چرا جام جهانی برزیل می‌تواند آخرین فرصت برای نجات یوزپلنگ آسیایی در ایران باشد؟

ملاقاتی تاریخی!

    حال یوزپلنگ‌ها اصلاً خوب نیست. تعداد اندکی از آنها در ایران باقیمانده است. شاید کمتر از هفتاد قلاده. در حالی که دستکم باید شمار جمعیت یوز به بیش از 200 قلاده برسد تا بتوان با اطمینان گفت: سایه‌ی خطر انقراض، این گونه‌ی بی‌نظیر گربه‌سان را تهدید نمی‌کند.

    یوزها که کم می‌شوند، ناگزیرند تا با نسبت خویشاوندی نزدیک‌تر با یکدیگر جفت‌گیری کنند و هر چه که این نسبت، خونی‌تر می‌شود، احتمال ضعف و نارسایی ژنتیکی در نسل جدید افزون‌تر شده و به این ترتیب، سایه‌ی مرگی ناگریز و ناگزیر، تیره‌تر از هر زمانی، نور زندگی را از آینده‌ی آنها می‌رباید.

    چه باید کرد؟

    چرا یوزها، این تیزپاترین جانداران روی زمین، اینک به چنین فلاکتی افتاده‌اند؟ و چرا قهرمان بی‌رقیب دومیدانی کره‌ی زمین، اینگونه رقابت را به سگ‌های گله در سمنان و یزد و توران می‌بازد؟

    اصلاً بگذار ببازد! مگر چه می‌شود؟ مگر آن زمان که ببر مازندران از پیش ما رفت یا آن هنگام که شاهد وداع تلخ آخرین شیر یال کوتاه ارژن از وطن بودیم، اتفاقی افتاد؟ کیست که اینک سراغی از آن دو هموطن مغرور و پرقدرت این سرزمین بگیرد و در فقدانش اشکی بریزد؟ خب یوز هم برود پیش آن دو و خلاص! چرا باید مزاحم برو بچه‌های تیم ملی فوتبال ایران شویم و از آنها بخواهیم تا برای نجات آخرین بازماندگان از تیزپاترین گربه‌سان جهان، فریادرسی باشند در آوردگاه میلیاردی برزیل؟

    تازه اگر ایده‌ی حضور یوز ایرانی در جام جهانی از دهان آرش نورآقایی نمی‌پرید و به وسیله‌ی محمّد درویش و دیگر رفقایش بال و پر نمی‌گرفت، چه بسا که آقای سپ بلاتر هم می‌توانست با جناب فتح‌الله زاده، مدیرعامل باشگاه فرهنگی ورزشی استقلال دیداری کند و او دیگر مجبور نمی‌شد تا با اظهار نظر شگفت‌انگیزش به همه ثابت کند: فرقی بین یوز با مرغ و گوسفند قایل نیست! و حتی از آن شگفت‌انگیزتر آنکه عادل فردوسی‌پور هم مجبور نمی‌شد تا به صورت علنی مخالفت خود را با این پروژه اعلام کند و به شدت محبوبیتش در بین فعالان محیط زیست با ریزشی بی‌بازگشت روبرو گردد.

    بگذریم …

     زیرا به رغم برخی تنگ‌نظری‌ها و سنگ‌پرانی‌های معمول، ایده‌ی حضور یوز ایرانی در جام جهانی با حمایتی شورانگیز و وصف‌ناشدنی از سوی اغلب اقشار جامعه، چه مدیران ارشد حکومتی، چه نخبگان و چه مردم کوچه و بازار و فعالان رسانه‌ای روبرو شده و مهم‌تر آن که اینک عالی‌ترین مقام در فدراسیون جهانی فوتبال – فیفا – خود را حامی یوزپلنگ آسیایی در جام جهانی 2014 برزیل می‌داند.

     ما از این فرصت استثنایی استفاده خواهیم کرد، همانگونه که چینی‌ها در المپیک پکن استفاده کردند و خرس دوست‌داشتنی پاندا را از خطر انقراض نجات دادند و برزیلی‌ها هم می‌خواهند تا برای آرمادیلوی خود چنین کنند.

