اطلاعات زايد، زباله‌هاي زندگي نو!

موضوعي كه اغلب علم‌اندوزان، پژوهشگران و دانشجويان در حوزه‌هاي گوناگون دانش، از جمله در حوزه محيط ‌زيست و منابع طبيعي از آن رنج برده و استرس‌هاي شغلي را دامن مي‌زند؛ مواجهه‌ روزانه با حجم عظيمي از اطلاعات طبقه‌بندي نشده و نامنسجم است.
    این اطلاعات كه به اشكال گوناگون در اختيار كاربر و فراگير قرار مي‌گيرد و بيشتر از آن كه اين دانستگي، مشكلي از او بگشايد و بدين‌ترتيب به پايداري سرزمين مادري كمك كرده و شاخص‌هاي كيفيت زندگي زيستمندان ارزشمند اين بوم و بر مقدس را ارتقا دهد، او را بيش از پيش با اين پيام گمراه‌كننده همراه مي‌سازد كه: «ناتوان است و از ناداني رنج مي‌برد!»
    چنين است كه در اين مجال از منظري ديگر، به بحراني اشاره مي‌شود كه يكي از ويژگي‌هاي منحصر به فرد هزاره‌ سوّم و زيستن در جهان ديجيتال به شمار مي‌آيد؛ بحراني به نام «زباله‌هاي اطلاعاتي»!

    حجم اطلاعات دريافتي هر روز و با شتابي بي‌مانند در حال افزايش است؛ به نحوي كه ديگر نمي‌توان از گرفتن اطلاعات در همه جا و هر موقعيتي به‌عنوان يك موهبت و امتياز ياد كرد! معضلي كه بسياري از فراگيران در نهادهاي علمي، ‌پژوهشي و آموزشي كشور و نيز اغلب كاربران اينترنت نيز با آن دست به گريبان هستند؛ اما چرا؟!

    حقيقتي كه آشكار مي‌نمايد و همواره از آن به‌عنوان يكي از عوامل كاهنده‌ درجه‌ موفقيت سياست‌ها و برنامه‌هاي اتخاذ شده در مسير دستيابي به توسعه‌ اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي پايدار ياد شده است، نبودن نظامي منسجم براي دست يافتن به آخرين اطلاعات فني و علمي در مقياسي ملّی است؛ نقصاني كه نه تنها از كارايي پژوهش‌ها مي‌كاهد، كه هدررفت سرمايه و کارِ نيروي انساني را نيز در پي خواهد داشت.

     امّا نكته‌ مهم‌تری كه اغلب مورد غفلت قرار می‌گيرد، تأكيد بر اين حقيقت است كه بهره‌گيري از نوين‌ترين و كاراترين سامانه‌هاي پخش اطلاعات زماني كارساز و مؤثر خواهد بود كه اولاً بين کاردانی واقعی و عرضه‌ سيل‌آسای اطلاعات علمی و فنی پراکنده، تفاوت قائل شده باشيم و ثانياً اين سامانه از تغذيه‌ مطلوبي نيز برخوردار باشد؛ به سخني ديگر، به موازات آنكه با بهبود سامانه اطلاع‌رساني و بهره‌گيری از جديدترين نرم‌افزارها و فناوري‌های روز، امکان دستيابی ساده، ارزان و سريع به اطلاعات را فراهم می‌سازيم، مي‌بايست در انديشه‌ ارزيابي، پايش و بهبود نظام پژوهشي و توليد اطلاعات هم باشيم، چرا که بهبود کيفيت در فرايند انتقال اطلاعات زمانی کارساز و ثمربخش خواهد بود که ابتدا ديگر بسترهای لازم برای توليد اطلاعات را تدارک ديده باشيم.

