گندم بریان ، ژرف‌ترین نقطه‌ی کویر لوت نیست!

به دنبال مجموعه جستارهایی که به یادداشت نگارنده تحت عنوان: “گندم بريان ، گرم‌ترين نقطه‌ي كره‌ي زمين نيست؟!” انجامید؛ اینک یک هموطن عزیز دیگر به نام  آقای احمد رونقی – دبیر انجمن حامیان کویر ایران – برایم چنین نوشته است:

با سلام

1- گرمترین منطقه زمین بودن مهم نیست، بلکه چگونگی استفاده از این نکته در توسعه پایدار و رفاه مردم منطقه مهم است که متأسفانه این طور نیست.
2- این نقطه عمیق‌ترین نقطه‌ی چاله لوت نیست، بلکه نقطه‌ای بسیار عمیق‌تر در پایین‌‌تر از نیمه غربی لوت وجود دارد (بنا به اسکن‌های ماهواره‌ای) و بنا به فرضیه‌ای، با استدلال محاسباتی و تئوریک می‌توان ثابت کردد که دمای آن تا بیش از 100 درجه هم می‌رسد!

3- آقای پروفسور کردوانی علی رغم بزرگواری و زحمتهایشان در مبحث کویرهای ایران، باید به این نکته توجه داشته باشند که ارایه تز دفن زباله‌های هسته‌ای در کویر لوت اصلاً با شأن ایشان جور نیست.

4- جای تاسف است که کویر لوت ما به جای این که به عنوان یک منبع بزرگ و لایزال انرژی و عامل مهم رونق اکوتوریسم در منطقه باشد، مهم‌ترین مسیر تردد اشرار و ترانزیت مواد مخدر جهان به شمار می‌رود؛ به طوری که حتی در نقشه‌های ارایه شده توسط گوگل ارث هم می‌توان به راحتی این رفت و آمد را مشاهده کرد و اگر مثل من افتخار سفر به اعماق این کویر پهناور نصیب‌تان شود، می‌فهمید که در حقیقت این منطقه متعلق به دولت‌هایی دیگر است؛ هر چند که کنترل آن با این نیروی عظیم نظامی و انتظامی ما کاری بس آسان می‌نماید.
ضمن قدردانی از جناب رونقی عزیز و ابراز خوشحالی از درک چنین هموطنان جوان، اما فرزانه و دوراندیشی در همین دور و برها! این امیدواری را همچنان برای خود محفوظ می‌دارم که روزی – که چندان دور نیست – فرا خواهد رسید؛ روزی که به مفهوم واقعی کلمه باور خواهیم کرد که عرصه‌های بیابانی و کویری ما، چیزی نیستند جز همان صندوق ارزی پایدار ایرانیان.


مؤخره:

از جناب دکتر مهدی اشراقی عزیز می‌خواهم تا چنانچه فرصت دارند، در باره‌ی ویژگی‌های جغرافیایی و پیکرشناختی ژرف‌ترین نقطه‌ی چاله‌ی لوت اطلاعاتی کمی و دقیق‌تر تهیه و ارایه فرمایند.

13 فکر می‌کنند “گندم بریان ، ژرف‌ترین نقطه‌ی کویر لوت نیست!