    ما به دنیا ثابت خواهیم کرد که در ایران؛ سرزمینی که بیش از سه دهه است درگیر جنگ‌ها و تحریم‌های اقتصادی ناجوانمردانه و ناخواسته شده، مردمی زیست می‌کنند که هنوز برایشان خرامیدن یوز در زادبوم‌شان مهم است و می‌کوشند تا به عنوان شهروندی مسئولیت‌پذیر از دهکده‌ی جهانی، برای پایداری توان بوم‌شناختی (اکولوژیکی) این تنها کره‌ی مسکون، رسالت و وظیفه‌ی خود را به شایستگی انجام دهند.

    یادمان باشد:

    یوزها که بروند یعنی کسب و کار بیابان‌سازها رونق گرفته است؛ یعنی: آهوها و جبیرها و دیگر غلفخواران هم رفته‌اند … و یعنی: وضعیت منابع آب و خاک کشور به مرحله‌ای بحرانی رسیده است. برای همین است که یوزپلنگ آسیایی را به حق نماد طبیعت ایران در شرایط کنونی و در نبود شیر و ببر می‌دانیم و باید همه با هم بکوشیم تا این آخرین بازمانده از نسل پرشکوه جانداران ایرانی، هرگز ایران را ترک نکند.

    عجیب است، اما باور کنید که اگر بتوانیم مانع از مهاجرت یوز از ایران شویم، مطابق آموزه‌ی شاخص سرزمین شاد – HPI – مانع از خروج شادی از وطن شده‌ایم و سرزمینی که مردمان و دیگر زیستمندانش شاد باشند، بیشتر از آنکه مهاجرفرست و دفع‌کننده باشد، مهاجرپذیر و جذب‌کننده است.

12 فکر می‌کنند “چرا جام جهانی برزیل می‌تواند آخرین فرصت برای نجات یوزپلنگ آسیایی در ایران باشد؟

  1. ashraghi

    سلام، 55روز مطلبی ننوشتم ، صبرکردم تا سیاست های سازمان های مرتبط با محیط زیست و منابع طبیعی کمی روشن شود ، آن گاه شروع به نقد و تحلیل مجدد اخبار مرتبط با دو سازمان درگیر در محیط طبیعی کشور نمایم ،امروز را به فال نیک میگیرم و با مطلب کوتاهی در مورد یک انتصاب مجددا وبلاگم را فعال میکنم ، امیدوارم که حداقل وقتی این مطالب را به سازمان های مربوط پست الکترونیک میکنم حضرات حداقل خواندن آنرا به کارشناسانشان توصیه کنند.
    به قول یکی از نویسندگان بزرگ اروپا که میگوید (نمی دانم چرا وقتی گل زیبائی می بینیم آنرا در گلدان می گذاریم و وقتی پرنده زیبائی می بینیم درقفس می اندازییم).
    آقای محمد درویش من از نزدیک شمارا نمی شناسم ولی در بحث محیط زیست به یکی از منتقدان نسبتا مطرح تبدیل شده بودید،البته مدت کوتاهی از مناظره تلوزیونی را دیدم و شمارا کم حوصله یافتم ، بگذریم ،امروز خبر انتصابتان را به مدیر کلی آموزش و پژوهش سازمان محیط زیست خواندم و متاثر شدم و ناخودآگاه یاد ضرب المثل (گرتوبهتر میزنی بستان بزن ) افتادم گاهی وقت ها تبدیل کردن یک منتقد سرسخت به یک عنصر بی خاصیت سپردن مسئولیت به اوست چون رطب خورده منع رطب کی کند؟ به هرحال مسئولیتی را که تحویل گرفته اید هیچ سنخیتی با تجربه و تحصیلات شما ندارد و شاید
    پژوهشی که به دنبال آن است محل اشتراک شما باشد اما دو نکته را به عرض میرسانم این دو را فراموش نکنید یک: مردم را نمیتوان برخلاف منافع و نیاز اولیه شان ترویج کرد.
    دوم: آموزش باید منجر به تغییر نسبتاپایدار رفتار مردم در مورد موضوع آموزش گردد.
    سوم: پژوهش زمانی به کار می آید که کاربردی باشد.
    موفق باشید
    ای میل خود را بفرستید تا مطالب دیگری برایتان بفرستم

