آنچه که طرفداران محیط زیست از رییس‌جمهور آینده می‌طلبند!

دکتر مه لقا ملاح در همایش

سرانجام همایش بی‌سابقه‌ای که وعده داده شده بود، در شامگاه نخستین روز اردیبهشت ماه 1388 در تالار شهریاران جوان برگزار شد؛ همایشی که در آن افزون بر آقای تابش نماینده مجلس شورای اسلامی و رییس فراکسیون محیط زیست مجلس، نمایندگانی از شورای اسلامی شهر تهران، دانشگاه‌ها، مجمع تشخیص مصلحت نظام، نهادهای تحقیقاتی، تشکل‌های مردم‌نهاد و خبرنگاران رسانه‌های نوشتاری هم شرکت داشتند. اما به نظر من، شاید مورد احترامترین فردی که خود را به همایش رسانده بود، سرکار خانم دکتر مه‌لقا ملاح – بنیانگذار جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست – بود که به رغم کهولت سن (ایشان متولد 1296 هجری شمسی هستند)، نه‌تنها در تمام مدت سه ساعت برگزاری همایش در سالن حضور داشت، بلکه ترجیح داد سخنرانی کوتاه خود را نیز ایستاده بیان دارد. خانم ملاح گفت: متأسفانه کمتر می‌توانی دو مدیر را در این کشور بیابی که یکدیگر را قبول داشته و تن به مشورت بدهند. او گفت: تک‌روی و خودخواهی و نبود سامانه قوی مشارکت از جمله مهم‌ترین دلایل مصیبت امروز محیط زیست کشور است. از دیگر نکات جالب همایش باید به سخنرانی استاد اسماعیل کهرم و به ویژه شیوه سرودن اشعار فردوسی توسط ایشان اشاره کنم که حقیقتاً جذاب بود. به هر حال از آنجا که سید محمد مجابی عزیز قرار است گزارش مفصل این رویداد تاریخی را به همراه بیانیه‌ی پایانی‌اش در وبلاگش منتشر کند، صرفاً به انتشار سخنرانی خودم در این همایش اکتفا می کنم …

همایش امروز

چرا بايد مطالبه‌محوري در حوزه‌ي محيط زيست را جدي گرفت؟

به فهم آب رسیدن و گندم را گرامی داشتن،
این آیین من است.
پس هرکه رونده‌ای را بیازارد
جهان را آزرده است.
او که درختی را بیافکند،
بی اجاق خواهد مرد.
او که آب را بیالاید،
روان خویش را آلوده است.

افزون بر 2500 سال از آفرينش اين كلام ارزشمند كه ريشه در هويت انساني آزاده و «ايراني» دارد، مي‌گذرد. كوروش بزرگ، امّا به اين هم بسنده نكرد و در جايي ديگر به مردمانش، به فرزندانش و به من و تو گوشزد مي‌كند:

گفتم هر او که درختی بکارد
به دانایی پروردگار خواهد رسید
به درگاه دریا و آرامش آسمان خواهد رسید