  1. ناصر كرمي

    محمد عزيز
    به عنوان يك خواننده دائمي وبلاگت به خودم اين حق را ميدهم كه از بخشي از حال و هواي تازه آن انتقاد كنم. به اين و آن پريدن و حرفهاي مجلسي زدن متعلق است به وبلاگهاي جوانسالتر نه وبلاگ جا افتاده و وزين مهار بيابانزايي. اين مطالبي هم كه دوستان در كنايه به دكتر كردواني و با اشاره به گندم بريان لوت گفته اند يك سره بي ربط است. خوشبختانه من هم لوت را خيلي خوب گشته ام، هم سوابق مطالعات علمي مربوط به آن را ميدانم و هم اينكه در باره آن نه فقط چند مقاله و گزارش بلكه يك رمان نسبتا بلند( تلخاك-انتشارات پاسارگاد-1377) نوشته ام.هرگز دكتر كردواني نگفته گندم بريان ژرفترين جاي لوت يا گرمترين نقطه كره زمين است. اصلا اين حرف متعلق به ايشان نيست. اواخر دهه چهل گروه اعزامي دانشگاه تهران به سرپرستي دكتر مستوفي تحقيقي در لوت انجام داده و همانجا دماي 60 درجه را در تير ماه ثبت كردند. در كتابهاي اقليم از صحراي ليبي با 58 درجه دماي بيشينه به عنوان گرمترين نقطه كره زمين ياد شده است و از اين نظر گروه اعزامي دانشگاه تهران مركب از بيش از ده جغرافيدان و اقليم شناس كه دكتر كردواني هم يكي از آنها بود مجاب شدند كه چاله مركزي لوت را كه حداقل 100 كيلومتر با گندم بريان فاصله دارد به عنوان گرمترين نقطه كره زمين معرفي كنند.
    ضمنا دوستان جواني كه ذوق زده مدركهاي تحصيلي تازه كسب شده خود هستند فراموش نكنند كه دكتر كردواني بيش از پنجاه سال در بيابانهاي ايران در زمينه كشاورزي در خاكهاي شور با آب شور تحقيق كرده است و اگر چه ورودش به حوزه هايي كه بعضا تخصص او نيست به چهره علمي اش لطمه ميزند اما در همين حوزه خاص قطعا يك چهره علمي جهاني است با خدمات علمي ماندگار!

  2. شاهرخ جباری

    جناب درویش
    اگر در جلسه سازمان جنگل ها تشریف داشتید روایت خودتان را بنویسید و نکات مهم مطرح شده را نیز.

  3. مهدی اشراقی

    ضمن نشکر از شما. حتما یادداشتی در این مورد خواهم نوشت. برای مدتی در سفرم و اینجا دسترسی به اینترنت مشکل هست.

    آقای کرمی عزیز؛ چه کسی “ذوق زده مدرک تحصیلی تازه کسب شده خود هست؟” کدام مدرک؟! این چه ادبیاتی ست؟ کسی منکر خدمات علمی آن جناب نیست. با اینکه جای سخن هست, نرجیح می دهم در این مورد سکوت کنم.

  4. ناصر كرمي

    جناب اشراقي عزيز
    قطعا منظور من حضرتعالي نبوديدو اگر نوشته من اين شائبه را ايجاد ميكند پوزش ميخواهم. تا حالا شما را نديده ام ولي بواسطه نوشته هايتان براي شما خيلي احترام قائلم. منظور من عمدتا فردي است كه بلد نيست شان يك استاد هشتاد ساله را رعايت كند و در يك جمع چند صد نفري به او توهين ميكند. اساسا طرفداري از محيط زيست را يك امر اخلاقي ميدانم و نميتوانم آدمهاي ستيزه جو، بد دهن، نامهربان و خشن را سبزگرا بدانم. اين البته شايد يك عقيده جزمي باشد، اما به هر حال نگره ذهني من است.