  2. saman

    سلام.
    خداوند سایه این دوستان مثبت اندیش و… را ازسرمان کوتاه نکند.
    کسانی که اینگونه نقد می کنند خودشان چه گلی به سر این سرزمین زده اند.
    جناب درویش مطمئنا با این انتصاب بیش از پیش در این عرصه تاثیرگذار خواهند بود.
    سپاس

  3. فرشید( دانشجوی محیط زیست )

    با سلام خدمت نام آشنای محیط زیست جناب آقای مهندس درویش . راستش وقتی خبر انتصاب شمارو به عنوان مدیرکل دفترآموزش و تشکل های مردمی رو شنیدم خیلی خوشحال شدم و از این بابت به شما تبریک عرض میکنم امیدوارم با شناختی که از شما مخصوصا در برنامه طلوع دارم پایه های شکسته محیط زیست رامستحکم کرده و با اعمالتان دل ما رو شاد کنید .

  4. فرشید( دانشجوی محیط زیست )

    به نام خالق زیبایی ها

    سلام آقای رئیس جمهورعزیز، خداقوت

    نامم فرشید است و شهرتم کریمی پیشه ام دانشجو و رشته ام کوله باری درد.

    فراموش نکردم که در کتاب زبان فارسی دوران دبیرستان نوشته شده بود که نامه های اداری باید کوتاه و مختصر باشند .
    اما من میخواهم برای رئیس جمهورم ساده بنویسم و طولانی ، از آنچه در دلم هست و همه زخم ها و درد هایی که مرا می رنجاند . می نویسم تا مرحمی شود بر دل پریشان من.
    آقای رئیس جمهور نمی گویم در مورد چی که خدای نکرده شما هم مثل دیگران نامه ام را ناتمام تمام کنید ولی این را بدانید با بغض گلو و لرزش دستانم می نویسم .
    می خواهم از جنینی سخن بگویم که بی زبان است و از آلودگی های آب و خاک و امواج ماکروویو در رحم مادرش با مرگ دست و پنجه نرم میکند، از چشمان اشکبار مادری که فرزندش را در بدوتولد ناقص می بیند و از دستان غمگین و لرزان پدری که فرزندش را با ویلچر به مدرسه می برد .
    آقای دکتر میخواهم از نسل فردایی سخن بگویم که به سبب رفتار و کردار نسل امروز گرفتار گشته ، میخواهم از آهویی سخن بگویم که به دنبال ضامن می گردد ، از کشاورزی که حاصل زخم ها و پینه های روی دستش را سیمایی از شن و گل می بیند، از پسرکی که افشانه آسم را اولین اسباب بازی خود می شناسد . از زنبوری که مسیرش را گم کرده است .