خواستم بگويم: اگر نگاهي – حتا اجمالي – به روح قوانين موجود و فرامين و توصيه‌هاي رهبران ايران – از كوروش بزرگ تا امروز – بياندازيم، با شگفتي درخواهيم يافت: كمتر موضوعي را مي‌توان پيدا كرد كه مانند حفظ محيط زيست و پاسداري از طبيعت، چنين مورد حمايت قوانين رسمي، فرامين مذهبي و سخنان دولت‌سالاران كشور قرار گرفته باشد. به نحوي كه بر پايه‌ي منابع و مستندات تاريخی موثق، افتخار تعيين و نامگذاری نخستين منطقه‌ي حفاظت شده‌ي جهان به ايرانيان می¬رسد و قدمتی 2500 ساله دارد. در آن زمان، خشايارشاه (465-486 پيش از ميلاد) نسبت به حفاظت از جنگل‌ها و درختان علاقه‌ي زيادی داشت و در يکی از لشکرکشي‌های خود به آسيای صغير برای نخستين¬بار دستوری در مورد حفاظت از يک منطقه‌ي جنگلی «سرو» را صادر و بدين¬ترتيب نخستين منطقه‌ي حفاظت¬شده‌ي جهان را بنيان نهاد. در كلام بزرگان دين اسلام و كتاب آسماني قرآن نيز به كرات بر اهميت حفظ طبيعت و پاسداري از مواهب آن توصيه شده است. اين توصيه به حدي است كه در ميثاق‌نامه‌ي ملّي امروز ما، يعني قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، براي نخستين بار يك اصل (اصل پنجاهم) به اين موضوع مهم اختصاص يافته و نه‌تنها حفظ محيط زيست را وظيفه‌ي عمومي آحاد شهروندان ايراني قلمداد كرده است، بلكه به صراحت تأكيد شده كه لازمه‌ي حيات اجتماعي روبه رشد مردم ايران، در سايه‌ي حفظ محيط زيست است كه تحقق مي‌يابد.
و درست از همينجاست كه حيرت نگارنده افزون‌تر مي‌شود! چرا كه هر چه بيشتر در سرزمين پهناور ايران به مطالعه و سفر بپردازيم و هر چه دقيق‌تر به پايش و اندازه‌گيري شاخص‌هاي مؤيد پايداري سرزمين، همت گماريم، بيشتر درخواهيم يافت كه بين آن قوانين وضع شده‌ي اغلب مترقي و خطابه‌هاي پرشور و حكيمانه با وضعيت پيش روي محيط زيست و منابع طبيعي كشور، شكافي ژرف و ناسازه‌اي باورنكردني فاصله انداخته است. به نحوي كه كمتر مي‌تواني بازخوردی عيني و مصداقي سزاوارانه را بر آن همه تأكيد رهبران و توصيه‌ي دين و الزامات قانوني و حقوقي در زيست محيط وطن بيابي.
درعوض، آنچه كه مشاهده مي‌شود، روندي نگران‌كننده با شيبي منفي است كه با حركتي شتابناك در حال كاهش كارمايه‌ها و كارايي‌هاي سرزمين مادري است؛ حركتي كه نمود آن را در نرخ بالاي فرسايش آبي و بادي (شش برابر میانگین جهانی)، هجوم ماسه‌هاي روان، سيل‌خيزي، شوري‌زايي، جنگل‌زدايي، اُفت حاصلخيزي خاك، متروكه شدن روستاها، خشك‌شدن تالاب‌ها، افزايش غبارآلودگي هوا، اُفت سطح آب‌هاي زيرزميني، فرونشست زمين، ناپديد شدن گونه‌هاي اندميك گياهي و جانوري كشور و قرار گرفتن بخش قابل توجهي از زيستمندان اين بوم و بر در سياهه‌ي سرخ IUCN و در يك كلام: «بيابان‌زايي» مي‌توان آشكارا رديابي كرد و از اين همه غفلت و نابخردي در حق طبيعت ناب ايران‌زمين و پاسداري شايسته از «امانت» امروز وطن، آه كشيد و شرمسار شد.
چنين است كه شوربختانه امروز نام ايران به عنوان يكي از 12 كشوري در جهان آورده مي‌شود كه داراي ناپايدارترين شرايط بوم‌شناختي (اكولوژيكي) است.
اين كه چرا با وجود آن همه حمايت‌هاي قانوني، كلامي و نوشتاري، وضعيت پايداري زيست‌محيطي وطن، چنين نگران‌كننده شده است؛ اين كه چه مؤلفه‌هايي سبب شده تا جايگاه جستارهاي محيط زيستي، در ظرف مباحث كليدي كشور از منزلگاهي درخور برخوردار نبوده و اغلب در پاي مصلحت‌انديشي‌هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي كوتاه مدت ذبح شوند؛ و سرانجام اين كه چه بايد كرد تا وزن ملاحظات زيست‌محيطي، جايگاه سزاوارنه‌ي خود را در چيدمان اولويت‌هاي كلان كشور بيابد، همواره از دغدغه‌هاي جدي من و بسياري از دوستداران طبيعت وطن بوده است.
از همين روست كه به ابتكار و انديشه‌اي كه سبب‌ساز برپايي چنين همايش‌ها و هم‌انديشي‌هايي مي‌شود، درود مي‌فرستم و اميدوارم كه حضور جدي، مطالبه‌محور و خردمندانه‌ي نخبگان و طرفداران محيط زيست در بزنگاه‌هاي تاريخ‌سازي چون 22 خرداد 1388، بتواند سرانجام ارتباطي معقول و متناسب بين آن همه شعارها و كلام‌ها و قوانين سبز با سيماي امروز ايران‌زمين برقرار سازد و بتوانيم از فردي كه قرار است بر صندلي عالي‌ترين مقام اجرايي كشور تكيه زند، بخواهيم تا نه‌تنها برنامه‌هاي محيط زيستي دولت متبوعش را ارايه دهد؛ بلكه راهكارهاي التزام عملي به آن برنامه‌ها و شيوه‌ي پايش آنها را هم در معرض ديد و قضاوت رأي دهندگان ايراني قرار دهد.

