🔻گزارش قرن؛ مادرِ تحلیلها – ۲🔻
🇮🇷: @darvishnameh
🔴نقش کارتلهای نفتی در انکار #جهانگرمایی!🔴
🖋چرا ما عمل نکردیم؟ امروزه یک لولوخورخوره رایج صنعت، سوخت فسیلی است که در دهههای اخیر نقش خود را با لاف و گزاف مانند یک کاراکتر شرور کُمیک برعهده داشته است. یک زیرمجموعه کامل از ادبیات اقلیمی، زد و بندها و دسیسههای لابیگران این صنعت، فساد دانشمندان و کمپینهای تبلیغاتی را بازگو کرده که حتی اکنون هم- یعنی مدتها پس از آنکه بزرگترین کمپانیهای نفت و گاز از نمایش احمقانه انکار خود دست برداشتند- به کمارزش جلوهدادن مباحث در این حوزه ادامه میدهند که نمایندگی امروز این انکارِ حماقتآمیز را #دانالد_ترامپ برعهده دارد. اما واقعیت این است که تلاشهای سازماندهی شده برای گمراهکردن اذهان عمومی تا پایان سال ١٩٨٩ آغاز نشده بود. حتی در طول دهه هشتاد، برخی از بزرگترین کمپانیهای نفتی، مثل اکسون و شِل، تلاشهای صادقانهای برای درک ابعاد بحران و پرداختن به راهحلهای ممکن هم انجام دادند. رهبران #حزب_جمهوریخواه در آن زمان را هم نمیشود سرزنش کرد. دقت کنید امروز تنها ۴٢٪ از جمهوریخواهان میدانند که “اکثریت دانشمندان به وقوع تغییرات اقلیم معتقدند” و این درصد در حال کاهش است! اما در طول سالهای دهه ٨٠ میلادی، بسیاری از جمهوریخواهان سرشناس در قضاوت در زمینه تغییرات اقلیمی به دموکراتها پیوسته بودند. چرا آنها پیش نرفتند؟ این معمای بزرگ است! در میان پیشگامان جمهوریخواه باید به سناتورهایی چون جان چَفی، رابرت استافورد و دیوید دارن برگر اشاره کرد. حتی مالکوم فوربز بالدوین، مدیر شورای کیفیت محیط زیست دفتر ریاست جمهوری #رونالد_ریگان، در سال ١٩٨١ خطاب به دنیای صنعت گفت: “هیچ دغدغه مهمتر و محافظهکارانهتر دیگری وجود ندارد، مگر حفاظت از کره زمین.” این نکته درک شده بود که میبایست سریع اقدام کرد. در آغاز سالهای ١٩٨٠ دانشمندان دولت فدرال پیشبینی کردند که شواهد جامع از جهانگرمایی به صورت دمای بیسابقه در اواخر دهه نمودار خواهد شد، زمانی که دیگر برای پیشگیری از فاجعه دیر خواهد بود. بیش از ٣٠٪ از جمعیت دنیا به برق دسترسی نداشت. میلیاردها نفر نیازی به دستیابی به سبک زندگی امریکایی نداشتند تا انتشار شدید کربن افزایش یابد؛ یک لامپ روشنایی هم در روستا کفایت میکرد. درهمان زمان، گزارش تهیه شده از جانب آکادمی علوم بنا به درخواست #کاخ_سفید توصیه میکرد که “موضوع دیاکسیدکربن بایست در دستور کار بینالمللی قرارگیرد؛ به صورتی که همکاری و ایجاد توافق را به بیشینه و مخدوشسازی، مشاجره و نفاق سیاسی را به کمینه برساند.” اگر که دنیا این پیشنهاد را در سطح گستردهای تا آخر سالهای ٨٠ تأیید میکرد-توقف انتشار کربن با کاهشی تا ٢٠٪ تا سال ٢٠٠۵- خطر افزایش میانگین دمای کره زمین را میتوانست به کمتر از ١٬۵درجه برساند؛ دستاورد بزرگی که هرگز تحقق نیافت! آغاز یکپارچه شدن این ایده در اوایل فوریه ١٩٧٩، در نخستین کنفرانس اقلیمی جهانی در ژنو انجام گرفت، زمانی که دانشمندان از ۵٠ کشور به اتفاق آراء توافق کردند که نیاز به اقدام سریع وجود دارد. ۴ماه بعد، در جریان ملاقات گروه ٧ در توکیو، سران هفت کشور ثروتمند دنیا بیانیهای را برای تصویب کاهش انتشار کربن امضاء کردند. ١٠ سال بعد، نخستین ملاقات اصلی دیپلماتیک به منظور تأیید چهارچوب برای یک معاهده الزامآور در هلند انجام شد. نمایندگان از بیش از ۶٠ کشور، با هدف برپایی یک نشست جهانی برای یکسال بعد، شرکت داشتند. در میان دانشمندان و رهبران جهان تمایل مشترکی بود: اقدامات بایست صورت بگیرند و نیاز به رهبری ایالات متحده (در این زمینه) وجود دارد. چیزی که هرگز صورت نگرفت! اما چرا؟
هیچ امکان دیگری برای درک مخمصه ما در زمان حال و آینده نیست، مگر آنکه بفهمیم چرا در حل این مشکل، زمانی که شانس آن را داشتیم، شکست خوردیم؟ اینکه ما به عنوان یک دنیای متمدن توانستیم به قطع پیمان خودکشی خود با سوختهای فسیلی نزدیک شویم، به اعتبار تلاشهای شمار ناچیزی از کسانی است که درمیان آنها یک لابیگر بیشفعال و یک فیزیکدان اقلیمشناس بیریا وجود دارند که با پرداخت هزینه شخصی سنگین، کوشش کردند تا به بشریت از آنچه که در راه است، هشدار دهند. آنها در پویشی دردآور و گسترده برای حل مشکل، مسیر شغلی خود را به خطر انداختند؛ نخست در گزارشهای علمی، سپس از طریق راههای متداول متقاعد کردن سیاسی و در آخر با راهبرد محکوم کردن عمومی. تلاشهای آنها رندانه، پرشور و محکم بود اما با شکست روبرو شد. آنچه که در ادامه خواهیم گفت، داستان آنها و ما و دلایل این شکست تلخ است. آیا عبرت میگیریم؟
🔸ادامه دارد🔸
#مادر_تحلیلها
#گزارش_قرن
#سیسال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک
https://t.me/darvishnameh/7510