🇮🇷: @darvishnameh
🖤 چگونه می توان هادی، احمد و مریم را فراموش کرد؟!
✅ یادِ آن جانباختگانِ سبزاندیش را چهارشنبه، ۲۳ اسفند در پردیس علوم دانشگاه تهران گرامی میداریم. لطفاً این فراخوان را جار زنید.
در صورت عدم مشاهده پست، دکمه ی “ادامه مطلب” را کلیک کنید
پروین پاکزادمنش:
درد تو را چگونه تاب بیاورم دنا…
این بار تو سر به دامان من گذار
رخت سیاه تو را من به دوش می کشم،
تو آه مکش، اشک مریز به من واگذار
تو کوه بمان مریز خورد مشو
هق هق نکن، منال، مخوان زار و زار
شب را چگونه صبح کرده ای از درد جانگداز
آه ای دنا، دنای تکه پاره ی این کارزار
قلبم ز درد و رنج درون تو شرحه است
ای اشک، سیل خون ببار به این شوره زار
ای کوه دردمند، کوه بمان خم مشو
بگذار که من مویه کنم از درد بی شمار
از داغ تو در هم شکست به یکباره صبر
واریزه شد بریخت به دامان سنگٍ زار
آه ای دنا، دنای درد ، دنای زار
حرف و سخن مگو، همه لاف است، واگذار
درد تو را چگونه تاب بیاورم دنا…
این بار تو سر به دامان من گذار
رخت سیاه تو را من به دوش می کشم،
تو آه مکش، اشک مریز به من واگذار
تو کوه بمان مریز خورد مشو
هق هق نکن، منال، مخوان زار و زار
شب را چگونه صبح کرده ای از درد جانگداز
آه ای دنا، دنای تکه پاره ی این کارزار
قلبم ز درد و رنج درون تو شرحه است
ای اشک، سیل خون ببار به این شوره زار
ای کوه دردمند، کوه بمان خم مشو
بگذار که من مویه کنم از درد بی شمار
از داغ تو در هم شکست به یکباره صبر
واریزه شد بریخت به دامان سنگٍ زار
آه ای دنا، دنای درد ، دنای زار
حرف و سخن مگو، همه لاف است، واگذار