تازهترین گزارش منتشر شده از سوی یک نهاد تحقیقاتی موسوم به دیدهبان سواحل در استرالیا نشان میدهد که سواحل سیدنی، بزرگترین و گردشپذیرترین شهر این کشور هیچگاه تابستانی به این تمیزی را تجربه نکرده است.
در حقیقت از بین 29 ساحل مورد بررسی که در تمام روزهای تابستان دارای آبی قابل شنا و سالم بودند، سواحل شمالی سیدنی پاکترین بوده است.
در برخی دیگر از این سواحل نیز 90 درصد روزهای تابستان وضعیت مطلوب بوده و امکان شنا وجود داشته است. اما هنوز در سواحل جنوبی سیدنی مثل مالابار، اوضاع مطلوب نبوده و بیش از نیمی از روزهای تابستان به دلیل وجود باکتریهای آلودهکننده ناشی از فضولات شهری، امکان شنا وجود ندارد.
خیلی دوست دارم بدانم در سواحل مازندران وضعیت به چه نحوی است؟ آیا اصولاً چنین آزمایشهایی برای کیفیت آب صورت میگیرد و پایشی مستمر وجود دارد؟ آن هم در شرایطی که این نوار باریک ساحلی مدتهاست به ظرفیت اشباع رسیده و دیگر توانی برای پذیرایی از چنین موج فزایندهای از جمعیت را ندارد.
كيفيت آب مناطق ساحلى در اندازهگيرىهاى انجام شده از ناپاك تا شديداً آلوده متغير است. در ۲۳ منطقه كه اندازهگيرى در آنها انجام شده است، ۷ منطقه ناپاك، ۴ منطقه ناپاك تا آلوده، ۱۰ منطقه آلوده، ۱ منطقه خيلى آلوده و ۱ منطقه نيز خيلى آلوده تا آلودگى شديد در مناطق ساحلى مشاهده شده است. با این وجود تاکنون فقط وقتی دریا طوفانی باشد، اجازهی رسمی شنا باطل میشود!
براساس نمونه برداری و آزمايشی دیگر که حدود 10 سال پيش از رودخانه بابل به عمل آمد، ميزان آلودگی آب به حشره کش هپتا کلر 202 ميکرو گرم در ليتر بود که 240 برابر معيار پيشنهادى سازمان بهداشت جهانى در خصوص آب آشاميدنى است. كارخانه چوب و كاغذ مازندران روزانه ده هزار متر مكعب آب آلوده و فاضلاب انسانى و صنعتى را به رودخانه نوكنده و سپس درياى خزر وارد مى كند.
این در حالی است که از بین هزاران سکونتگاهی که در این نوار سبزرنگ حضور دارند، فقط شهرستان جویبار مجهز به سامانهی تصفیه خانهی فاضلاب بوده و بقیه فاضلاب خود را مستقیماً به دریا میریزند!
این در حالی است که به نقش مخرب کشورهای تازه استقلالیافتهی اطراف این دریا در تشدید آلودگیهای مازندران هنوز نپرداختهایم.
کافی است بدانیم سالانه بیش از ۱۵ هزار تن آلودگی نفتی فقط از حوضچههای نفتی کشور آذربایجان وارد این دریا میشود. رخدادی که سبب شده تا نسل 400 گونه از زیستمندان دریای مازندران در خطر انقراض قرار گیرد.
به طور کلی براساس برآوردهای انجام شده، سهم روسيه و جمهوری آذربايجان از مواد آلودهکننده ریخته شده به دریا، 66 درصد و ايران 11 درصد است.
شوربختانه باید اعتراف کرد که نهتنها چنین دیدهبانی و پایشی به صورت پایدار و پیوسته در مازندران وجود ندارد، بلکه تا میتوانیم خود نیز بر میزان آلودگیهای این پهنهی آبی ناهمتا میافزاییم. آن هم نه فقط در حد باکتری که در حد نخالههای ساختمانی و زبالههای انسانی و …
در همین باره:
گزارش ناراحت کننده ای بود و همیشه پس از خواندن این دست گزارشات نگران “ایران” عزیزم می شوم,
بیش از پیش…
به جاي نگراني بايد حساسيت ها را بيشتر كرد و مطالبه محور حركت نمود.
سال بعد فکر کنم دریای فاضلاب مازندران داریم
vaghean chi tu in keshvar sare jasheo doroste ke bekhad daryash dorosto binaghs bashe
درود بر شما
پرسشم این است که چگونه باید هر چیزی را در این کشور سر جاش قرار داد؟
زنده باشید و ممنون از همراهی تان.
وقتی به خلیج فارس میگن خلیج عرب شما ناراحت میشید ولی خودتون به خزر میگید دریای مازندران. چرا؟ حالا به نظر شما 4 تا کشور دیگه حق دارن ناراحت بشن؟