چهل و دو سال پیش در چنین روزی، یعنی 22 آوریل 1971، بیش از 20 میلیون آمریکایی به خیابانها ریختند تا از دولتمردان خویش بخواهند به خاطر آرامش زمین و کاهش حجم عظیم مواد آلایندهای که شتابان بر پیکرهاش تزریق میشود، دست از جنگ و خونریزی برداشته و برای برقراری صلحی جهانی بکوشند. اجتماع خیره کنندهای که پس از چهار دهه، هرگز دیگر به هیچ مناسبت محیط زیستی نه در آمریکا و نه در هیج جای دیگری از کرهی خاک برگزار نشد. آن هم در شرایطی که حجم آگاهی و حساسیت مردم امروز در مقایسه با آن زمان، قابل قیاس نیست! چرا؟
یک دلیلش برمیگردد به حافظه کوتاه مدت آمریکاییها که خسته از جنگ فرسایشی و مرگبار ویتنام شده بودند؛ جنگی که از منظر خسارتهای وارد آورده بر محیط زیست، تاکنون بیرقیب مانده است، به نحوی که هنوز هم به رغم گذشت حدود نیم قرن، جنگافزارهای شیمیایی به کار رفته در آن نزاع خونین، دارد قربانی میگیرد و معلولهای جدید میآفریند.
به هرحال، به دنبال آن گردهمایی عظیم بود که نخستین کنفرانس بزرگ جهانی در عالیترین سطح در سال 1972 در استکهلم سوئد برگزار شد تا مردم جهان دریابند که ممکن است رهبرانشان برای یک موضوع غیر اقتصادی، غیر نظامی و غیر سیاسی هم به دور هم جمع شوند و نگرانیهای عمیق خود را نسبت به آیندهی زمین در صورت تداوم نگاه بهرهکشانهی ناپایدار از زیستبوم مشترک اعلام دارند.
با این وجود، باید قبول کنیم که تلاشهای صورت گرفته، هرچند بسیار عظیم و گسترده بود، در برابر خسارتها و تاراجهای رخداده، کافی نبوده و این بیابانزایی، فرسایش خاک، افت سطح آب زیرزمینی، جنگلتراشی، تالاب زدایی و آلودگی هوا است که همچنان دست بالا را داشته و میلیونها نفر قربانی جدید گرفته و میگیرد؛ روند نگرانکنندهای که اینک در هیبت تغییرات آب و هوایی، جهانگرمایی و طغیان بیماریهایی مرموز و خطرناک دارد بازخوردهای نامیمونش را به رخ آزمندانی میکشد که باور نکردند: زمین به انتهای ظرفیت زیستی و توان زیستپالاییاش رسیده است.
اینک چه باید کرد؟
به نظرم مهمترین کارهایی که باید کرد، آن است که تلاش کنیم تا مردم و دولتهای متبوعشان برخی عادات طبیعتستیزانه را به کناری نهاده و در حقیقت، سلسله کارهایی را که تاکنون انجام میدادند، متوقف کرده و انجام ندهند.
به عنوان مثال، باید به استعمال دخانیات پایان دهیم و از پرتاب ته سیگار به طبیعت ممانعت به عمل آوریم. با همین کار ساده، منابع آب و خاک جهان را از 400 میلیون کیلوگرم زبالهای به نام ته سیگار در سال محفوظ داشته و افزون بر آن، مانع تزریق چند هزار کیلوگرم مواد سمی خطرناک چون آرسنیک و نیکوتین به زمین و آب و هوا خواهیم شد. بدینترتیب، زنجیره غذایی را از یک خطر بزرگ و پیشبرنده که در هیبت افزایش هزینههای درمانی و بهداشتی، در نهایت بار خود را بر جوامع انسانی هم تحمیل میکند، میرهانیم.
گام دوّم آن است که در مصرف روزانه محصولاتی که حاوی پروتئین حیوانی هستند، تجدید نظر کرده و به تدریج آن را با پروتئین گیاهی جایگزین سازیم؛ روندی که در نهایت سبب خواهد شد تا حجم قابل توجهی از انتشار گازهای گلخانهای به نیوار (اتمسفر) کاهش یافته و در مصرف اندوختههای آبی هم صرفهجویی قابل توجهی رخ دهد.
گام سوم آن است که تولید انرژی از سوختهای فسیلی را به کمینه رسانده و درعوض، سرمایهگذاری برای استحصال انرژیهای نو را افزایش دهیم.
گام چهارم آن است که به مصرف کودهای شیمیایی و آفت کشها به بهانه افزایش محصولات کشاورزی پایان داده و از روش بی خاکورزی و کودی چون ورمی کمپوست بهره بریم.
گام پنجم آن است که شلیک به تنوع زیستی را به بهانه ورزشی ضد اخلاقی، چون «شکار» پایان دهیم و این رویه خونریزانه را برای همیشه به بایگانی تاریخ بسپاریم.
و دست آخر آن که بکوشیم تا به جای مصرف روزانه سه کیسه نایلونی، آن را به دو کیسه کاهش دهیم و آنگاه دریابیم که چه معجزهای رخ خواهد داد؛ معجزهای که بی شک، سبب خواهد شد تا کابوس دنیای مدرن، یعنی رشد قارچی قاره هفتم یا کثیف در اقیانوش آرام مهار گردد.
اینگونه است که به راستی در نکوداشت روز و هفته زمین شرکت کرده و نشان خواهیم داد که یک شهروند مسئولیتپذیر در کره خاک هستیم.
ممنون