    بنابراين به‌نظر مي‌رسد جهان كنوني بيشتر از آنکه هنوز در عطشِ گرفتن اطلاعات باشد، در پي انديشيدن به تمهيدات و سازوكارهايي است كه يكباره در برابر هجوم اطلاعات رنگارنگ و حجيم غرق نشود. مطابق برآورد شركت‌اي بي‌‌ام، درست است كه حجم داده‌هاي جهان در كمتر از 18 ماه دو برابر مي‌شود، ولي از اين حجم عظيم، تنها 15 درصد سازمان‌يافته بوده و مي‌تواند مورد استفاده قرار ‌گيرد. در همين راستا، سازمان همكاري و توسعه‌ اقتصادي (OECD) هم معتقد است: اطلاعات و دانايي بسيار فراوان شده، امّا آنچه كمياب مي‌نمايد، ظرفيت استفاده از آنها به صورتي معني‌دار است.

    در عصري كه معروف به عصر انفجار اطلاعات و جهان شبكه‌اي است، تنها كشورهايي مي‌توانند از اين اطلاعات بهره‌برداري كنند كه پيش‌تر از توان علمي و اقتصادي بالايي برخوردار شده‌اند. به‌عنوان مثال در مورد استفاده از خدمات اينترنتي – تا سال‌هاي آغازين هزاره‌ سوّم – آمريكا با 5/51 درصد بهره‌گيري در صدر قرار دارد، اتحاديه‌ اروپا با 23 درصد، كانادا 1/6 درصد و ژاپن 2/5 درصد، پس از آن قرار دارند و ميزان بهره‌گيری بقيه‌ کشورهای جهان با نزديک به 80 درصدِ نفوس انسانی، تنها 2/14درصد است. برپايه‌ چنين دريافتي است كه جايگاه و ارزش واقعي فناوري اطلاعات و ارتباطات در كشورهاي مختلف، متفاوت شده است.

    درواقع، اين تسهيلات هنگامي به كاهش محدوديت‌هاي فيزيكي و هزينه‌هاي گردآوري و انتشار دانايي كمك مي‌كند كه ابتدا ظرفيت استفاده از اطلاعات به صورتي سازمان‌يافته در جامعه يا سازمان مورد نظر تعريف شده باشد.

    خوشبختانه در ايران نيز، اخيراً تحركاتي را مي‌توان مشاهده كرد كه از آن جمله بايد به برگزاري هم‌انديشي‌هايي با عنوان «فرهنگ و فناوری اطلاعات» اشاره كرد كه در آن سرآمدگان و نخبگان اطلاعاتي كشور به تبادل نظر و هم‌افزايي پيرامون وضعيت توليد و انتشار اطلاعات در ايران پرداخته و ناسازه‌ها را به چالش مي‌كشند.

    به قول فرشاد مؤمنی: «ما در مديريت اطلاعات و توليد اطلاعات بسيار ضعيف هستيم و در مبادله اين اطلاعات نيز مشکل داريم، اصلاً نمي‌دانيم چه اطلاعاتي براي چه سازماني مفيد است، در واقع ما با انبوه اطلاعات بيهوده مواجه هستيم که ابداً به کار نمي‌آيند و فقط فضاي اطلاعاتي را پر مي‌کنند.»

    به ديگر سخن، چاره‌اي نداريم جز آنكه سامانه‌ تشخيص و دفع زباله را در حوزه‌ اطلاع‌رساني نيز فعال كرده و آن را به مرز هوشمندي و هدفمندي قابل قبول نزديك‌سازيم. بديهي است اين اطلاعات در حوزه محيط زيست، نقش تعيين كننده‌اي در پيشبرد برنامه دارد.

بنیاد آینده نگری ایران

یک دیدگاه دربارهٔ «اطلاعات زايد، زباله‌هاي زندگي نو!»

  1. هومن روانبخش

    نگاه جالبي بود ما هم هر كدام به نوبه خود با زباله هاي اطلاعاتي درگير هستيم

    پاسخ:
    سلام بر هومن عزيز و اين روزها كم پيدا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.