عنوان اين پست، نام كتابي است از دوست دوران دانشكدهام، محمّدرضا سعيد افخمشعرا عزيز كه بيش از 16 سال است او را نديدهام!
چند روز پيش وقتي وارد اتاق كارم شدم، اين كتاب را روي ميز كارم ديدم كه صفحهي نخستش را امضا كرده بود … آمده بود تا ببيندم، اما بخت با من يار نبود.
محمّدرضا در مقدمهي كتاب، يادي از دستنوشتهي قديمي من كرده كه بيش از 12 سال پيش در شماره 28 فصلنامه پژوهش و سازندگي به چاپ رسيده است. حالا كه دوباره آن سطور را ميخوانم، احساس ميكنم چقدر بيابان را و حرمتش از ياد بردهام؛ همان پهندشتي كه نه قلهي مغرور بلندي دارد، نه ترنم شاد جويباري، نه سبزينهي زوهمندي و نه بازي مستانهي رودي … با اين وجود، آرامشش را، سلوكش را و عظمتش را بسيار دوست دارم …
راستي بيابان همين است؟ از بيابان پيامي به گوش نميرسد؟ نبض پاينده هستي در بيابان نميتپد؟ نداي سبوح را نميتوان شنيد؟ هبوط حيات را نميتوان احساس كرد و شكوه پايان جهان را نميتوان در او باز يافت …
سعيدافخمشعرا سالهاست كه در كسوت عضو هيأت علمي دانشگاه بيرجند، ميكوشد تا يافتهها و دانستههاي خود را به جوانان مشتاق وطن ارايه دهد و اينك، حاصل دسترنجش را در قالب كتابي وزين و با نگارشي ساده، به زيور طبع آراسته است. برخي از عناوين فرازها و فصول اين كتاب 110 صفحهاي كه به دو زبان فارسي و انگليسي انتشار يافته است، عبارتند از:
– مديريت اكوسيستمهاي شكننده
– مديريت آثار خشكسالي
– عملكرد برنامههاي كميته ملّي توسعه پايدار
– اهداف اصلي راهبردهاي ملي توسعه پايدار كشور
– ارتقاي آگاهيهاي عمومي از اثرات پديدهي بيابانگستري و خشكسالي
كتاب «اكوسيستمهاي بياباني در روند توسعه پايدار» كه با شمارهي 49389- 85م در كتابخانه ملّي ايران به ثبت رسيده است را ميتوانيد از انتشارات شعرا (09153139603) در مشهد طلب كنيد.