    میخواهم از ماهیانی سخن بگویم که با آب رودخانه غریبند و از دریاچه ها و تالاب هایی که شرمسار پرندگان مهاجرند و بلاخره از کابوس هر شب کوه های عظیم و غول پیکری که از دستان ما انسان ها در هراسند .
    بله رئیس جمهور من درست حدس زدید محیط زیست، چیزی که ما آن را نادیده گرفتیم و میگیریم و خواهیم …؟
    درد های من از کسانی است که چشم را به روی حقیقت و مصلحت کشور و مردم بسته اند و همه کسانی که لقای آینده را به بقای حال ترجیح میدهند و همه آنهایی که میدانند و نمیدانند !
    چرا آقای روحانی ؟
    چرا مردم ما محیط زیست و منابع طبیعی را بی اهمیت می شمارند ؟ چرا رئیس جمهور را در انتخاب رئیس سازمان به این مهمی در مضیقه قرار میدهند ؟ چرا در روزهای بررسی صلاحیت وزرا از 284 نماینده مجلس فقط یک نفر در مورد محیط زیست صحبت می کند ؟
    اصلا چرا کشور ما وزارتی به نام محیط زیست نباید داشته باشد مگر غیر از این است که در بیشر کشورهای اروپایی همه ارگان های عمرانی زیر نظر وزارت محیط زیست هستند .
    آقای رئیس جمهور مگر جهاد یک ارگان تولیدی نیست ! آیا قرار دادن سازمان منابع طبیعی که یک بخش حفاظتی وحراستی است زیر سلطه جهاد ظلم به منابع طبیعی نیست ؟
    آیا بهتر نیست محیطزیست و منابع طبیعی که وظایف مشترکی دارند در یک وزارتخانه باشند ؟ آیا نباید قوانین و جایگاه محیط زیست و منابع طبیعی در کشور به گونه باشد که یک نماینده مجلس به خود اجازه ندهد دست روی مدیرکل منابع طبیعی استانی بلند کند ؟
    آیا پرسنل ادارات مهمی چون محیط زیست و منابع طبیعی حقوق و مزایای کافی و وافی برای ارق و انگیزه حفاظت و حراست از سرمایه های ملی را دارا می باشند ؟ آیا استاندار باید کسی باشد که گوره خرهای بیچاره را مصیبت بخواند و رئیس جمهوری که جنگل را برای دام بداند !
    آقای روحانی آیا محیط زیست از اقتصاد و انرژی هسته ای مهمتر نیست ؟
    خاطرم هست اولین چیزی که در مدرسه یا گرفتیم جمله « بابا آب داد »بود پس آب باید باشد تا نانی باشد . و اما انرژی هسته ای آیا کارگرانی که در نیرو گاه مشغول کار هستند به آب نیاز ندارند ؟ و آیا خود راکتور های نیروگاه برای تولید انرژی نیازمند آب نیستند ؟ چه زیبا گفت آن بزرگمرد که : اگر تلاش برای ریشه کن کردن فقر همراه با تلاش برای احیای کره زمین نباشد محکوم به شکست است .
    و اما سرزمین من
    آیا این حق سرزمین متمدن من است که خاک ، آب ، جنگل و دریایش را در حال نابودی ببیند ؟ آیا این ایران من سزاوار مردمانی است که هر تکه ای از آن را فدای خویش می کنند ؟ چه خجلم که کشورم در حفظ محیط زیست رتبه 114 را دارد .
    این ها همه درد ها و سوالاتی است که هر روز و هر شب و هر دقیقه و ثانیه مرا می آزارد و اما نوشتن این نامه برای شما به عنوان رئیس جمهور و زمام دار محیط زیست کشور مرا آرام خواهد کرد و امیدوارم به ندای دل من گوش فرا دهید و جواب نامه ام را در اعمال و گفتار شما و بهبود وضعیت محیط زیست ومنابع طبیعی کشور پیدا کنم . خدانگهدار رئیس جمهور من .
    رونوشت : ریاست محترم سازمان محیط زیست دکتر معصومه ابتکار جهت استحضار
    آقای مهندس درویش جهت آگاهی

