عاليترين مقام سبز كشور، در بيست و پنجمين روز از نخستين ماه منتهي به چهارمين سال صدارتشان بر سبزترين صندلي حاکمیتی كشور اعلام داشتند كه برنامهي عملياتي محيط زيست را ميخواهند در 25 اقدام و 65 طرح ارايه كنند. ايشان حتا به جزييات ظريفي چون نبود بيمه براي تلفات حيات وحش در حوادث طبيعي اشاره كردند و اين اميد را در دل مخاطبان خويش افروختند كه نگاه به سامانهي مديريتي كشور در حوزهي محيط زيست از اين پس برنامهاي خواهد شد؛ آن هم برنامهاي مبتني بر آموزههاي نگرش بومسازگاني يا اكوسيستمي.
اينك امّا دقيقاً 4 سال و يك روز از صدارت فاطمه واعظ جوادي بر دستگاه 37 سالهي محيط زيست كشور ميگذرد و البته باز دقيقاً 4 ماه نيز از انتشار آن سخنان اميدبخش گذشته است.
ميگويم: شايد بد نباشد كه بدانيم در تمامي اين 124 روز گذشته چقدر اين برنامه حقيقتاً به سوي عملياتي شدن پيش رفته است؟ برنامهاي كه ظاهراً هم ايشان و هم تمامي خبرنگاران حاضر در نشست مطبوعاتيشان در هفتهي گذشته، يادشان رفت تا در موردش سزاوارانه سخن گويند.
در هر حال، آنچه كه ميخواهم يادآوري كنم، ذكر يك نكتهي اغلب مغفول در صحنهي ارزيابي مديران و مديريتهاي كشوري و لشكري است! اين كه آيا بهتر نيست به جاي آن كه آدمها را بر اساس سلوك رفتاري و حرفها و شعارهايشان يا بر بنياد ميزان نزديكي و دوري به آراي خويش نقد و تحليل كنيم، بر بنياد ميزان موفقيت برنامههايي به چالش كشيم كه قرار بوده عهدهدار اجرايشان باشند؟
به عنوان مثال، مگر نه اين است كه ايران را از منظر جاذبههاي گردشگري طبيعي در شمار پنج كشور نخست جهان ميدانيم؟ و مگر نه اين است كه كشورمان را همواره يكي از 10 كشور برتر در حوزهي كهنزادبومهاي تاريخي و فرهنگي و ادبي ردهبندي ميكنيم؟
خُب، يك پرسش ساده ميتواند اين باشد كه چرا سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور بعد از 4 سال، حتا نتوانسته درآمد اين بخش را در شمار 90 كشور نخست جهان جاي دهد؟
و از اين حيرتانگيزتر آن كه آيا شنيدهايد تاكنون هيچ يك از منتقدان و مخالفان پرشمار رحيم مشايي، ايشان را از اين منظر مورد نقد و قضاوت قرار دهند؟!
اين است يكي از آن حلقههايي كه همواره در زنجيرهي پايش مديريتي كشور خالي به نظر ميرسد. نميرسد؟
زندگی خواب پریشانیست و من با ساده لوحی انتظاری بیهوده زین خواب بی تعبیر دارم.
نه!
زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست …
گربیفروزیش، رقص شعله اش از هر کران پیداست …
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست.
۱۰ کشور برتر در حوزهی کهنزادبومهای تاریخی….
البته اگر سیل عظیم هر ساله گداهای پاکستانی را گردشگر بدانیم بعله! عجب گردشگری داریم!!
فرهنگی و ادبی…!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بابا درویش خان مردم از خنده چه فرهنگی….
باور کن اون وقتی که حافظ و سعدی و فردوسی و مولوی بودند ایرانی در کار نبود کشور تکه تکه بود اگه اون بزرگوارها می دونستند چه مهری تو پاشپورتشون می خوره همه یک سر می رفتند آنتالیا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!نبود بیمه برای تلفات حیات وحش!!!
بابا درویش آخه خسارتو کی به کی می خواهد بده مگه چیزی مونده؟
تازه مگه مدیریت حیات وحس ما خصوصیه!!!!
درویش خان باز یکی یک چیزی خونده می خاهد یک بازی جدید در بیاره
پاسخ:
برادر جان باز عجله کردی! من نگفتم هم اکنون درآمد ما در این حوزه در شمار 10 کشور نخست جهان است. من به پتانسیل بالقوه این حوزه در کشور اشاره کردم.
دقیقا!
این که ارزیابی اشخاصی که در صدر امور هستند باید بر اساس “میزان موفقیت طرح هایشان” یا “لااقل میزان تلاش هم راستا با تحقق اهداف تعیین شده شان ” باشد نه بر اساس میزان نزدیکی شخص به فرد ارزیابی کننده!
یاد یک صحبتی افتادم که هر بار بهش فکر می کنم مغزم سوت می کشه :این که فلانی نظرشان به من نزدیک تر است!!
فکر می کنم راه درازی هنوز باید طی شود تا بتوان بر اساس برنامه ها به قضاوت مدیران نشست. چرا که نه کسی برنامه ها را جدی می گیرد و نه اصولاً قرار است که جدی گرفته شوند!
منظور من همین پتانسیل بالقوه است قصد جسارت به شمارا نداشتم
آخر تا این پتانسیل به نیروی بالفعل تبدیل شود نه از تاک مانده نه از تاک نشان!!
همه چیز نابود می شود توریست ما منحصر به گداهای پاکستانی می شود
من با افغانها کار کردم درست است که عده ای در ایران دست به دزدی و جنایت می زنند اما ما مگر از جنس دیگری هستیم من تا بحال گدای افغانی ندیدم بدترین افغانها هم تاجیک ها و هزاره ها اتباع قدیم دولت ایران هستند که پس از معاهده پاریس از ایران جدا شدند