سهمی اندک از من برای قدردانی از محمد درویش، تقدیم شعر زیر به او بود:
نبض حیات
به شماره افتاده
و رنگ از رخسار زیبای
مادرجان طبیعت رفته
باید برایش خواند
از عاشقانه های دلکش خزندگان بیابان
تا لذت چریدن کَل و قوچ
در پستو-صخره نزدیک آسمان
نبض حیات
به شماره افتاده
باید
به مورچهی سر راه
سلام کرد
برهی گمشده را
به کلاسِ
ستارهخوانی برد
موریانهی پا به ماه را
کمی چوب نمزده
هدیه داد
دُم روباه افسرده را
کنار دامش
بخیه کرد
برای شغال ده پایین
کارتِ جشن انگور
فرستاد
و برای چهار واحد شفا و قانون
از عقرب و رتیل دعوت کرد
نبض حیات
به شماره افتاده
اما امید هست
عشق هست
و من و تو که هوشیوارانه می دانیم
نبضمان به نبضش بسته است
و امید مادر جان
به من و تو
محمد متینی زاده
چهارم بهمن نود و هفت
#ایران #محیط_زیست #محمد_درویش
@matinizadehmohammad
در صورت عدم مشاهده پست، دکمه ی “ادامه مطلب” را کلیک کنید