  5. سیمین

    در مورد نوشته ی دوست عزیز ashraghi این را عرض می کنم که:
    1- من با وجود داشتن مدرک فوق لیسانس اطلاعات بسیار بسیار ناچیزی در مورد محیط زیست داشتم و هر موقع بحث محیط زیست می شد اصلا توجهی نمی کردم و یک بحث فانتری بود از دید من. در سال 89 بود که بدلیلی از آقای درویش دعوت شد که در جمع متخصصین شرکت ما سخنرانی کند. سخنرانی آقای درویش به گونه ای بود که نه تنها بنده بلکه تعدادی زیاد از همکاران هم اکنون به دوستداران و مروجان محیط زیست تبدیل شده اند و به عنوان مثال من در بین خانواده و فامیل پرچمعیت ام تقریبا می شود گفت که یک تحول در افکارشان ایجاد کرده ام.
    2-اخیرا به دعوت من و چند نفر دیگر، آقای درویش در جمع 400 نفری مدیران مدارس یک شهرستان سخنرانی بسیار تاثیرگذاری داشتند به گونه ای که چند نفر از آنها به من دقیقا عین این عبارت را گفتند که: “ما تا حالا خواب بودیم و اصلا اطلاعات و حساسیتی نسبت به بحران های محیط زیستی کشور و شهرمان نداشتیم” و هر روز هم تماس می گیرند و تشکر می کنند.

    اینها را نوشتم برای اینکه بگویم مردم تشنه دانستن مشکلات محیط زیستی اطرافشان هستند و اگر عمق فاجعه را بدانند و اگر بدانند چگونه در بلند مدت (حتی دیگر باید بگوئیم در کوتاه مدت) معیشت آنها در خطر خواهد افتاد، مطمئنا مشارکت آنها در حل مشکلات زیست محیطی و طرح مطالبات زیست محیطی (در اولویت بالا) توسط ایشان بیشتر خواهد شد.

  6. محمد درویش نویسنده

    سپاسگزار لطف و محبت دوستان هستم. همچنان چون گذشته شنوای حرف ها و پیشنهادها و انتقادهای شما هم خواهم بود و ایمان دارم که دست به دست هم ایرانی سزاوارتر برای طبیعتی که دوستش داریم، خواهیم ساخت.
    درود …

  7. روشنک هوشمند

    تبریک میگویم آقای درویش عزیز. از خواندن این خبر خیلی خوشحال شدم. امیدوارم با این مسئولیت جدید شاهد تحقق آرزوهای زیست محیطی مشترک همه مان با تصمیمات شما و همکاری و همدلی دیگر دوستان با شما باشیم.

