«شما شراب مينوشيد تا مست شويد؛ من مينوشم تا مستي ِ آن شراب ِ ديگر را از سر به در كنم.»
جبران خليل جبران
ديشب، عليرضا نظريان، مسئول محيط طبيعي استان چهار محال و بختياري – كه پيشتر نيز از او نوشته بودم – مرا كاملاً غافلگير كرد. او كه به بهانهي واپسين دلنوشتهام، با عنوان: «پيام يك اسكناس فرسودهي 200 توماني»، ايميلي برايم ارسال كرده بود، خاطرهاي عجيب را به رشتهي تحرير درآورد.
نظريان نوشته است: « … اكنون كه اين مطلب را مينويسم، ناگهان ياد تصويري افتادم كه در كودكي ديده بودم؛ در آن تصوير شخصيتي نقاشي شده بود كه پدرم ميگفت اين امام رضا (ع) است كه آهويي از دست شكارچي به آن پناه برده است و نام «ضامن آهو» بر آن نهادهاند. اگر درك ما از اتفاقات و مشاهدات پيرامون خود از درون افراد، مورد تجزيه و تحليل قرار ميگرفت، حتا پرداختن به دلايل نامگذاري نمادين روزها از جمله روز تولد امام رضا (ع) به عنوان روز «محيط بان» هم ميتوانست كمكي به حيات وحش كشور و محيط زيست باشد و موجب دلگرمي اين سنگربانان خاكريز اول جبههي سبز گردد. اما دريغ …!»
اعتراف ميكنم كه خواندن خاطرهي پرشور نظريان، آن هم در آن نيمهي شب، برايم سخت دلچسب و در عينحال تأملبرانگيز بود. بخصوص كه بايد اعتراف كنم: يادم نبود كه سالروز ميلاد حضرت امام رضا (ع) را روز محيطبان ناميدهاند، آن هم به حرمت ضامن آهو …
حالا كه فكر ميكنم، ميبينم اگر آن اسكناس فرسودهي 200 توماني نبود، اين رخدادهاي شيرين هم يكي پس از ديگري پديدار نميگشت و مرا بيش از گذشته به سخن سهراب عزيز مطمئن نميساخت كه:
«او» در همين نزديكي است …
اينك ضمن گراميداشت نخستين روز از سومين ماه سومين فصل سال، كه مصادف شده است با نكوداشت ياد و حرمت سلحشوران بيادعاي عرصههاي بكر طبيعت كشور و اداي ديني ديگر به سالارمردان شهداي سبز ايرانزمين، «يحيي شاهكومحلي و ناصر پيروي» و نيز گراميداشت آخرين شهداي محيطبان از استان خوزستان، از خوانندگان دستنوشتههاي محمد درويش ميخواهم تا از تجربههاي خويش براي خوانندگان خود بگويند … از اينكه يه موقعهايي تو يه جاهايي احساس كردهاند: «او» همين نزديكيهاست.
به ويژه مايلم از نويسندگان عزيز و فرهيختهي ده وبلاگ زير درخواست كنم تا از لحظاتي بنويسند كه «او» را در همين نزديكي احساس كرده و مستي ِ آن شراب ِ ديگر را از سر به در ساختهاند.
از دید من شریف ترین +دلسوزترین و مطلوم ترین قشر جامعه اند .حتم دارم آنان عاشقان واقعی این مرزبوم هستند. دست تک تک شان رو می بوسم وقدردان زحماتشان هستم
این کامنت رو گذاشتم تا یادتون بیاد روز محیط بانه فردا و پس فرداست.بی صبرانه منتظرنوشته گرم شما هستم.
از مهربانی و دلسوزی شما هم ممنون و خوشحالم جون شمایی داریم