يادمان باشد:
اگر مي‌خواهيم ايران را به سوي مهار و استحصال از كارمايه‌هاي خورشيدي و بادي پرتاب كرده و براي هميشه با كابوس خاموشي و خشكسالي خسارت‌بار بدرود گوييم؛ اگر خواهان دولتی هستیم که حفظ محیط‌زیست و منابع طبیعی را در شمار وظایف حاکمیتی خویش پنداشته و هرگز پژوهش در این حوزه را با ترکه‌ی «تجاری‌سازی یافته‌های تحقیقاتی» محک نمی‌زند؛ اگر به دنبال اعمال مبانی اقتصاد بوم‌شناختی و جایگزینی آن با اقتصاد بازای بوده و خواهان برقراری حسابداری سبز هستیم؛ اگر مي‌خواهيم نام وطن را به عنوان يكي از متنوع‌ترين زيستگاه‌هاي گياهان اندميك در مناطق خشك جهان تثبيت سازيم؛ اگر درصدد پاسداري از موجوديت ناهمتاي 22 تالاب بين‌المللي خود هستيم؛ اگر دلمان براي آب رفتن شتابان درياچه‌ي زيباي اروميه مي‌سوزد؛ اگر از نابخردي آب‌سالاران طبيعت‌ستيزي كه بختگان و كم‌جان را بي‌جان كردند، به درد مي‌آييم؛ اگر برايمان باوركردني نيست كه دكل مخابراتي را بر گور منحصربه‌فردترين كلوت جهان در شهداد نصب مي‌كنند و در شهر افسانه‌اي لوت رزمايش برگزار مي‌كنند و سرانجام اگر: مانگروهاي نايبند و لاك‌پشت‌هاي پريشان و مرغان زيباي هامون در سكوت تلخ ما مي‌خشكند و مي‌سوزند و نيست مي‌شوند؛ بايد از جا برخيزيم، بايد خود را فراموش كنيم، بايد بخواهيم و بخواهيم و بخواهيم تا آنچه را كه در كلام زيبا و شعار رهبران‌مان مي‌شنويم و مي‌خوانيم، روزي به شعور بدل شود و فرهنگي را بزايد كه برايش غم حفظ درخت و گل‌آلودنكردن آب و سيراب‌شدن سپيدار، همانقدر ارزش دارد كه غم نان و متعلقات دنيوي آن.
رخدادهاي تأسف‌باري چون فرونشست زمین در پايتخت، سيل قم‌رود، غبارآلودگي بي‌سابقه‌ي خوزستان و بوشهر، توفان گنو، فاجعه‌ي سرخ خليج فارس، درآمدن بوی تعفن کارون، شوري آب در آبادان – جايي كه تا همين ديروز به گوارايي آبش شهره بود – و خشكيدگي هورالعظيم و هامون و گاوخوني و ارژن نشان مي‌دهد كه تا چه اندازه عدم تبعيت از آموزه‌هاي بنيادين محيط زيستي مي‌تواند مرگ‌آفرين و خانمان‌برانداز – حتا برای همان مردمان و مدیرانی باشد که غم نان را همواره دست بالا گرفته‌اند.
و آيا اين دلايل و حجت‌ها كافي نيست تا از داوطلبين ورود به ساختمان پاستور بخواهيم تا رویکرها و راهبردها و سیاست‌های محيط زيستي خود را ارايه دهند و از آن مهم‌تر، اعلام كنند كه چه فردي را و با چه ضوابطي قرار است سكاندار كشتي طوفان‌زده‌ي طبيعت رنجور ايران كنند؟

