150 هكتار از تالاب ارزشمند ديگري واقع در منطقه حفاظت شده حله – استان بوشهر – هم در يازدهمين روز آبان 1388 سوخت تا حكايت تلخ مهر 88 در تالاب گندمان و اسفند 87 در تالاب پريشان تكرار شود.
همين چند روز پيش بود كه هشدار دادم: اين قامت نحيف و چروكيده (سازمان حفاظت محيط زيست كشور)، توانايي پوشيدن چنين تنپوش گشادي را ندارد. سازماني كه هنوز براي مهار آتش مجبور است از بيل و كلنگ و ظروف 20 ليتري استفاده كند؛ نخواهد توانست حتا آرم خود را در آن هفت درصد خاك وطن حفظ كند، چه رسد به موجوديت طبيعي و اندوختههاي ژنتيكي منحصر به فرد آن.
باز هم درود بر شرف محيط بانان از جان گذشته اي كه با چنين امكانات اندكي به مقابله با آتش مي روند.
به خدا با بيل و كلنگ نميتوان آتش افتاده در جان تالابهاي تشنهي وطن را خاموش كرد! ميتوان؟
گفتني آن كه اين تالاب 20 هزار هكتاري در جلگهاي استقرار يافته است كه موجوديت خويش را از هم افزايي دو رودخانهي مهم منطقه، يعني دالكی و شاپور بدست آورده است؛ تالابي كه به همراه باهوكلات نگينهاي حياتبخش زندگي در قلمرو جنوب ايران به شمار ميآيند. اطراف اين تالاب را نيزار فرا گرفته و به همين دليل از ضريب آشيانسازي بالايي براي جانداران كناربومزيست برخوردار است. افزون بر آن، اين تالاب محل زيست هزاران پرنده آبزی مهاجر است كه از آن جمله میتوان به درنا، حواصيل، گاچی رو، پرستو، ترنی، حمامی، بط، هفت رنگ، دراج و خردل اشاره كرد.
ای کاش مثل گندمان آتش در اعماق جان حله هم نفوذ نکند که انتظار باران رحمت باز هم فراهم گردد.
نه فکر نکنم. وضعیت تالاب گندمان حقیقتاَ کم نظیر است. خاک گندمان کم از ذغال ندارد.