🔺گزارش قرن، مادرِ تحلیل‌ها – ۸🔻

🔺گزارش قرن، مادرِ تحلیل‌ها – ۸🔻

🇮🇷: @darvishnameh

🔴 تا چه اندازه برای آینده ارزش قائلیم! 🔴

✍ دو روز پیش از هالویین، رف پومرنس به یک «قلعه پنبه‌ای» در خلیج مکزیک، نزدیک به سن‌پترزبورگ/فلوریدا که مردم محلی به آن قصر صورتی می‌گفتند، سفر کرد. هتل Don CeSar مثل رویاهای کودکانه، شبیه به یک قطعه بستنی بود که زیر نور خورشید در حال ذوب شدن است. این هتل در میان شکوفه‌های نوعی از پسته سایان و مرکز طبیعی gumbo limbo روی باریکه‌ای از سنگ‌های متخلخل آهکی، تنها حدود پنج پا بالاتر از سطح دریا قرار داشت. قصر صورتی به نظر صحنه مناسبی بود برای تمرین نخستین گفتگویی که به‌طور جدی، با تنوعی اندک و نومیدی فزاینده در طول چهل سال آینده برگزار می‌شد. در طول یک سال و نیم از زمانی که پومرنس گزارش‌های محلی را خوانده بود، در کنفرانس‌ها و جلسات بی‌شماری در زمینه دانش جهان‌گرمایی شرکت کرده بود. اما تا بحال هیچکس توجه زیادی به تنها موضوع قابل توجه او، تنها موضوع قابل اهمیت ـ چگونه می‌توان از گرم شدن پیشگیری کرد ـ نشان نداده بود. این امر تا حدی «مدیون»‌ خود او بود:‌ در دوران گسترش «لایحه هوای پاک» او بسیار بر تاسیس کمیسیون ملی کیفیت هوا به منظور اطمینان از برآورده‌کردن هدف‌های لایحه تاکید کرده بود. یکی از این‌ اهداف پایداری اقلیم جهانی بود. گزارش چارنی روشن کرده بود که هدف برآورده نشده بود و اکنون کمیسیون می‌خواست تا پیشنهادات قانونی را بشنود. این مسئولیتی سنگین بود و پژوهشگرانی که به قصر صورتی دعوت شده بودند ـ پیشوایان سیاسی،‌ متفکران،‌ دانشمندان (بخش) صنعت و کنشگران محیط زیست ـ تنها سه روز مهلت داشتند تا به هدف برسند. تام مک فرسُن، یک دمکرات و نماینده ایالت فلوریدا برای معرفی خود به حاضران گفت: «من به این موضوع علاقه خاصی دارم، زیرا ۱۵ مایل دورتر از ساحل به‌طرف داخل صاحب دارایی قابل‌توجهی هستم و املاک ساحلی ارزش فراوانی دارند.» صورت جلسه‌ای رسمی برای برنامه وجود نداشت؛‌ تنها یک گرداننده جوان از آژانس حفاظت از محیط زیست بنام توماس جورلینگ و تعدادی جزوه روی صندلی‌ها، از جمله یک کپی از گزارش چارنی. جورلینگ به مبهم‌بودن ماموریتشان واقف بود. او گفت: «ما کورکورانه پرواز می‌کنیم، با آگاهی ناچیزی از اینکه کوه‌ها کجا قرار گرفته‌اند. اما شرایط نمی‌تواند از این جدی‌تر باشد: او اضافه کرد، یک کوتاهی در توصیه سیاسی همانند حمایت از سیاست کنونی است ـ که در واقع هیچ سیاستی نیست. او با علاقه کمی به این نوع جمله‌بندی پرسید: «چه کسی حاضر است یخ را بشکند؟» تامس والتس، یک اقتصاددان گفت:‌« ما می‌بایست با یک پرسش احساسی آغاز کنیم. این یک پرسش بنیادین برای انسان بودن است:‌ آیا این موضوع برای ما اهمیت دارد؟»‌ این پرسش حیرت‌انگیز و برخورنده بود. جان لارمن، یک مهندس از #استانفورد گفت:‌ «چه برای ما اهمیت داشته باشد و چه نه، من تصور می کنم که مهمترین چیز زمان‌بندی است.» به‌عبارتی دیگر این پرسشی احساسی نبود،‌ بلکه یک پرسش اقتصادی است:‌ ما تا چه اندازه برای آینده ارزش قائلیم؟
دیوید رُز، یک مهندس هسته‌ای از ام آی تی، که چگونگی مقابله تمدن‌ها را در برابر بحران‌های بزرگ تکنولوژیکی مطالعه کرده بود، گفت: زمانی که در اختیار داریم، کمتر از آن است که بتوانیم درکَش کنیم. «مردم تا ساعت ۱۱ و پنجاه و نه دقیقه به مشکلات خود نمی‌پردازند» و بعد می‌گویند: «خدای من، خدای من، چرا به من پشت کردی؟» و پومرنس پیش خود فکر کرد که این یک آغاز نویدبخش است. مبرم، مشروح و تیزبین. به‌نظر می‌رسید که شرکت‌کنندگان همگی تمایلی صمیمانه به یافتن راه حل دارند. آنها بر این نکته توافق داشتند که درنهایت به نوعی قرارداد بین المللی برای نگه داشتن دی‌اکسیدکربن در سطحی ثابت و مطمئن نیاز است. اما موافقیتی بر آنکه این سطح در چه حدی می‌بایست باشد، وجود نداشت.

🔸ادامه دارد …🔸

#مادر_تحلیل‌ها
#گزارش_قرن
#سی‌سال_غفلت_درنابودی_یک_دشمن_مشترک

https://t.me/darvishnameh/7510

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.