  5. کمال الدین ناصری

    جناب دکتر کرمی عزیز
    واکنش تند و نامتناسب شما مرا به حیرت انداخت. گویا خواسته اید درس ادب و اخلاق بدهید اما در جایی که نیازی به آن نبوده است. چنان موضع گرفته اید که گویی کسی به دکتر کردوانی فحاشی کرده است و شما مسئول اعاده حیثیت ایشان هستید. خیر، گویا سوءتفاهم شده است. همچنان که در نظری بر پست قبلی نگاشته ام، آن استاد برای بنده محترم، وجودشان ارزشمند و تجربیاتشان غیرقابل اغماض است. ولی جناب کرمی فضای علمی آکادمیک، فضای مرشد و پیر و مرادپرستی نیست که هرچه او گوید حجت همانست و کس را یارای گفتار نباشد. بنده بعنوان یک مدرس دانشگاه و دوستدار طبیعت، در جمعی که اشتباهات علمی در باب محیط زیست بیان شد، راهکارهای مخرب پیشنهاد گردید و به دانشجویان مشتاق هم عرضه شد، وظیفه دیدم که اعتراض نمایم و اینکار را کاملاً مودبانه و همچنان که در شأن ایشان و خودم بود، انجام دادم. بر این باورم که اگر شما هم در آن شرایط بودید همین کار را می کردید و اگر ساکت می بودم، آنگاه لایق القابی می شدم که در بالا فرموده اید. شما آنرا حمل بر بی اخلاقی می کنید ولی من آنرا عین اخلاق حرفه ای می دانم؛ و می دانم که تنها شنونده بودن یا متکلم وحده بودن در کشور ما عادتی قدیمی است و هر اعتراضی توهین تلقی می شود ولی چنین طرز تفکری از شما انتظار نمی رود.
    بگذارید از خودتان مثالی بیاورم. آیا زمانی که شما به آقای دکتر قره یاضی بابت طرح ایمنی زیستی اعتراض کردید(و البته چند لقب اثبات نشده هم به ایشان منتسب کردید)، لحظه ای به تردید افتادید که ایشان، بحق یا ناحق، استادی شناخته شده و صاحب نام و کارشناس سازمان ملل و غیره هستند. نه، قطعاً نه. شما به این نتیجه رسیدید که جریانی خطرناک در شرف آغاز است، لذا شجاعانه اعتراض کردید و از نامها و عناوین بیمناک نشدید و درست هم همین است. پس می بینید که روحیات مشابهی داریم.
    چگونه می توانید شخصی را که به گفتاری ناصواب درباره طبیعت معترض است “ستیزه جو، بددهن، نامهربان و خشن” بخوانید. آیا به خود مسلط هستید و آیا معنی لغاتی که بکار می برید را می دانید؟
    با پوزش از مهندس درویش عزیز و سایر خوانندگان، می ترسم که این موضوع شخصی شده باشد اما به گمانم لازم است مشخص شود که اعتراض مودبانه امری اخلاقی است و توهین، تعریف دیگری دارد.
    با درود فراوان.

  6. کیوان

    سلام از زحماتتان ممنون.
    اگر مایلید من شما را لینک کنم , شما من رو با نام “همه چیز در دهکده وب” لینک کنید و بعد در وبلاگ من نظر بدهید که من شما رو با چه نامی لینک کنم.
    این کار واقعا به نفع هر دوی ما خواهد بود

  7. ناصر كرمي

    جناب كمال الدين ناصري
    اگر بگويم منظور من شما نبوده ايد، قطعا و اخلاقا بايد دقيقا توضيح بدهم منظور چه كسي است. اما باور كنيد گمان نميكردم شما آن تعابير را متوجه خودتان بدانيد. دغدغه شما براي محيطز يست ايران شريف و انساني است و دورادور به شما ارادت دارم و متن اين جوابيه شما هم بر ميتابد كه خويشتندار و پاك زبان هستيد. به هر حال منظور آن نوشته نه يك فرد يا ماجراي خاص بلكه كل رفتارهاي غير اخلاقي است كه از سبزها انتظار نميرود.

  8. علیرضا قائلی

    با سلام و خسته نباشید خدمت شما جناب درویش من از اینکه شما با این سعی و تلاش در زمینه بیابان و چشم انداز های آن تلاش میکنید بسیار خوشحالم و امیدوارم که خداوند شما را یاری دهد تا بتوانید این گنج عظیم و ناشناخته را برای تمام مردم ایران و دنیا نمایان کنید.

    از شما سپاسگزارم…

  9. mojtaba rezvani

    دکتر عزیز متاسفانه هیچ مطلبی در باره آلوده گیهای خلیج فارس نمی بینم.ازجنوب خلیج فارس چند مقاله دیدم.این ماشین های غولپیکر نمک زدائی در شیخ نشینها پس از پالایش آب انواع نمکها و پسابها را به خلیج فارس باز میگردانند!لکهای نفتی از این ابراه که 40% از انرژی جهان را از خود عبور میدهد اصلا مورد توجه قرار نگرفته لذا پیشنهاد میکنم.
    1-کشور های صادر کننده انرژی در این خوزه برحسب برداشت نفت یا گاز مبلغی بعنوان ما لیات باز سازی خلیج فارس در نزد یکی از بانکهای معتبر اندوخت نمایند تا کار حفظ محیط این دریا آغاز گردد. همه اش که با شعار درست نمیشود!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.