد و همفکران او در راستای پیشبرد محیط زیست طبیعی و انسانی به شیوه ای متوازن و هماهنگ می نماید و این در حالی است که حتی در ژاپن آن سال ها محیط زیست طبیعی در کوران تب و تاب پیشرفت صنعت در رده اولویت های دست چندم قرار داشت.

    نباید از یک مقان کنونی انتظار داشت حتی با نام اسکندر میرزا آشنایی داشته باشد.

    ای مگس، عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
    عرض خود می بری و زحمت ما میداری

    آمد شدن تو اندرین عالم چیست// آمد مگسی پدید و ناپیدا شد

  2. محمد درویش نویسنده

    اسکندر فیروز آنقدر بزرگ است که هرگز برای اثبات بزرگی اش نیاز به به کارگیری پسوند “شاهزاده” نداشته و ندارد.
    به نظرم به کارگیری چنین القابی، نوعی نژادپرستی و تأیید بر یک ضدارزش است؛ این که مهم نیست چقدر می دانی؛ مهم این است که از یک لقب یا عنوان مانند شاهزاده و نظایر آن برخوردار باشی.

  3. سهیلا

    کاش یاد بگیریم و بدانیم احترام به خودیها بسی واجب تر و تاثیر گذارتر است تا یک بیگانه که همه چیز را فقط از دور میبیند و میداند
    درود بر اسکندر فیروزهایی که شاید بعضی بی خبران قدرشان را ندانند ولی هیج جیز از جایگاه و منزلتشان کم نخواهد شد…اینان ریشه در قلب زمین دارند

  4. کوشان مهران

    مهربانا

    شیرین بیانا

    نازنینا

    اتفاقا در قیاس با بسیاری از افراد بی بته و شیاد و پاچه ورمالیده و پاردم ساییده که معلوم نیست از زیر کدام بته کلم بیرون آمده اند یادآوری القاب نواب اسکندر میرزا فیروز امری بسیار مهم و شایسته می باشد.

    درویش خان

    برخی شاید از اسب بیافتند ولی هیچگاه از نسل نمی افتند.

  5. محمد درویش نویسنده

    شگفت آور است که اگر خود را محیط زیستی می دانیم و از زیگونگی (تنوع زیستی) حیات حمایت می کنیم، آنگاه اینگونه آشکارا بر طبل تفکری پوسیده و متحجرانه که اصالت را به نژاد و قومیت و تبار می دهد، بکوبیم. به راستی چرا باید در جهان چنین تنوعی از خلقت وجود داشته باشد، اگر “نسل و نژاد” همه چیز را تعیین می کند؟!

  6. کوشان مهران

    درویش دل ریش من

    و یا بقول آلمانی ها
    ماین هرتز
    یعنی قلب من!

    خود طبیعت هم طرفدار پاکی نژاد و اصالت است.

    درباره تفکر پوسیده و متحجرانه فرمودید ولی بهتر است انسان اصیل زاده باشد تا گدا زاده و نوکیسه.

    در انگلستان که مهد دموکراسی و حکومت پارلمانی جهان می باشد وجود خاندان های اصیل نشان دهنده اهمیت و ارزش والای این دیدگاه است

  7. قلیچه

    سلام
    خدا حفظش کند.پدرمحیط زیست ایران آفرین بر این بزرگوار.
    باید فقط گرامیداشت رفتگان رو کنار بزاریم و قدر سرمایه های زنده مون رو بیشتر بدونیم
    هر چند نسبت به قبل کمی بهتر شده و چندی پیش تا کسی نمی مرد نمیفهمیدیم کی بوده و چکار میکرده

  8. افسانه احسانی

    سپاس از شما بابت توجه به این نکات مهم.می خواستم اضافه کنم همسر آقای اسکندر فیروز نیز برای ایران گام های ارزشمندی برداشته اند به ویژه برای ارزشهای فرهنگی این سرزمین.به امید پایداری این زوج علاقمند به ایران