به خدا:

سرزمینی كه براي درختان و جانوران ناامن باشد، براي انسان هم ناامن خواهد بود.
همين.

اميد كه از اين پس، نه فقط در انتخابات رياست جمهوري كه در تمامي انتخابات كشور، توجه به وجود و كيفيت برنامه‌هاي محيط زيستي كانديداها، در شمار مهم‌ترين شناسه‌هاي ارزيابي داوطلبين ورود به صحنه‌هاي سياسي وطن باشد.

5 فکر می‌کنند “آنچه که طرفداران محیط زیست از رییس‌جمهور آینده می‌طلبند!

  1. خسروشاهی

    دستت درد نكند و آهنگ كلامت رساتر باد. خيلي جالب بود و مثل هميشه پربار و سوزناك. استفاده كردم
    موفق و سلامت باشي همكار عزيز

    پاسخ:
    سپاسگزارم دكتر جان.

  2. آزاده نوازی

    با سلام
    همایش بسیار خوبی بود ولی با توجه به موضوع انتظار حضور شرکت کنندگان بیشتری را داشتم.بعد از همایش در مورد صحبتهای شاعرانه شما با آقای مجابی صحبت کردم و ایشان گفتند همه طرفداران محیط زیست شاعرند ولی من که یک خط هم نمی تونم بگم.به هر حال تبریک می گم .
    موفق باشید.

    پاسخ:
    ممنون از لطفتان. آقاي مجابي هم لطف دارند. اما اين تعريف ايشان كم لطفي به شاعران است! در مورد ميزان استقبال از همايش هم به نظرم بخشي از مشكل برمي گردد به زمان و مكان برگزاري همايش.
    موفق باشيد.

  3. اندیشه ورز برنا

    سلام..
    با تشکر از سخنان مفیدتان در همایش
    پیشنهادتان راجع به فعالیتهای آینده انجمن اندیشه ورزان برنا در جهت حمایت از نایبند چه می باشد؟

    پاسخ:
    دوستان عزیز و دلسوز اگر بتوانید با مدرک سخن گفته و تصاویری از فجایع به بار آمده را انتشار دهید, بهتر می توان موضوع را پیگیری کرد. لازم است تا برای اثبات حقانیت خود از زبان علمی و فنی بیشتر بهره گرفته و از نخبگان محلی بیشتر استفاده کنید. من هم خواهم کوشید تا صدای شما را تا آنجا که می توانم بازتابی شایسته تر دهم.
    موفق باشید.

  4. رابین هود

    اگر اجازه بدی مطالبتو تو وبلاگ خودم بزارم تا با هم کمکی به طبیعت کنیم.

    پاسخ:
    ممنون از لطفتان. اجازه لازم نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تائید دیدگاه فعال است. دیدگاه شما ممکن است کمی طول بکشد تا ظاهر شود.