  8. شهروحش

    چندیست بحث درج نماد یوزپلنگ برروی پیراهن تیم ملی فوتبال درجام جهانی فوتبال2014 برزیل مطرح است ..صرفنظر ازمواردی که دیگر کشورها مانند چین بادرج نماد پاندا وبرزیل بادرج نماد آرمادیلو ،گونه های درحال انقراض ،برروی پیراهن تیمهای ملیشان ویاطرح نمادحیوانات به عنوان لوگومسابقات بین المللی ،که نشان ازاهمیت حیات وحش ومحیط زیست درنزد افکارعمومی مردمان ومسئولان آن کشورها دارد .به چند دلیل اهمیت مسئله محیط زیست وحیات وحش برای ماایرانیان امروزی باید صد چندان باشد .پدیده ریزگردی که چندسالیست کشورمارا دربرگرفته است . ناشی ازخشک شدن تالابها ودریاچه ها درمیانرود عراق وخوزستان وسایر کشورهای عربی وازبین رفتن پوشش گیاهی دراین مناطق است .خشک شدن زاینده رود،مرگ تدریجی دریاچه ارومیه ،خشک شدن دریاچه های هامون وبختگان ومهارلو وپریشان وغیره همه اینها دلایل بیشماریست که باید درایران امروز مسئله محیط زیست وحیاتوحش را درصدر توجهات دولتی ومردمی قراردهد .نتیجه ازبین رفتن پوشش گیاهی وجنگلها درگلستان بلای سیل ورانش زمین رادربردارد. با خشک شدن دریاچه ارومیه، فاجعه زیست محیطی وبه دنبال آن فاجعه اجتماعی اقتصادی منطقه را فراخواهد گرفت .اینجاست که باید ازخود بپرسیم ،زمانی که ساخت سدها وآب بندهای بی رویه برروی حوضه های آب ریز دریاچه ارومیه ودیگرتالابها ودریاچه های ایران صورت می گرفت .ماچه کردیم !زمانی که باتیشه واره به جان جنگلهای شمال افتادند ماچه کردیم !دراین سالها هزاران مورد بدرفتاری وضربه به محیط زیست وحیات وحش رادیدیم ودم فروبستیم !.محیط زیست گونه های مختلف جانوری راتخریب کردیم .وباتغییر کاربری ،ویلاوبرج ورستوران وکارخانه و…..ساختیم ! باتفنگ وتله به جان حیوانات افتادیم وتامیتوانستیم ارآنها کشتیم وبه اسارت گرفتیم !برای آنکه ضرورتی رااحساس نمیکردیم که توجهی داشته باشیم ،فقط وفقط آنچه برای مامهم بود منافع شخصی وکسب درآمد بود ،حال دراین شرایط گربه سانی زیبا به نام یوزپلنگ شده است نماد وسمبل مظلومیت تنوع زیستی وحیات وحش ایران، که آنهم باتلاش عده ای ازدوستداران ودلسوزان حیات وحش به این مهم دست پیداکرده است ،توجه واهمیت دادن به یوزپلنگ صرفا به خود یوزپلنگ معطوف نمیشود .همانطور که گفتم یوزپلنگ نماد مظلومیت حیاتوحش ایران است چنانکه یکی فعالین محیط زیست :یوزپلنگ را ناموس حیاتوحش ایران نامیده است .مطمئنا درج لوگو ونماد یوزپلنگ برروی پیراهن تیم ملی فوتبال توجه خیل عظیمی ازمردم ماکه آگاهی وتوجه کمتری نسبت به مقوله محیط زیست رادارند به خود جلب میکند .مخاطبان ورزش به خصوص فوتبال درایران بسیاراست وطیف عظیمی ازلایه های مختلف اجتماعی را شامل دربرمیگیرد.وتوجه وآگاهی مردم میتواند کمک شایانی به حفظ حیات وحش باشد.دراین شرایط عده ای ازفعالین محیط زیست شروع به رایزنی ونامه نگاری به مسئولین ورزشی کرده اند تاکه درگوشه ای ازپیراهن تیم ملی فوتبال لوگوی یوزپلنگ نقش بندد .نامه مرتضی اسلامی به سرپرست وزارت ورزش وجوانان امیری صالحی نمونه ای ازاین تلاشهاست .چنانکه این قضیه هنوز درکشاکش نامه نگاری ورایزنی است ودرآخرین واکنش، برنامه نود وشخص عادل فردوسی پور بامطرح شدن این مسئله دربرنامه مخالفت کرده ودلیل مخالفت خودرا مخالفت مسئولان شبکه سه اعلام کرده !.اینجا جای تامل دارد ، زمانی که آقای فردوسی پور برنده شدن فیلم جدایی نادرازسیمین را درجشنواره اسکار به آقای فرهادی وملت ایران تبریک میگفت که به حق هم گفت آیا ازمسئولان شبکه کسب تکلیف کرده بود!؟جناب آقای فردوسی پور من شما راخطاب قرار میدهم چون ازشما انتظاربیشتری میرود زمانی که تیم ملی ایران به جام جهانی صعود کرد. تمام ایرانیان منجمله خود بنده وهمه دوستدارن حیات وحش ازاین مسئله خشنود وشادمان شدیم .آیا فکر نمیکنید که شما ودیگر دوستداران ورزش کشور باید کمی ازمصائب زیست محیطی وحیاتوحش کشور ناراحت شوید وگوشه چشمی به آن بیندازید .وبه مسئله ای که خیلی حیاتی تر ومهم ترازفوتبال است توجه کنید .آیا فکر میکنید باخشک شدن دریاچه ارومیه وازبین رفتن جنگلهای شمال شما متضرر نمیشوید !آیا فکر میکنید شما نیازی به حیات وحش ومحیط زیست ندارید! واین حیات وحش است که به شما نیاز دارد! .اینرابدانید این ماهستیم که به حیاتوحش وتنوع زیستی نیاز داریم ووابسته ایم .و اگر درطول تاریخ، مابه حیاتوحش کار ی نداشتیم ودست اندازی نمیکردیم .حیاتوحش هیچ نیازی به مانداشت وبه زندگی طبیعی خود ادامه میداد.چنانکه صدهاهزار ومیلونها سال قبل ازپیدایش انسان برروی زمین گونه های جانوری به حیات خود ادامه میدادند وهیچ تحدید خاصی متوجه آنها نبود وباپیداشدن سروکله انسانها بود که دانه به دانه شروع به محو شدن ازروی کره زمین کردند . دراینجاجمله آخر را اززبان یوزپلنگ میگویم (خواهش میکنم مرا به حال خود بگذارید)