  9. سام خسروی فرد

    درود بر درویش گرامی
    اگر آقای مکنون، جز این میگفت جای تعجب بود. نام فامیلشان هم گویای نوع رفتار و تفکرشان است.
    با کمال احترام باید اضافه کنم برای ایشان و رییس اسبق شان خانم ابتکار، تاریخ فعالیت های محیط زیستی با مرحوم تقی ابتکار شروع میشود. همان مرحومی که مصرانه می خواست خودروها ال پی جی سوز باشند. شما بهتر می دانید که ال پی جی چه آفتی بوده است.
    در جلسه ای با استاد مکنون، قلت الظله العالی، درباره توسعه پایدار و اثر آموزش شرکت داشتم. ایشان دو ساعت و نیم از آنچه در ژوهانسبورگ در ارتباط با دفع فاضلاب دیده بودند سخنرانی کردند و گفتند توسعه پایدار یعنی این!

    اگر واقعیت را بدانیم و مکنونش نداریم و قلب واقعیت نکنیم شاید روزی روزگاری اوضاع مان کمی به سامان شود. البته زمانی چنین خواهد شد که نیک اندیشان و نیک رفتاران بر مسند باشند و اداره محیط زیست و جز آن را در دست گیرند.

  10. محمد درویش نویسنده

    سام عزیز …
    دلم برایت تنگ شده و امیدوارم روزی از همین روزها دوباره در تهران ببینمت.
    سپاس از روشنگری هایت.

  11. کوشان مهران

    نخستین امپراتور چین یکپارچه شی هوانگ تی به منظور پایان دادن به انتقادات دانشوران نسبت به حکومتش توصیه لی سی وزیر اعظمش را پذیرفت که تمامی کتاب ها( بجز برخی که مورد علاقه امپراتور بود) سوزانیده شود.

    … با این حال این مکتب های مستقل دست به دست هم داده مجموعه قوانین و مقررات را مورد انتقاد قرار می دهند… همه ان ها در سخنانشان گذشته را می ستایند تا حال را بی ارزش نشان دهند… با ابراز نظرات مخالف خود را برتر می نمایانند…. هرکس برای انتقاد ار وضع کنونی به گذشته استناد کند باید همراه تمام اعضای خانواده اش به مرگ محکوم شود…( عریضه صداعظم به امپراتور)

    بی جهت نیست که پردیسانیان به دنبال افراد چشم و گوش بسته و تک بعدی می باشند. افرادی می خواهند که همچون شتر عصاری یک دایره بسته را چشم و گوش بسته طی نمایند.

    بی دلیل نبود که بایگانی قدیمی سازمان باید( تاکید می کنم باید ) دور ریخته می شد.

    می گویند روزی پیر زنده دلی که از ریا بری بود بر سر منبر خطابه به اشخاص ریاکار دیوث گفت.

    عده ای از اهل علم برآشفتند.
    پیر پاسخ داد:

    شماها بقول خودتان 40 سال است در طلب علم می باشید. هرگاه توانستید به من معنی واقعی و لقوی واژه دیوث و ریشه آن را در زبان عرب بگویید آنگاه محق به اعتراض می باشید!

    روزی توسعه پایدار بلای جان محیط زیست شده و امروز بحث داغ تغییرات اقلیم آنگونه در ایران تهوع آور شده که هر نوکیای لمپنی خشکاندن( و نه خشکیدن ) ارومیه و ارژن و هامون را به آن مربوط می داند.

    اگر اینها الفبای توسعه پایدار و تغییرات اقلیم را هم بلد بودند جای افسوس و دریغ نبود.

  12. عباس محمدي

    درود

    این آقای مکنون جزو آدم حسابی های سیستم است! از دیگران که مثلا یک روز رییس اداره ی قند و غله هستند و روز دیگر رییس بانک مرکزی و بعد از آن رییس سازمان انر}ی اتمی و دو فردای بعدتر، رییس سازمان محیط زیست… چه باید انتظار داشت؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.