    وبلاگ شهروحش :تاریخ 6ابان 92

  9. امیری

    با عرض سلام و خدا قوت به شما و همکاران محترمتان! راستش دغدغه حفظ محیط زیست همیشه در زندگی ام وجود داشته است،این چندسال دوستان ناآگاه بیشتر از دشمنان آگاه به محیط زیست ضربه زدند ضرباتی هولناک که بر پیکره ی محیط زیست ایران زده شد که شاید حالا حالا ها زمان برای التیام آن باید سپری شود، در این میان انتخاب خانم دکتر ابتکار که خدا حفظش کند و خود یکی از ثروت های است که خداوند نه تنها به ایران بلکه به کل بشریت در این کره خاکی مرحمت کرده اند کاری بسیار بزرگ بود که موجب خوشحالی تمام دوستداران محیط زیست و روشن شدن نور امید در دل آنها شد سپاسگزار خدایم و سپس رئیس جمهور محترم مان جناب دکتر روحانی . نیک میدانستم که خانم دکتر به حق انسانهایی شریف، عالم و از همه مهمتر دلسوز بشریت و محیط زیست را برای هدایت کشتی طوفان زده ی محیط زیست انتخاب خواهند کرد به خاطر انتخاب خانم دکتر ابتکار و نیز انتخاب های ایشان ، خدارا هر لحظه شاکرم و چراغ امیدی در دلم روشن شده که مطمئنم هرلحظه پرفروغتر خواهد شد از بابت اینکه دیگر خیالم راحت است که حداقل محیط زیست در پناه داعیان و مدافعان سرسخت خودش قرار گرفته و هر روز بیشتر از دیروز احساس ارامش در بیشه ها و جنگل ها، تالاب ها، دریاچه ها و به تبع آن محیط زیست انسانی وجود خواهد داشت. از خانم دکتر ابتکار به خاطر انتخاب انسانهای عالم و دلسوز همچون شما نیز متشکرم. امیدوارم همه دست در دست هم در احیای محیط زیست و حفظ آن کوشا باشیم.

  10. محمد دهقانی

    سلام محیط زیست دوستان
    دیگر نمیدانم به چه کسی باید بگویم کوههای بالا(شمال)تالاب طشک در سمت شمال شهر آباده طشک (بخش آباده طشک استان فارس) یوز پلنگ دارد
    چند روز پیش از سر دلسوزی نامه ای به ریاست محیط زیست استان فارس نوشته ام و گفتم خواهش میکنم تیروی های خود را در پارک ملی بختگان زیاد تر کنید و کوههای بخش آباده طشک شهرستان نیریز را زیر پوشش قرار دهید و محافظت شدید.با بنده تماس گرفته شده و گفته اند باید ثابت کنی آخر چجوری؟باچه امکاناتی ثابت کنم که خرس و یوز پلنگ دیده ایم!!!!میگویند احتمالا پلنگ بوده.بنده در این مورد مطالعه کرده ام یوزپلنگ بوده است.از همه محیط زیست دوستان عاجزانه خواهش میکنم هر کسی که توان اجرایی دارد به خاطر خرس های کوههای آباده طشک نامه ای به مسئولین بنویسد و درخواست محافظت از این کوهها را بدهد
    ***کوههای ذکر شده در شمال شهر آباده طشک واقعا شده اند و از انتهای رشته کوههای زاگرس میباشند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.